آيا علم خدا به سرانجام كارها، موجب جبر نمي‌شود؟

پرسش:

 آيا علم خدا به سرانجام كارها، موجب جبر نمي‌شود؟

پاسخ:

با سلام و آرزوی کسب توفیقات روزافزون برای شما دوست عزیز

 علم خدا به افعال اختياري انسان موجب جبر نيست، زيرا:

علم خدا بر اين تعلق گرفته است كه هر علتي با ويژگي خاص خود كار كند و يا هر حادثه و رويدادي از سبب ويژه خود سر بزند، مثلاً علت فاقد شعور به طور جبر كار صورت دهد، و فاعل مختار، با كمال اختيار و آزادي انجام وظيفه كند. در اين صورت بايد قبلاً از واقعيت اين علت آگاه شويم، آن گاه درباره مجبور و مختار بودن آن‏ها داوري كنيم. از اين جهت مي‏گويم علل بر دو نوعند:

1 - علل طبيعي ناآگاه مانند خورشيد و ماه و آتش.

2 - علل طبيعي آگاه و آزاد مانند انسان.

علم خدا در قسم نخست بر اين تعلق گرفته است كه اين گونه از علل بدون آگاهي و آزادي، مبدأ آثار ويژه خود گردند. آفتاب بدون آگاهي بيفروزد و ماه بدرخشد، در حالي كه علم خدا در بخش دوم بر اين تعلق گرفته است كه با كمال آگاهي و در عين اختيار و آزادي مبدأ يك رشته كارها باشد. اين گونه علل به حكم تخلف‏ناپذيري علم خدا، حتماً يك رشته كارهاي خوب و بد را انجام مي‏دهند. اما با قيد آگاهي و با ويژگي آزادي. چنين علم پيشين، نه تنها مايه جبر نيست، بلكه تأييد كننده اختيار است و به حكم تخلف ناپذيري علم خدا بايد فعاليت اين نوع علل با اين ويژگي انجام گيرد و به قيد علم و اختيار كاري را صورت دهند. (1)

 اگربه غير اين نحو تحقيق پذيرد، علم خدا تخلف مي‏پذيرد. بنابراين خداوند در ازل عالم است كه انسان با اختيار و آزادي خود كاري را انجام مي‏دهد يا آن را ترك مي‏كند. پس در اين جا هم علم الهي حفظ شده و هم اختيار و آزادي انسان و اين دو با هم منافات ندارد. به عبارت ديگر: خداوند در ازل آگاهي دارد كه يك كار با علل و شرايط خاص خود در يك زمان و مكان خاصي صورت مي‏گيرد كه از جمله آن علل و شرايط، اختيار و آزادي انسان است، پس خداوند آگاهي دارد كه آن كار با اختيار انسان و با شرايط ديگر انجام مي‏شود و اين مسئله هيچ ضرري به اختيار و آزادي انسان نمي‏زند.

افزون بر اين وجدان آدمي مي‏گويد كه انسان مختار است. همه ما وجداناً درمي‏يابيم كه در كارها مانند ماشين خودكار نيستم، كه بدون اختيار و تصميم و اراده يك سلسله كارها از ما صادر گرد، بلكه كاملاً محسوس است كه كارها با اختيار و آزادي خودمان انجام مي‏گيرد، نيز مكلف بودن دليل آزادي انسان است. تكليف كه اساس هر مكتب ديني و اخلاقي بر آن استوار است، با جبر نمي‏سازد. اگر مردم در كارها مجبور باشند، ديگر امر و نهي، پاداش و كيفر، بهشت و دوزخ مفهومي نخواهد داشت. صحيح نيست به كسي كه نمي‏تواند از كاري خودداري كنند، بگويند خودداري كن. اين گونه تكليف از انسان عاقل صادر نمي‏شود، چه رسد به خداوند حكيم. پس مسئله تكليف بهترين شاهد است كه اسلام و ساير مذاهب آسماني هيچ كدام آيين جبري نيستند.

1 . جعفر سبحاني، منشورجاويد، ج 4، ص 338.