تسبیح جمادات چگونه ممکن است؟

 

پرسش:  

در سورة اسرا آية 45 مى فرمايد: " تمام موجودات جهان خدا را تسبيح مى گويند. نحوة تسبيح موجودات چگونه است؟

پاسخ: 

با سلام و احترام خدمت شما کاربر گرامی

"تسبح له السموات السبع والارض و من فيهنّ و إنْ منْ شيء إلاّ يسبّح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم". اين آيه دلالت مى كند تمامى ذرّات موجودات عالَم، صاحب شعور و ادراك هستند و در برابر خالق خود كرنش مى كنند.

مراد از تسبيح گويى اشيا با توجه به اين كه زبان ندارند، اين است كه هر موجودى چون نياز صرف است و به خدا وابستگى كامل دارد، با تمام وجود تسبيح خدا مى گويد. چون هر ذره اى از عالَم وجود نقص خود را مى داند و از طرفى تمام كمالات را در خدا مى بيند، زبان به تسبيح و تحميد خدا مى گشايد و از درون هر ذرّه اى "سبحان الله والحمد الله" بلند است. چون همة اشيا عين احتياج و نيازند و خدا عين بى نيازى و كمال و جمال است، او را تسبيح و تقديس مى كنند.[21]
علامة طباطبايى فرمود: "حق اين است تسبيح كه آية شريفه آن را براى تمامى موجودات اثبات مى كند به معناى حقيقى است".[22]
در آيات ديگر نيز به تسبيح موجودات تصريح شده: "إنّا سخّرنا الجبال معه يسبحن بالعشى والابكار؛[23] كوه ها شامگاهان و صبحگاهان تسبيح مى گويند".

"و سخر نامع داود الجبال يسبّحن معه و الطير؛[24] كوه ها و پرنده ها همراه با داود تسبيح مى گفتند".
علاوه بر اين، روايات بسيارى از طرق اهل سنّت و شيعه در دست داريم كه نسبت تسبيح به موجودات داده، از آن جمله روايات بى شمارى است كه مى گويد: سنگريزه ها در دست رسول خدا(ص) تسبيح گفتند.[25]
بنابراين از ديدگاه قرآن، عالَم هستى يك پارچه زمزمه و غوغا است. هر موجودى به نوعى به حمد و ثناى حق مشغول است و غلغله اى خاموش در پهنة عالَم هستى طنين افكنده كه بى خبران توانايى شنيدن آن را ندارند امّا انديشمندانى كه قلب و جانشان به نور ايمان زنده و روشن است، اين صدا را از هر سو به خوبى به گوش و جان مى شنوند:
گر تو را از عيب چشمى باز شد نُطق آب و نطق خاك و نطق گِل جملة ذرات در عالَم نهان ما سميعيم و بصير و باهشيم از جمادى سوى جانِ جان شويد فاش تسيح جمادات آيدت با تو ذرات جهان همراز شد هست محسوس حواس اهل دل با تو مى گويند روزان و شبان با شما نامحرمان ما خامشيم غلغل اجزاى عالم بشنويد وسوسه ى تأويل ها بزدايت
در تفسير حقيقت اين حمد و تسبيح در ميان دانشمندان و فلاسفه و مفسران بسيار گفتگو است. بعضى آن را حمد و تسبيح "حالي" و بعضى تسبيح "گفتارى و زباني" دانسته اند.

1_ جمعى معتقدند كه همة ذرات موجودات اين جهان اعم از آن چه ما آن را عاقل مى شماريم يا بى جان و غير عاقل، همه داراى يك نوع درك و شعورند و در عالم خود تسبيح و حمد خدا مى گويند هر چند ما قادر نيستيم به نحوة درك و احساس آن ها پى ببريم و زمزمة حمد و تسبيح آن ها را بشنويم.
2_ بسيارى معتقدند كه اين تسبيح و حمد همان است كه آن را "زبان حال" مى ناميم.

اين زبان حال گاهى آن قدر قوى و نيرومند است كه "زبان قال" را تحت الشعاع قرار مى دهد، مانند اين كه به شخصى كه آثار ناراحتى و درد و رنج و بى خوابى در چهره و چشم او نمايات است مى گوييم: هر چند تو از ناراحتيت سخن نمى گويي،‌ امّا چشم تو مى گويد كه ديشب به خواب نرفته اى و چهره ات گواهى ميدهد كه از درد و ناراحتى رنج مى برد.

عالَم هستى با آن نظام عجيبش، با آن همه راز ها و اسرارها كه در هر ذره اى جهانى با نظم و دقّت حساب شده اى پيدا است، اين ستاره ها و سيّاره ها و كهكشان ها و گردش دقيق زمين و خورشيد و خلقت عجيب و دقيق و حساب شدة بدن انسان و ساير موجودات فرياد مى زنند: آفرين بر خدا، پاك و منزه است او؛ او بزرگتر است؛ نيست خدايى به جز او.[26]
تبارك الله احس الخالقين، سبحان الله، الله اكبر، الحمدلله، لااله الاّالله.

[21] الميزان، ج 13، ص 110.
[22] همان.
[23] ص (38) آية 18.
[24] انبيا (21) آية 79.
[25] الميزان، ج 13، ص 111.
[26] تفسير نمونه،‌ ج 12، ص 133 تا 136، با تلخيص و اضافات.