آثار سوء ظن را بيان فرماييد

پرسش :

آثار سوء ظن را بيان فرماييد.

پاسخ:       

 با سلام و ادب

       1.بدبيني به ديگران آفت دين است. امير مومنان علي عليه السلام مي‏فرمايد: «آفَةُ الدّينِ سُوءُ الظَّنَ»[1] : بدگماني آفت دين است.

  1. سوق دادن به بدي‏ها؛ امام علي عليه السلام در اين باره مي‏فرمايد: «بدگماني كارها را خراب مي‏كند و شرور را بر مي‏انگيزد»[2].
  2. بددلي به ديگران ايمان را نابود ميكن. امام صادق عليه السلام مي‏فرمايد: «آن كه انسان برادر مؤمن خود را مورد سوء ظن قرار دهد، ايمان وي اندك اندك از او سلب مي‏گردد، چنان كه نمك در آب از بين مي‏رود»[3].
  3. سوء ظن موجب سلب اعتماد مي شود. در روايتي آمده است: «بدترين مردم كسي است كه به خاطر سوء ظن به كسي اعتماد نكند، نيز مورد اعتماد كسي نباشد[4].
  4. بدبيني به ديگران يك بيماري روحي و موجبِ گوشه گيري، رنج و ناراحتي فرد مي شود. اميرمؤمنان عليه السلام مي‏فرمايد: «انسان بدگمان هميشه بيمار است»[5].
  5. بددلي باعث ترسيدن از همه كس مي شود. امام علي عليه السلام مي‏فرمايد: «كسي كه گمانِ بد داشته باشد، از همه كس مي‏ترسد»[6].
  6. سوء ظن غيبت قلبي است. علماي اخلاق سوء ظن را يكي از مصاديق غيبت قلبي مي دانند
  7. سوء ظن رشتة الفت و مودّت مردم را از هم مي گسلد و بين آنان تفرقه و جدايي به وجود مي آورد. علي عليه السلام مي فرمايد: «برهر كس بدگماني غلبه كند هرگونه صلح و صفا بين او و دوستانش از بين مي رود»[7]
  8. سوء ظن بدترين گناه و زشت ترين ظلم است. اميرمومنان علي عليه السلام مي فرمايد: «سُوءُ الظَنِّ بِالمُحسِنِ شَرُّ الِاثمِ وَ اَقبَحُ الظُّلمِ»[8]: بد گماني نسبت به انسان نيكو كار و بيگناه بدترين گناه و زشت ترين ستم است.

 

[1]. عبد الواحد تميمى آمدى غرر الحكم و درر الكلم‏، ، ناشر دفتر تبليغات‏، قم‏، ت 1366 ش‏، چاپ اول، ج 3، ص 101.

[2] . همان، ج 4، ص 132.

[3] . علامه مجلسى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار عليهم السلام،  ناشر اسلاميه‏، تهران‏، بي تا، ج 72، ص 198.

[4] . ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، مترجم حميد رضا شيخي، ناشر دار الحديث، ص118،ج، ص 626.

[5] . عبدالواحد بن محمد تميمى آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 هجرى شمسی، ص 72.

[6] . همان ، ص 254

[7] . همان ، ص 264.

[8] .سيد رضي، نهج البلاغه، صبحي صالح، ناشر دارالهجره، قم، ت1407 ق، چاپ اول. ص360.