وقتی کسی از اون دنیا بر نگشته از کجا بدونیم قیامت هست؟

پرسش:

 از كجا بدانيم قيامت هست؟ نه خود رفته‏ ايم و نه كسى از آن جا برگشته و خبر آورده است!
پاسخ :

با سلام و عرض ادب و احترام 

راه علم پيدا كردن به يك چيز، منحصر به ديدن و خبر آوردن نيست، بلكه بشر از شش راه،(1) مى‏ تواند از وجود يك چيز آگاه شود و به حقيقتى پى ببرد:
1- راه حس: انسان به وسيله حواس پنجگانه با جهان آشنا مى‏شود و به آن علم پيدا مى‏كند.
2- راه عقل و تحليل‏ هاى منطقى.
يكى از ابزارها و راه‏هاى شناخت، شناخت عقلانى است، مثلاً مى‏گوييم: هر معلولى علت مى‏خواهد. اين را با حواس پنجگانه نمى‏توانيم درك كنيم، بلكه عقل است كه با تجزيه و تحليل مفهوم «معلول و علت» به اين نتيجه مى‏رسد، يا مانند اثبات وجود خداوند با دليل عقل.
3- تاريخ و خبرهاى متواتر. تاريخ آينه جهان نما است. انسان با مطالعه تاريخ بسيارى از واقعيات را به دست مى‏آورد.
4- فطرت و وجدان. انسان فطرتاً و بدون نياز به معلم و استاد، خوب بودن بعضى از صفت‏ ها مثل: احسان، عدل، راستگويى، عفو، امانت دارى را درك مى‏كند.
5- كشف و شهود. انسان مى‏ تواند بر اثر قدرت ايمان ويقين، حجاب هايى را كه بر اثر گناهان و روحيات و صفات زشت پيدا مى‏شود، كنار زند تا حقايقى را از جهان هستى كشف و معلوم كند.
6- وحى و پيام الهى.
وحى مهم‏ترين و يقينى‏ترين راه شناخت و آگاهى است، چرا كه از علم بى پايان خداوند سرچشمه مى‏گيرد.
پس از آن كه روشن شد براى آگاهى از حقايق و واقعيت‏ها راه‏هاى متعدّدى وجود دارد مى‏گوييم: مسئله قيامت پس از توحيد، مهم‏ترين اصل از اصول دين و اصلى مشترك بين تمام اديان الهى است، يعنى همه خداپرستان به قيامت معتقد بوده ‏اند و معاد را با دو راه از راه‏هاى شش گانه اثبات نموده‏اند، و آن دو راه عبارت است از: راه وحى الهى و راه عقل.
راه وحى: همه پيامبران الهى از برپايى قيامت و مسئله بهشت و جهنم و رسيدگى كامل به پرونده انسان در آن روز خبر داده و به پيروان خود گفته ‏اند يقين و ايمان داشته باشيد كه حتماً روزى قيامت بر پا خواهد شد. ما مسلمانان وقتى مى‏بينيم قرآن كريم (كه وحى الهى و كلام خدا است) بيش از هر موضوع ديگر از معاد سخن گفته و اعتقاد به معاد را از اركان ايمان شمرده است، با جان و دل مى‏پذيريم و يقين پيدا مى‏كنيم كه معاد و قيامت صددرصد به وقوع خواهد پيوست، چرا كه خداى آگاه از همه چيز و راستگوتر از همه كس، از آن خبر داده است. مسلمانان راستين با اتكا و اطمينان به وحى الهى كه بر پيامبر اسلام(ص) نازل شده، روز جزا را وعده قطعى خدا مى‏دانند و يقين دارند وعده او تخلّف‏ناپذير است.
قرآن مى‏ فرمايد: «إنّ الساعة لآتية لاريب فيها؛ روز قيامت به يقين آمدنى است و شكى در آن نيست».(2) «خداوند كه معبودى جز او نيست، به طور يقين همه شما را در روز رستاخيز (كه شك در آن نمى‏باشد) جمع مى‏كند، و كيست كه از خداوند راستگوتر باشد».(3)
راه عقل. براى اثبات معاد دلايل عقلى و منطقى متعدّدى وجود دارد كه يكى از آن‏ها را ذكر مى‏كنيم:
برهان عدالت. مى‏دانيم از اوصاف خداوند «عدالت» است، كه نشانه‏هاى آن در جاى جاى عالم هستى، در آسمان‏ها، در زمين، در وجود انسان، در ضربان قلب و گردش خون، و بالاخره در سراسر جهان ديده مى‏شود. هر كس مختصر آشنايى با علوم طبيعى داشته باشد، مى‏داند همه موجودات جهان از قانونمندى برخوردارند.
حاكميت اين قوانينِ حساب شده است كه به دانشمندان اجازه مى‏دهد كتاب‏هاى علمى را بر اساس اصول دقيق تنظيم كنند، حتى مثلاً برنامه‏هاى دقيق سفرهاى فضايى و ورود به كرات ديگر را مرتب نمايند. پس به هر سو بنگريم، قانون نظم و عدالت را مى‏يابيم كه بر همه چيز سايه افكنده است. آيا انسان مى‏تواند يك وصله ناجور در اين عالم باشد و از عدالت عمومى جهان بر كنار بماند؟ مسلّماً نه.
از سوى ديگر: تاريخ گذشته انسان و حوادث امروز به خوبى نشان مى‏دهد كه احقاق حق مظلومان و كيفر ظالمان هرگز در اين جهان به طور كامل انجام نشده، و امكان انجامش نيست. جنايتكاران تاريخ مانند بوش، صدام و شارون را كه شاهد جنايات و كشتار و ظلم آنان بوده و هستيم، چگونه مى‏شود در دنيا به مجازات واقعى شان رساند؟
پس عدالت حاكم بر اين عالم (كه پرتوى از عدالت خدا است) ايجاب مى‏كند روزى فرا رسد كه پرونده اعمال همه انسان‏ها بدون استثنا با دقيق‏ترين حساب مورد برّرسى قرار گيرد، و اين همان روزى است كه قيامت و رستاخيزش مى‏ناميم.(4)
بنابراين عقل انسان درك مى‏كند كه مقتضاى عدل الهى بر پايى قيامت است.
نيز حكمت خداوند، شوق انسان به زندگى جاودانه، جاودانگى روح انسان (چون غير مادى است و دچار تغيير و تحول نمى‏گردد) حركت جوهرى و... از جمله دلايل اثبات معاد هستند.
پى نوشت‏ها:
1. ناصر مكارم شيرازى، پيام قرآن، ج 1، ص 126.
2. مؤمن (40) آيه 59.
3. نساء (4) آيه 87.
4. ناصر مكارم شيرازى، پيام قرآن، ج 5، ص 247.
معيار در پاسخ‏هاى ارائه شده بنابر اختصار است. در صورتى كه پاسخ‏هاى ارائه شده مبهم يا ناكافى به نظر مى‏رسد، مى‏توانيد با ذكر شماره سؤال و مطلب مورد نظر، سؤالات ديگرى مطرح كرده تا به صورت تفصيلى و مشخص پاسخ داده شود.