معنا و انواع نسخ در قرآن

پرسش:

منسوخات قرآن که به وسيله برخي آيات ديگر نسخ مي شوند، در قرآن هستند. آيا اين آيات سودي براي ما دارند؟

پاسخ:

با سلام و اهدای ادب

لازم است نکاتي مورد توجه قرار گيرد :
1-معناي نسخ
 نسخ دو معنا دارد:
أ) نسخ حقيقي:
 نظر و رأي جديد حاصل شود و رأي قبلي را باطل کند. لازمه اين معنا، ضعف و جهل قانون گذار  است که يقيناً اين معنا با علم بي پايان خداوند منافات داشته و از ساحت مقدّس پروردگار به دور است.
ب) نسخ مجازي:
حکم از  آغاز محدود به زمان خاصي بوده که خداوند به آن آگاه است؛ هر چند مردمان نسبت به آن جاهل بوده و اين گمان را داشته‏اند که حکم دائمي است. نسخ به اين معنا هيچ اشکالي نداشته و با علم خدا و مصلحت الهي منافاتي ندارد؛ زيرا مدت حکم از اوّل موقتي و محدود بوده و سپري شدن دوران آن، به عنوان نسخ بعداً اعلان مي‌شود.(1)
2- احکام خداوند غالباً براي پياده نمودن آن توسط بندگان است که در سايه انجام آن، فايده هايي نصيب انسان‏ها مي‌گردد، ولي در بعضي موارد احکام امتحاني است؛ يعني هدف، آزمايش و امتحان افراد و يا اتمام حجت است، که بعد از برآورده شدن هدف، نسخ مي‌گردد. چنين نسخي بر خلاف حکمت نبوده و عدم آگاهي معنا نمي‏دهد، مانند آيه نجوا در سوره مجادله (آيه 12) که هدف از قرار دادن حکم اوّل، آزمايش مردم بود و به سبب اين آيه فضيلت اميرالمؤمنين ثابت شد.
3- نيازهاي انسان گاه با تغيير زمان و وضع محيط دگرگون مي‌شود. گاه  نيازها ثابت و پايدار است. اين مسئله با توجه به قانون تکامل انسان و جوامع روشن‏تر مي‌گردد که در روند تکامل و پيشرفت انسان‏ها گاه برنامه‏اي مفيد و سازنده است و گاه زيانبار و غير لازم. در مورد احکام خداوند همين طور است. برخي احکام در زمان و مکان خاصي کارآيي داشته و بعد از آن به خاطر تغيير اوضاع بي اثر مي‌شود. البته نبايد فراموش کرد که اصول احکام پروردگار در همه جا يکسان است. هرگز اصل "توحيد" يا "عدالت اجتماعي" و صدها حکم مانند آن دگرگون نمي‏شود. تغيير هماره در مسائل کوچک‏تر و دست دوم است.(2)
بنابراين:
أ) هر حکمي به مقتضاي اوضاع و حکمتي تشريع مي‌شود که اگر اوضاع تغيير کند، حکم تغيير مي‌کند و هيچ گونه نقصي بر خداوند ثابت نمي‏گردد.
ب) اين که خدا فرموده "مثل آن يا بهتر از آن را مي‌آوريم" بدين معنا نيست که حکم دوم از هر جهت مانند حکم اوّل است، چون اين وضع بي معنا و بيهوده است، بلکه مقصود اين است: حکم ديگري که در ايجاد سعادت و تکامل انسان مثل حکم نخست است مي‌آوريم، ولي با لحاظ اوضاع جديد.
با توجه به آنچه گفته شد ،جايگاه نسخ معلوم مي شود و نسخ قرآن نيز بايد با قرآن باشد، چون  حکم بالاتري را جايگزين حکم قبلي مي کند اما اينکه چرا برخي از منسوخات درآن نيست ،بايد گفت  لزومي ندارد در همه موارد منسوخ هم در قرآن باشد، چون گاهي حکمي امضايي بوده، نه تاسيسي، يعني از قبل ميان مردم رايج بوده و اسلام به طور ضمني آن را تاييد کرده و بعد از فراهم شدن زمينه آن را منسوخ مي سازد،  مثل آيه مورد سوال شما.  تمام آيات قرآن حتي منسوخ براي اهل قرآن مفيد فايده است.
البته بحث نسخ ميدان وسيعي دارد که جهت اطلاع بيشتر لازم است به کتاب هاي تخصصي چون الميزان علامه طباطبائي و بيان آيه الله خوئي مراجعه شود .

1. آيت اللَّه خوئي، بيان، ترجمه محمد صادق نجفي، هاشم زاده هريسي، ج 2، ص 475.
2. مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 1، ص 390.