نقد فرقه بهائیت

نقد بهائیت

بسم الله الرحمن الرحيم

 

نقدي بر فرقه ي بهاييت از آغاز تا دوره ي معاصر

دکتر حسين قدمي

قريب يکصد و هفتادسال قبل ايران سرزمين پاکان شاهد  ادعاي دروغين وبي اساس  يکي ديگر از مکذّبين و سوءاستفاده کنندگان از احساسات و عواطف بسيط جامعه بشري بود.در کتاب «ديد»از کتب مقدس هندوان آمده:«در آخر الزمان ملکي ظهور خواهد کرد که پيشواي مردم و مقتداي آنها خواهد بود و نامش منــــصــور است وبر تمام اهل عالم چيره خواهد شد وتمام انسانهاي مؤمن و کافر را مي شناسد.»(بشارات العهدين –ص245) وما نيز با اين نام حضرت را در دعاي زيارت عاشوراءمي ناميم.

در کتاب «جاماسب »شاگرد زرتشت آمده:«.. مردي ظهور خواهد کرد که بر دين جدش مي باشد و زمين را پراز عدل وداد خواهد کرد و از شدت عدالت او گرگ و ميش با هم دريک ظرف تناول خواهند کرد.»(بشارات العهدين –ص258). نظير همين تعابير در کتاب «زند»نيز موجود مي باشد.(همان مصدر –ص238)

در, «تورات»متعلق به امت يهود آمده است:«در باره ي نسل اسماعيل نيز شنيدم و من نيز مبارک و خجسته مي دانم واز نسل آن پيامبر دوازده امام و سيد بزرگوار مي آيند و آنها را امتي بزرگ قرار مي دهم.» (کتاب التکوين -20: 17) در قرآن کريم نيز آيات و روايات فراواني دال بر اين موضوع وجود دارد(سو ره مبارکه:انبياء-آيه شريفه :105)(سو ره مبارکه :نور-آيه شريفه :55) (سو ره مبارکه:قصص-آيه شريفه :5) (سو ره مبارکه :توبه-آيه شريفه :33). در کتب برادران شريف اهل سنت نيز اشارات زيادي شده است که ازبا ب اختصار به چند کتاب اشاره مي شود :( تفسيرابن کثير دمشقي –ج2-ص45///ج3-ص401)(تفسير قرطبي –ج8-ص111)(الدر المنثور – سيوطي –ج7-ص483-484)(روح المعاني –آلوسي-ج7-ص111///ج12-ص14///ج13-ص171)(المنار المنيف –محمد ابن ابي بکر ايوب الزرعي-ج1-ص155)(فتح الباري –ابن حجر العسقلاني-ج7-ص169)(ابن حجر هيثمي –الصواعق المحرقه-ج2-ص480)(الفتوحات الاسلاميه-احمد زيني دحلان –ج2-ص299-300)(التاج الجامع للاصول-شيخ منصور علي ناصف-ج5-ص341-360)(نور الابصار –محمد شبلنجي-ص189)و........که ذکر همه ي آنها در حوصله ي اين مقال نمي گنجد. اين اسناد و کتب گواه و شاهدي بر ظهور سيدي مطهر از ذريه ي  غضنفر و از احفاد ابي قاسم طوبي و سقر و نسل ابي شبير و شبر حضرت صاحب العصر و القدر مي باشند.

نکته اي که در بحث و گفتگوي محترمانه با اتباع فرقه ي معدود  بهاييت  به ذهن هر انسان ساده انديشي خطور مي کند آن است که :کدام کتاب آسماني و الهي مژ ده و بشارت به ظهور "بهاءالله "داده است؟ "قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقين. بدون ترديد در کتب عهد عتيق موجود نمي باشد .وشايد درآينده با کمک بني اسراييل زمان در اين کتب ارجمند دستبردي شود و آياتي مفتريه ساخته شود که جاي تعجب نيز نمي باشد  چون محصول خود شان مي باشد.  

جالب است کج فهمي و عدم درايت مبررين اين فرقه را در فهم بعضي از آيات کريمه الهي اشاراتي داشته باشم.

1-  سوءبرداشت از کريمه 5 از سوره مبارکه "سجده": 

بسيار تلاش نمودند تا بتوانند آيه ي شريفه پنجم از سوره مبارکه سجده را سند قرآني در بشارت به ظهور پيامبر !!خود قرار دهند۩  يدبّر الأمر من السماءإلي الأرض ثم يعرج إليه في يوم کان مقداره ألف سنه مما تعدّون ۩صد ق الله العلي العظيم

"او امر عالم را (نظام اکمل و احسن )از آسمان تا زمين تدبير مي کند سپس روزي که مقدارش به حساب شمابندگان هزار سال است باز به سو ي او بر ميگردد(ترجمه ي مرحوم الهي قمشه اي).

فرقه بهاييت معتقد است با شهادت امام حسن عسکري عليه السلام به سال 259 قمري با استناد به اين کريمه عدد1259حاصل مي گردد که به زعم آنها سال ظهور طلعت باب است . چرا با اين همه غفلت دوران ولايت امام زمان عليه السلام را ناديده انگاشتيد؟ حال آنکه اين موضوع چنانکه پيشتر اشاره شد بر کسي جز جناب بهاءالله پوشيده نيست و بشارت به ظهور کسي داديد که در هيچ کتاب آسماني و معتبر ارضي  وجودش  قابل اثبات نيست . البته نگارنده در سطور بعدي وجودش را ثابت خواهد کرد.  

در کتب تعليمي فرقه ي بهاييت در شرح و بررسي کريمه 105و106از سوره مبارکه "انبياء"که مژده به ارث بردن زمين توسط عباد صالح خداست آورده اند:«از امام باقر عليه السلام نقل شده است مقصود از بندگان در اين آيه همان ياران مهدي موعود است و دليل درستي اين روايت اتفاق عامه و خاصه از فرق شيعي و سني است».(گلگشتي در قرآن مجيد –ص60-چاپ:کانادا)  

چگونه است در کتب سماوي بطور مباشر و غير مباشر به ظهور حضرت در آخر الزمان اشاره شده و لي فرقه بهاييت معتقد است تدبير و تنظيم عرش الهي بوسيله محمد بن عبدالله و يازده وصي او کامل شد و حال آنکه در ديگر کتب آورده اند : پيغمبر گفت:  اگر نماند از دنيا مگر يک روز خداي آن روز را چنان درازش گرداند تا برانگيزد مردي صالح از اهل بيتم  وآن مرد از اولاد فاطمه سلام الله عليها است . ( مسند احمد حنبل –ج1ص376 //ص430  //ص 99) (المستدرک علي الصحيحين – ج 4-ص 557)

کدام مفسر و عالم علوم قرآن از صدر اسلام تا کنون از اين آيه کريمه برداشت بشارت به ظهور داشته که وي چنين برداشت نمود .؟؟؟!!! نگارنده اين مقال که خداوند او را  توفيق مطالعه هفتادو نه دوره از کتب ارجمند تفسيري  شيعه وسني داده  تا کنون به چنين موضوعي برخورد نکرد.

2- سوءاستفاده از واژه ي"خاتَم"و اراده باطل از اين سخن حق .

در کريمه ي چهل از سوره مبارکه ي احزاب اين واژه شريف آمده در فرهنگهاي لغت عربي مانند لسان العرب ابن منظور آمده است : "ختَم يختِم ختماً و ختاماً و الختَم و الخاتِم و الخاتَم و الخاتام : من الحلي کأنّه اوّل وهله خُتم به : به معني :از زيبايي است گويا آن نخستين مرتبه چيزي است که بدان نيز پايان يافته است  ( لسان العرب ابن منظور ماده ختم ) اين معني را قواميس ذيل نيز آورده اند:

( العين – خليل بن احمد //النوادر –ابوزيد انصاري //جمهره اللغه –ابن دريد //تهذيب اللغه-–ازهري //الصحاح –جوهري //اساس البلاغه –زمخشري // القاموس المحيط –فيروز آبادي //تاج العروس ---–زبيدي //مفردات القرآن – راغب اصفهاني ) و بسياري از کتب لغت عربي و تفسيري که اين معني را تاييد نمودند . با اين معني فرقه بهاييت که معتقد است اين واژه اسم فاعل نيست و معني پايان بخشي از آن اراده نمي شود نه تنها اثبات ظهور نيست بلکه اثبات ختم نبوت است چون معتقديم پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله وسلم  اول و آخر نبوت است و ساير انبياء و رسل از نور وجودي ايشان بهره مندند .

در صورتي که اين معني را نپذيرند و اين واژه را به معني مهر و انگشتر بدانند بازهم چنانکه بر جامعه بشري و مناسبات انساني و اجتماعي حاکم است مهر را در پايان و ختم هر قرار داد و قانون مي زنند

 و سطو ر و مطالب بعد از آن فاقد هر گونه اعتبار است .

چگونه است خط دهندگان فرقه بهاييت اين آيات الهي را در قرآن نمي بينند :

۩إنَّ الدين  عند الله الاسلام ۩(آل عمران : 19) ۩رضيت لکم الاسلام دينا ۩(مائده : 3) ۩ من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه و هو في الآخره من الخاسرين ۩( آل عمران : 85) ۩اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت  عليکم نعمتي  ۩(مائده :5) صد ق الله العلي العظيم.ُ

عوام فريبي  در نزد فرقه بهاييت :

1- سوره مبارکه بقره آيه شريفه 113 به اختلافات دو گروه يهود و نصاري اشاره دارد:

۩ و قالت اليهود ليست النصري علي شيءو قالت النصري ليست اليهود علي شيءو هم يتلون الکتاب۩

صد ق الله العلي العظيم. اين دو گروه در حالي که صاحب شريعت الهي  مي باشند يکديگر را

 تحقير مي نمودند . فرقه بهاييت معتقد است:

« بديهي است حل اين اختلافات و بيان حقيقت مسائل بايستي در اين جهان شود تا شايد سبب هدايت شود . اين کيفيت در ظهور اعظم الهي و نزول آيات محکمه شريعت بهايي به تمام معني تحقق يافت .»

( گلگشتي در قرآن مجيد –ص139-چاپ:کانادا). و گفته اند حل اين مشکلات در قرآن به قيوم قيامت موکول شد در حالي که در شريعت بهايي حل شد .

جناب بهاء!

پيروان شما شاهد جنگهاي جهاني اول و دوم و سوزاندن سه ميليون يهود در کوره هاي آدم سوزي نبودند ؟ و همين امروز شاهد هتاکي و بي حرمتي يهود و نصاري نسبت به هم نمي باشند . در يک انديشه عقلاني اين اختلاف موجود چگونه در فرقه بهاييت حل شده و کشور غاصب اسرائيل که به لحاظات مختلف مورد توجه اين فرقه است قادر به حل مشکلات فيمابين نمي باشد؟ چگونه همين رژيم غاصب از تفکرات شما استفاده نمي کند ؟ پس همان پيش بيني  قرآني صحيح مي باشد.

2-  عرفان در نزد فرقه بهاييت : 

«براي شناخت آن مراحل شما را به مطالعه کتاب "هفت وادي "نازله از قلم حضرت بهاءالله

 توصيه مي کنيم : 

 وادي اول : طلب       

دوم : عشق        

سوم : معرفت        

چهارم : توحيد         

پنجم :  استغناء          

ششم : حيرت       

هفتم : فناء في الله ».  

جناب بهاء !

اگر قريب 170سال قبل اين موضوعات در ديدگاه شما بکر و جديد وبااستعانت حق با قلم شما نازل گرديد بهتر است بدانيد و به اتباع خود بگوييد 1200سال قبل از ولادت خودتان عرفاء و حکماء اسلام شکل کاملتر آنرا بيان نمودند که ازباب اختصار نام چند تن از اين بزرگان را که هرگز مانند .......ادعايي ننمودند ياد آور مي شوم :

رابعه عدويه – سفيان ثوري – فضيل عياض – معروف کرخي – با يزيد بسطامي – سري سقطي – سهل بن عبدالله تستري – جنيد بغدادي – شبلي – ابونصر سراج - ابوعلي دقاق -  شيخ ابوالحسن خرقاني – شيخ ابوسعيد ابوالخير – خواجه عبدالله انصاري – امام محمد غزالي – احمد غزالي – شيخ احمد جام – سنايي غزنوي – عبدالقادر گيلاني – شيخ شهاب الدين سهروردي – ابوحفص  سهروردي – شيخ عطار - ابن عربي

 صدر الدين قونيوي – مولوي – حافظ – سعدي – محمود شبستري – صفي الدين اردبيلي –علاءالدوله سمناني --اوحدي -  عماد فقيه – سيدقاسم انوار-  جامي – شمس الدين لاهيجي و عثمان هجويري و...........  

3- نوروزدر نزد بهاييان است؟؟؟!!!!

در کتاب "اقدس "آمده :« يا قلم الاعلي قل يا ملأالانشاء ....وجعلنا النيروز عيداً لکم بعد اکما لها» ( اقدس –ص 15-بند 43)

قطعاً ايرانيان پاک سرشت و فرخ نهاد و صاحب بيش از 7000سال تمدن و فرهنگ مي دانند چنانکه تمام ايران شناسان فرهيخته همچون پروفسور گوستاولوون و پروفسور آرتور کريستن سن و ريچارد و...نيک ميدانند نوروز و رسوم وآداب وابسته به آن قبل از ظهور بسياري از اديان الهي وحتي دين

مبين اسلام در ايران  اجراء مي شد و اينک نيزمي شود و در آينده نيز خواهد شد.

آيا نوروز متعلق به تمام جهانيان است يا متعلق به پارسي زبانان خوش گفتار؟  آيات و احکام يک دين متعلق به بشريت است يا يک قوم خاص ؟؟.اسلام نيز با آشنايي کامل از نوروز  واين سنت حسنه ايراني آنرا تصديق نمود وبدان سفارش نمود .اين موضوع چه ارتباطي با اقدس دارد جاي بسي انديشه است .و اگر قرار باشد اين آيه الهي باشد بايد براي تمام آداب و سنن کشورهاي جهان آيه آيد و در آن صورت اقدس وکتب مشابه آن بايد چند صد جلد باشد و اين از خصايص کتب الهي دور به نظر مي رسد .واعلم

4- ايرادات ادبي "اقدس":

اشکالات صرفي و نحوي و زبان شناسي و بلاغي  در کتاب "اقدس "که در ديدگاه آنان منزل الهي  است  

بسيارديده مي شود .چگونه تاکنون ابناءالبشر حتي يک اشتباه قابل اثبات از قرآن مطرح ننموده اند ولي هرکسي تنها با مطالعه يک دوره زبان وادبيات عربي متوجه بسيط ترين اشکالات مذکور در اين کتاب خواهد شد . اگر آسماني است چگونه اين همه اشکال وجود دارد ؟! آيا نعوذ بالله من الشيطان وشبهه دانش خداوند به هنگام نزول اين کتاب دچار نوسان مي شده؟؟؟؟!!!!  بنا براين خلاف اين مدعي به سهولت ثابت است.

5- زبان "اقدس":

در قرآن کريم بيان شده: ۩وماأرسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبّين لهم۩ صد ق الله العلي العظيم.

(ابراهيم :4)

خداوند مي فرمايد:هر پيامبري را با زبان قوم خود فرستاديم..

 آقا ميرزا حسينعلي خــــــــــان نـــــــوري مازندراني از توابع مازندران-که افتخار علوي بودن و اولين نژاد ايراني در محبت وعشق به اهل البيت عليهم السلام را دارند-مي بايست کتاب منزلش يا به لهجه مازندراني باشد يا به زبان فارسي .ولي چنانکه مشهود است به زبان عربي مي باشد. نيک مي دانيم تورات به زبان (عبري )و انجيل به زبان (سرياني ) و قرآن به زبان (عربي) و اقدس به زبان (عربي)!!!!!!!شايد شما نيز مانند نگارنده ي اين مقال گمان کنيد "مردم مازندران وبه ديگر تعبير ايرانيان پارسي گوي در169 سال قبل عربي صحبت مي نمودند و دوباره ايراني گشتند؟؟!!!!!!!!!و يا بايد و به ناچار به بطلان اين کتاب و.. ..معتقد باشيم.

6- رد نبوت بهاءاز زبان فرزندش:

عبد البهاء غصن اکبر بهاءالله به ميرزا حسن نامي اطلاع داده است:«ما داعيه نداريم ما که دعوي نبوت و امامت و رسالت نکرده ايم چه سؤالي وچه جوابي ؟من بنده اي از بندگان جمال مبارکم. ودر راه محبت در بين بشر خدمت مي کنم .آقاي ميرزا حسن اگر سؤ الي دارد علماءوفقهاءو حکماءدر عالم بسيارند مشکل غامضه و مطالب معضله حل مي کنند وما که دعوي علم و دانش نکرده ايم وبه ما چه کار دارد؟»(خاطرات نه ساله /ص107). نوشته هاي عبد البهاء ويارانش تناقض دارد و آنانکه سخن او و پدرش را وحي ميدانند حکم دلسوزان مشفق تر از مادر دارند.

 ادعاي شگفت انگيز "خدا بودن(الوهيت)"جناب بهاءالله در کتب فرقه ي بهاييت:

قبل از بيان اين بخش  استعاذه ميکنم و گويم :اعوذبالله من الشيطان الرجيم و شبهه  

1-ميرزا حسينعلي خان نوري معروف به "بهاءالله"در کتاب "بديع"گفته:"«انني انا الله لا اله الا انا کما قال النقطه (ميرزا علي محمد الشيرازي)من قبل و بعينه يقول  من يأتي من بعد» .

بدون ترديد من خدا هستم و خدايي جزمن نمي باشد چنانکه ميرزا علي محمد شيرازي هم گفت خداست و بعد از اين افرادي مدعي اين مقام خواهند شد.!!!!!!!! ( بديع –ص154)

2-عباس افندي  در کتاب "تاريخ صدر الصدور  گفته:«مقام حضرت اعلي ميرزا علي محمد الو هيت شهودي و مقام جمال اقدس و اقدم (ميرزا حسينعلي)احديت ذات هويت وجودي ورتبه اين عبد (عباس افندي)عبوديت حقيقي وهيچ تفسير و تاويلي ندارد.!!!!!!!!!! (تاريخ صدر الصدور –ص207)  

3-جمال مبارک (ميرزا حسينعلي) در قصيده ورقاييه مي گويد:«کل الالوه من رشح امري تالهت کل الربوب من طفح حکمي تربت» همه خدايان از اثر من به خدايي مي رسند وتمام پروردگاران از ريزش حکم من به مقام ربوبيت رسيدند.!!!!!!!!(مکاتيب –ج2-ص254/255)

4-يکي از بهاييان از عبد البهاء پرسيد:مقصود ا زمالک دنيا در انجيل چيست؟ پاسخ داد:مالک دنيا جمال مبارک (ميرزا حسينعلي) است. .!!!!!!!!(مکاتيب –ج3-ص404)

5- عباس افندي وخواهرش (ورقه عليا)بهاييان را به پرستش وبندگي وستايش بهاءالله تشويق مي کردند و عبوديت اغنام در برابر بهاءرا مي ستو دند و بهاييان را "بندگان جمال مبارک ابهي و بندگان صادق جمال مبارک "خطاب مي کردند.!!!!!!!!(مکاتيب –ج2-ص56/ص12//14//33//37)

6-« اسجدوا الله ربکم العلي الاعلي الذي کان في جبروت البقاء باسم البهاءوفي ملکوت السماء بالعلي مذکورا.»

در برابر پروردگار علي اعلي سجده کنيد که در جبروت بقا آسمانها با نام بهاء است ودر ملکوت اسما بانام علي خوانده مي شود.!!!!!!!(مبين –ص167)

هويت جناب بهاءالله با استفاده از کتب فرقه ي بهاييت:

1-صفت ونعت " عِلّيه " از آن دولت ايران و صفت"فخيمه"از آن دولت بريطانيا و صفت و

نعت "بهيه"از آن دولت روسيه بود. با پناهندگي جناب بهاء به سفارت روس قول داد دينش را به پاس داشت خدمات آنها به وي "بهايي" نامد .و دخترش را "بهيه "ناميد.و آواره مينويسد :طاهره اولين کسي بود که ميرزا حسينعلي خان را "بهاء"لقب داد.(کواکب –ج1-ص257//271//272)

2- مورخان بهايي معتقدند: لقب "بهاءالله"از روي قرعه در دشت بدشت انتخاب گرديد.!!!(ظهور الحق –ص110-)(کتاب حضرت بهاءالله-ص39)

3-شوقي افندي مي گويد:هدف ما در تلاشهاي روس بهيه و انگليس فخيمه ايجاد دين و مذهب نبود.(کتاب خصايل اهل بهاء –ص91)(نظر اجمالي –ص115)

4-بهاء مشوق معاشرت بهاييان با تمام اديان با روح و ريحان است الا درباره ي مسلک خود که هيچ بهايي حق تحري حقيقت را ندارد.

بنده مخلص جناب ميرزا حسينعلي (بهاءالله)و آقاي عبد البهاء که در عوامفريبي دست اسلافش را

بسته گوي سبقت را از ايشان ربود افتخار کشور انگلستان بود ودر ازاي خدمات صادقانه اش!!مورد توجه دولت انگليس قرار گرفت و مفتخر به لقب "سر عبد البهاء" گرديد. (کواکب –ج2-ص296)

5-سخن تاريخي بهاءپيامبر ادب و عرفان!!!!

هرکس بهاءرا منکر شود سزاوار است از مادرش وضع خود را بپرسد و هرکس دشمن او با شد قطعا شيطان در بستر و رختخواب مادر ش رفته است(گنج شايان  -ص78//79)(مائده آسماني –ج4-ص355)

جناب بهاء!  

عزت قلمم را بيش از آن مي دانم که ادامه دهم و شرمنده ي خواننده ي محترم اين مقال گردم.شما که با وحي ارتباط داشتيد نپرسيديد "ادب نبوت چيست؟؟"

يک حرکت خزنده و فريبنده در فرقه ي بهاييت:  

بهاييان  در يک حرکت خزنده و حالتي حق به جانب قصد انتخاب دوست براي "بهاءالله"دارند وبا تعابير خدعه آميز "اعراض از آيات الهي ظلم است و معرضين به علت انکار آيات دلهايشان  مختوم

 و گوش هايشان نا شنوا است و هرگز راه هدايت را نخواهند يافت". جملات  در ظاهر زيباست وبدون ايراد . اما نيت آنها در زير نهفته است  و مي گويند يهوديان کتب بسياري را در رد عيسي بن مريم عليهما السلام و عيسويان آثار زيادي را در رد پيامبر اسلام نگاشتند و مسلمين نيز ديباجه هايي در رد بهاييت به زيور طبع رساندند.  

به هوش باشيم :

اولا: ميان پيامبران هيچ اختلافي نيست و هرچه هست متعلق به افراد کم دانش و متعصب آنهاست. وبه فرموده خداوند در سوره  مبارکه "بقره"لا نفرق بين احد منهم.  

ثانيا:شما نخست "نبوت "بهاءالله رابا کتب آسماني  ثابت کنيد  سپس وارد اين تظلم و دادخواهي شويد.و بقول عامه:اول برادري را به اثبات برسان بعد ادعاي ارث نما.

ثالثا:هيچ پيامبري  رسول قبل از خود را رد نکرده و پيامبر بعد از خود را نيز معرفي نمود و در ختم رسل بودن پيامبر عظيم الشأن اسلام و ختم اوصياءبودن حضرت صاحب العصر و الزمان نه تنها شکي نيست که مجال براي بحث نمي ماند.و ازبا ب ياد آوري  به چند کتاب دگر باره مراجعت مي نماييم .

1-در جزءدوم از کتاب پنجم (سفر خامس)تورات  آمده:

«نابي أقيم لاهيم مقارب اجئهيم کاموخا ايلا وشيما عون»ترجمه عربي آن:نبيّا  أقيم لهم من وسط اخوتهم مثلک به فليؤمنوا.يعني :از ميان خودتان پيامبري براي آنها انتخاب شده مانند خودت پس به او ايمان آوريد.(افحام اليهود –سموأل المغربي – ج1-ص113-تحقيق د. شرقاوي)

2-در کتاب مقدس "کتاب دانيال" ص1567-فصل 12 –بند 31///و کتاب اشعياي نبي  -باب 59- کتاب حيقوق نبي  -فصل 2 –بند 3 /// وهمان کتاب ص1220 –فصل 11 –بند 101  اشاره مستقيم به ظهور امام زمان سلام الله عليه در آخر الزمان دارند.  

3-  در کتاب مقدس "انجيل"(متي)باب 25- ص60-بندهاي 31/33/////// در کتاب مقدس "انجيل"(لوقا)

باب 12- ص154-بندهاي 35/37////// در کتاب مقدس "انجيل"(مرقس)باب 13- بندهاي 32/37///////

در کتاب مقدس "انجيل"(يوحنا)باب 5- -بندهاي 26/28 نيز به ظهور آقا صاحب الامر در آخر الزمان اشاره دارند.

4- در کتاب "زند بهمن يسن" ص19 و جاماسب نامه ص25 و بشارت ظهور  ص20نيز با چنين مفاهيمي برخورد مي کنيم.

در مکتب ارجمند اهل البيت عليهم السلام نيز 148 روايت پيرامون ذريه امام حسين بودن و 147 روايت در فرزند امام حسن عسکري بودن و 39 روايت در اقتداي حضرت عيسي بن مريم پيامبر محبت به وجود نازنين امام زمان  در زمان ظهور موجود مي باشد.  

اين کتب موجود است و فنا وري اطلاعات نيز پيشرفته است . حال نوبت شماست که جناب "بهاءالله"را در کتب پيشين ثابت کنيد.ولن تفعلوا.

نگارنده قصد تبيين تاريخ پنهان را داشته و بنا بر تعاليم زيباي قرآني "لا اکراه في الدين "نيت دعوت نداشته و رجاي واثق دارد که با مطالعه وکنکاش رهِ گم کرده ي خويش را  بيابيد.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت