قصه حضرت موسي(عليه‌السلام)

 ضرت موسي(عليه‌السلام) يكي از پيامبران اولوالعزم است، كه نام مباركش صد و سي و شش بار، در سي و چهار سوره قرآن مجيد آمده است.[1]


موسي(عليه‌السلام) در لغت قبطيان[2]‌ از دو جزء تشكيل شده، يكي «مو» به معناي آب و ديگري «سي» به معناي درخت، چون صندوق وي در كنار درختي در داخل آب به دست آمد، او را موسي(عليه‌السلام) ناميدند.[3]
وي سه هزار و هفتصد و چهل وهشت سال بعد از هبوط آدم(عليه‌السلام) متولد شد و نسبش با شش واسطه به حضرت ابراهيم(عليه‌السلام) مي‌رسد.
به اين ترتيب: «موسي بن عمران بن يصهر بن قاهت بن[4] لاوي بن يعقوب بن ابراهيم) و نام مادرش «يوكابد»[5] است.
موسي(عليه‌السلام) پانصد سال بعد از حضرت ابراهيم(عليه‌السلام) ظهور كرد و لقب «كليم الله» به خود گرفت، چون خداوند بدون واسطه، با او سخن گفت.
پس از آن‌كه حضرت موسي(عليه‌السلام) از جانب خدا مأمور شد، به جانب كوه طور روان شود و از فراز كوه سرزمين‌هاي مقدس فلسطين بنگرد، در همانجا در سن دويست و چهل سالگي وفات يافت،[6] و بر فراز تل سرخ رنگي در آن ناحيه (كه فسجه نام داشت) به خاك سپرده شد. [7]
سرگذشت حضرت موسي(عليه‌السلام)
داستان زندگي پرفراز و نشيب موسي(عليه‌السلام) را مي‌توان به پنج دوره خلاصه نمود:
1ـ دوران ولادت و كودكي و پرورش او در كاخ فرعون.
2ـ دوران هجرت او از مصر به مدين و زندگي او در كنار حضرت شعيب(عليه‌السلام)
3ـ دوران نبوت و پيامبري و بازگشت وي به مصر براي مبارزه با فرعون.
4ـ دوران هلاكت فرعون و ورود موسي(عليه‌السلام) به بيت المقدس.
5ـ دوران درگيري‌هاي موسي(عليه‌السلام) با بني اسرائيل.