چرا رهبر مانند آقای خمینی قاطع نیست؟

قاطعیت رهبری

پرسش:
عمار:سلام علیکم حاج آقا:چند وقتی است که بعضی از سایتها در مورد اتفاق ها گذشته در دولت سخن می گویند .
چرا رهبر مستقیم برخورد نمی کند با دستگاه ها و با کساین که دارن جو دولت را بهم میزنند؟
اصل نقش رهبر چیست وقتی راحت می شود با رهبر مخالفت کرد؟(منظور رئیس جمهور)
آیا به نظر نمی رسد که رهبر در جامعه الان ما نقش یک ....از بیان این مطلب شرمسار هستم
چرا رهبر مانند آقای خمینی قاطع نیست؟
آیا فقط نصیحت رهبر در جامعه الان و وضع کنون تاثیر بسزای دارد؟
اینها بخشی از سولاتی است که مطرح شده
ممنون از شما که چنبن سایتی را راه اندازی کردید که راحتر بتوانیم سوال کنیم
اجرکم عند الله
پاسخ:

با سلام و احترام به شما عمار گرامی

خدمت شما عرض کنم اینکه رهبری بخواهند مستقیما مثلا یک سایت یا خبرگذاری را توبیخ کنند ، انجام نخواهد شد. اگر قرار باشد چنین کاری را رهبری انجام دهند وظیفه ی قوه ی قضاییه چیست؟؟

به شما و سایر دوستان عزیز پیشنهاد میکنم حتما وظایف رهبری در قانون اساسی را مطالعه بفرمایند که شبهه های اینچنینی بوجود نیاید. این شبهه ها ناشی از برداشت و تفکر غلط ما از ولی فقیه است. فکر میکنیم تا کوچکترین خظایی اتفاق می افتد ایشان باید دخالت کنند و شخصا وارد شوند. اگر قرار بود اینطور باشد پس این همه اداره و سازمان و نهاد برای چیست؟؟

وظیفه ی رهبری تعیین سیاست های کلی نظام و نظارت بر اجرای آنها و نظارت بر قواست. ببنید ولی فقیه جایگاه نظارتی دارد نه جایگاه اجرایی. حضرت امام خامنه ای ( روحی له فداه) فرمودند اگر نظری کارشناسی شده باشد و مخالف نظر بنده باشد مطرح کردنش مشکلی ندارد. حال اینجا دو مقوله مطرح میشود : اولا فرمودند نظر کارشناسی شده باشد. مثلا در یک تصمیم گیری در زمینه ی سیاست خارجی اگر افرادی که در این زمینه تحصیلات ، علم و تجربه ی لازم را دارا باشند و نظری مخالف رهبری بدهند مشکلی ندارد ولی چرا باید شخصی که مثلا رشته ی هنر یا پزشکی  یا هر چیزی دیگری جز سیاست خارجی خونده باید بیاد در مورد سیاست خارجی نظر بدهد؟؟ آیا این عقلانی است که از یک خواننده درباره ی سیاست خارجی نظر بخواهیم؟؟  مقوله ی دوم بحث متعهد بودن به نظام و اشراف اطلاعاتی است. شما مثلا کارشناس سیاست خارجی باشید ولی روی امور محرمانه ی نظام اشراف نداشته باشید نمیتوانید تصمیم درستی بگیرید.ضمنا گرایش فکری شما اگر متعهدانه به نظام و کشور نباشد مشکل ایجاد میشود.

پس نتیجه میگیریم برای مخالفت با رهبری باید نظری کارشناسانه از کارشناس های مربوطه به زمینه ی مورد نظر و با داشتم علم و اشراف بر روی مسائل محرمانه ی نظام باید باشد.رهبری چون وظایف اجرایی ندارند و در کار اجرا دخالت نمیکنند شما فکر میکنید رهبری در جامعه نقشی ندارند. از طرفی رهبری اصولا به خاطر مصالح نظام و حفظ اصول امنیتی بیشتر دستورات و تذکراتشان بصورت پنهان و محرمانه است که عموم مردم خبر دار نمیشوند. برای مثال در دیدار دانشجویان با امام خامنه ای ( روحی له فدا) دانشجویان به معظم له فرمودند که دستگاه سیاست خارجی ( یعنی وزارت امور خارجه ) در بحث قضایای بیداری اسلامی خوب عمل نمیکند و استفاده ی لازم را نمیبرد. حضرت آقا در پاسخ به این حرف فرمودند دستگاه های مسول وظایف خودشان را بخوبی انجام میدهند ولی شما در جریان نیستید.اطلاعات ندارید. (چون بحث سیاست خارجی بیشتر جنبه ی امنیتی دارد برای اجرای  اصول امنیتی درباره ی کار دستگاه های مسول در قضایای بیداری اسلامی اطلاعاتی به بیرون درز داده نشده.) پس میبینیم که کارهایی انجام میشود ولی ما بی خبریم. درباره ی بحث قاطعیت رهبری هم بنده به شما توصیه میکنم سیاست پیامبر اسلام (ص) در صدر اسلام و سیاست حضرت علی ( ع) را مطالعه بفرمایید.

ببنید اتفاقات اوایل انقلاب ما دقیقا شبیه به وضع حکومت پیامبر اسلام (ص) بود و وضعیت فعلی وضعیت حضرت علی (ع) در صدر اسلام است. مثلا در صدر اسلام جناب عمر ( قاتل حضرت زهرا (س) ) در زمان پیامبر ظاهرا اسلام آورد ولی بعد از ماجرای شهادت حضرت زهرا و وقتی که به خانه ی حضرت حمله کردند ، در طی نامه ای  گزارش کار خود را به معاویه داد و در نامه ذکر کرد که به لات و هبل ( دو بت اصلی  زمان صدر اسلام )  قسم که من هرگز مسلمان نشده بودم ولی در زمان پیامبر جرات نداشتم مخالفت کنم . همین ماجرا در نظام خودمان مثالش اینطور است که آقای موسوی خوئینی ها ( که از ایشون به عنوان پدر معنوی اصلاح طلبان نام میبرند) در جلسه ای گفته اند ما از اول انقلاب هم ولایت فقیه را قبول نداشتیم و اصلا نمی فهمیدیم یعنی چه  ولی  جرات مخالفت و بیان نداشتیم.( خب چرا اینها جرات بیان نداشتند چون حضرت امام بنیان گذار بوند و اگر مخالفت میکردند از دایره نظام حذف میشدندو آبرویشان نزد مردم میرفت.هرچند الان هم آبرویی ندارند.. ) در مظلومیت حضرت آقا همین بس که آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه ای در زمان ریاست جمهوری شان گفتند ما به جانشین امام خمینی (ره)  نمیتوانیم بگوییم امام،میگوییم رهبری.

در صورتی که در متن قانون اساسی ما نظام اسلامی را نظام امام – امت بیان کرده اند. یعنی شخص ولی فقیه امام جامعه است. ( نه به معنای امام معصوم بلکه به معنای پیشوا و مقتدا )  ضمنا مثلا در زمان حضرت امام به دلیل گسترده نبودن وسایل ارتباطی و خبری ، مردم بسیار بی خبر از وضع حکومت بودند. مثلا وقتی مسولی خطا میکرد حضرت امام (ره) می فرمودند اگر خودتان را اصلاح نکنید شما را به مردم معرفی میکنم... مسولین بخاطر آبرویشان هم که شده مجبور بودند خودشان را اصلاح کنند. ولی اکنون حضرت آقا نمیتوانند از چنین ترفندی استفاده کنند چون وسایل ارتباطی و خبری زیاد است و بلافاصله مردم در جریان اتفاقات عمومی و رفتار مسولین  در جریان قرار میگرند.این نکته هم لازم است بدانید که حضرت آقا خیلی کارها مثل تذکرات و جابه جایی ها را بی سر و صدا انجام میدهند که جامعه دچار تشنج نشود.

دوست عزیز به شما توصیه میکنم وظایف رهبری در قانون اساسی و کتاب ولایت فقیه ( حدود اختیارات و وظایف ) نشر کانون اندیشه جوان را مطالعه بفرمایید.کتاب کم حجم و مفیدی است.
موفق باشید.