آیا دعا کردن با مقام رضا و تسلیم منافات ندارد؟

پرسش:
سلام
حاج آقا بنده تو ماه مبارک تفسیر قران امام جمعه ی عزیز شهرستان میرفتم ایشون می‌گفتند چطور وقتی مرده شور میخاد مرده رو بشوره مرده هیچی اختیار نداره و کاملا مطیع هست انسان هم باید در مقابل پروردگارش چنین مطیع باشد حتی به نقل از آقا امیرالمومنین میفرمودند که آقا میفرمودن حتی اگر رضایت پروردگار در این باشد که علی را درآتش بسوزاند علی راضی به رضای خداست، آقا پاسخگو تا اینجا درست؟ شبهه ی ذهن بنده این بود اگه قرار به رضایت باشه پس چرا این همه به دعا کردن  توصیه شده و حتی تو حدیثا اومده دعا سرنوشت رو عوض میکنه حتی اگر حتمی باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟اگه حضرت امیر (ع)راضی به رضای خداست که درست؟؟؟پس چرا این قدر دعا میکردند؟حتی از امام جمعه شنیدم بیشتر از امام سجاد حضرت علی دعا میکرد؟؟؟؟؟ حاج آقا من خخخخخخخخخخیلی حسرت بچه دارشدن و دارم ازدواجم هم نشد خیلی دعا میکنم خخخخخخخیلی زیاد خداییی جواب بدیدگناه میکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟باید به رضای خدا راضی بود و دیگر دعا نکنم؟؟؟من خخخخخخخیلی آقا رسول الله رو دوست دارم همین ماه شعبان ۱۴ روز  روزه گرفتم چون پیامبر فرموده بودند کسی تو ماه شعبان روزه بگیره منو  یاری کرده، اطرافیان و دوستام میگن تو که ازدواج نکردی و هزار حرف و حدیث دیگه چرا این نذر میکنی روزه میگیری تو این هوای گرم،،،آیا اشتباه میکنم؟؟؟؟؟؟تنهایی خیلی سخته خیلی،سختر از تنهایی کنایه و نیش های مردمه.
پاسخ:
با سلام و ادب
طلب و عرض حاجت چه در امور دنیوى و چه اخروى هیچ منافاتى با تسلیم و رضا ندارد، بلکه خود از مصادیق بارز تسلیم در برابر فرمان الهی است، چون خود خداوند فرموده است که دعا کنید و ترک دعا از مصادیق استکبار در مقابل او است. در آیه 60 سوره غافر آمده است: و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین. و پروردگار شما گفت مرا بخوانید تا استجابت کنم. همانا کسانی که از عبادت من تکبر نمایند به زودی به جهنم درافکنده خواهند شد. در روایتی آمده است که به حضرت موسی(ع) فرمود: ای موسی نمک آشت را نیز از ما بخواه. وظیفه انسان این است که دعا کند و از خداوند بخواهد و تلاش خود را نیز به کار بگیرد، ولی در نهایت نسبت به نتیجه و خواست خداوند راضی و تسلیم باشد.
لذا باید دانست که دعا منافی منازل و مقامات عرفانی خصوصاً مقام تسلیم و رضا نیست ؛ زیرا:

اولاً، رضای بنده عبارت است از اقامت  بر فرمانهای او و گردن نهادن به احکام خداوند متعال (1)و تسلیم عبارت است از استقبال قضا و تسلیم به مقدرات الهی است.(2) در این صورت آدمی باید راضی به دعا و تسلیم به آن باشد چون چنانکه در فرازهای قبل گذشت « دعا» در هندسه نظام هستی  و جزء ارکان قضا و قدر الهی است و خارج از آن نمی باشد.اگر انسان راضی به رضای خدا و اوامر او ومقدرات اوست باید به دعا نیز گردن نهد چون خدا به دعا کردن امر فرموده و آن را در مقدرات خود ملحوظ داشته است.

ثانیاً:  مقام تسلیم و رضا در منازل چهل گانه و مراتب اربعین و تارسیدن به اوج عرفان از منازل ابتدایی به شمار می رود وازآنجا که رسیدن به مراتب و مراحل برتر کاری بس دشوار، پیچیده و لغزان است باید با دعا وتضرع از خداوند خواست تا سالک را به سلوک خویش موفق بدارد. از این رو کسانی که در مقام تسلیم و رضا هستند از دعا  برای سیر مدارج عالیه بی نیاز نخواهند بود.

ثالثاً: امیر المومنین (ع) که سر سلسله عارفان به شمار می رود ، هیچ گاه خود را از دعا بی نیاز نمی دید، با آنکه در مقامات عالیه عرفان قرار داشت و از صفت عصمت برخوردار بود ؛ اما تا آن حد دعا می کرد که اهل بیت می فرمودند :« کان امیر المومنین رجلاً دعا »(3) ؛ « وعلی شخصی بود که زیاد دعا می کرد».

رابعاً: بنابرآنچه اهل عرفان گفته اند ، دعا غیر از حکم و آدابی که دارد، اسراری هم دارد و آن عبارت است از اینکه داعی خود را در مشهد مدعوّ می داند و آن مدعو را که خدای سبحان است ، شاهد خویش مشاهده می کند و با این شهود پیوند دیگری برقرار می سازد.(4)

به بیان دیگر دعا نسبت مستقیمی با معرفت شهودی دارد .  آنگاه که بنده مولای خود را در مقام جواد، قادر ، علیم و حکیم مشاهده می کند و از طرفی خودش را عاجز، فقیر و جاهل می یابد ، به اوپناه می برد واز او کمک می طلبد،  از همین رو دعا ادب همیشگی انبیا، مرسلین و اولیاء است.قران کریم حضرت ابراهیم را ملقب به « اوّاه» داشته است و اوّاه صفت فردی است که زیاد دعا و آه دارد.(5) بنابراین سالک در هر مقام و منزلتی حتی در مقام تسلیم و رضا که مراتب آغازین سلوک است بی نیاز از دعا نمی باشد ، بلکه با دعا سلوک خود را کامل تر می کند. علاوه بر آنکه مقامات گذشته خویش را با دعا تداوم می بخشد.

یک نکته:

البته باید توجه داشت عارفان به دلیل مراتب خاصی که دارند دعا را در صرف سوال جهت دفع بلا و جلب منفعت به کار نمی برند؛ بلکه آن را مطلق توجه و تفرع و اتصال بنده به خالق تلقی می کنند. به نظر می رسد مخالفت برخی اولیا با دعا به جهت اول باشد نه دوم .

1. شرح بر مقامات اربعین، صص 95 – 92
2. همان ، ص 109
3. بحار الانوار ، ج 93 ، ص 304
4. اسرار عبادات ، صص 54 – 53 .
5. درآمدی بر سیر وسلوک ، ص 70.