03-11-2020 Hits:5214 مباحث جنسی و زناشویی همکار پاسخگو
10-08-2019 Hits:4802 مشکلات و اختلالات روانی همکار پاسخگو
پرسش: با سلام من 22 سالمه از پارسال با يه دختري در…
پرسش : سلام..خواهش ميکنم يه راهي جلو روم بذارين من از…
پرسش: من وقتي در خانه تنها مي شوم و هوا تاريك…
پرسش: (در خصوص توبه از ديدن فيلم هاي مبتذل) در اين…
پرسش: بنده یک مشکلی دارم که می خواستم از شما راهنمایی بخواهم…
پرسش: راستش نمی دانم از کجا شروع کنم. 20 ساله هستم…
پرسش:من دانشجوی ارشد رشته حقوق تقریبا حدود 1 سال پیش…
پرسش: چرا خانواده ها عاشق شدن را برای جوانان (دختر) بد…
پرسش: با سلام به حضور حضرت عالي اگرخاطرتان باشد ،من قبلا هم…
پرسش: با سلام من زنی 25 ساله هستم.حدود 1 سال است…
پرسش: اگر دختری عاشق غیر هم جنس خود شود البته نه…
پرسش: اگر نتوانيم جلو شهوت خود را بگيريم ، چه بايد…
پرسش: من جوانی هستم21 ساله اهل تهران وتمایل زیادی به سکس…
پرسش: سلام مشکل من اینه که نمي دونم چرا از ازدواج مي…
پرسش: سلام حاج آقا من یک خانم مطلقه هستم و سوالم اینه…
پرسش: سلام حاجاقا چند تا سوال داشتم ممنون میشم جواب بدید. 1 چرا…
پرسش: شب زفاف و یا شب حجله که در روایات هم…
پرسش: چه زمانی برای رابطه جنسی با همسر مناسب است؟ و…
پرسش:دختری که درسن جوانی و نوجوانی دچار شهوت می شود…
پرسش: به دلیل که من مدتی است به شهر آمده ام…
پرسش: سلام آقای پاسخگو من دارای اخلاق بدی هستم وبا همه خواهر…
پرسش: من دختري هستم 14ساله من اول دختري سنگين بودم اما…
پرسش: وسواسی چیست و برای درمان آن چه راهکارهایی معرفی می…
سوال: آیا به پسر بد اخلاق که خواستگاری کرده جواب مثبت…
پرسش: اخلاقم رُك گفتن است اما حق ميگويم و شوهرم…
پرسش: خانمی هستم که در گذشته، یک ازدواج_ناموفق داشتم. در حال…
پرسش: من 20 سالمه 1 ساله ازدواج کردم شوهرم 22 سالشه…
پرسش: با سلامدختر 36 ساله اي که مومن و حافظ قرآن…
پرسش: ميخواستم بدونم ايا ازدواج با دختري که سنش با پسر…
پرسش: در فاصله سنّ بلوغ تا هنگام ازدواج چگونه از انحرافات…
پرسش: سلام ببخشید ی سوالی داششتم من دختری۱۸سالم ۷ماهه عقدکردم بعضی…
پرسش: نقش خانواده در تربيت فرزندان چیست؟ پاسخ: با سلام و ادب خدمت شما…
پرسش: من تا قبل از نامزديم بسيار با حجاب بودم. البته…
پرسش: قرآن مجيد وجود زن را كانون محبّت و…
پرسش: علت و شرايط تحقق صيغه چيست؟ پاسخ:…
پرسش: چرا بين دو همسر(زن) با وجود مشروعيّت ازدواج…
03-11-2020 Hits:2595 مسائل متفرقه نماز همکار پاسخگو
پرسش: اذان در جامعة اسلامی نماد چیست و…
پرسش: حکم مشروبات الکلی از دیدگاه اسلام چیست…
پرسش: چرا با این همه ظلم و ستم…
پرسش: چرا میگویند نگاه کردن به نامحرم گناه…
پرسش : چه راه و روشی را پیبگیریم…
پرسش : چرا در دین زرتشت گفتار نیک،…
پرسش : به چه دلیل تا تفسیرهای متعدد…
پرسش : اهمیت صیغه کردن در چیست؟ با…
پرسش : اگر حضرت محمد(ص) زبان دیگری به…
پرسش : پیامبران به مهربانی معروف میباشند آیا…
پرسش : روزه محاسن بسیاری دارد، آیا این…
پرسش : جنس خداوند از چه چیزی میباشد…
پرسش : تعریف لغوی خدا چیست و چرا…
پرسش : خالکوبی ابرو (تاتو) از نظر شرعی…
پرسش : شنیدن صدای زنان در مراسم عزاداری…
پرسش : در چه صورتی امر به معروف…
پرسش: چرا در ایران مردی که از دین…
پرسش : آیا ازدواج زن شیعه با مرد…
برسش : لمس آیات قرآنی که بر سنگ…
پرسش : فرق بین احتیاط واجب و احتیاط…
پرسش : آیا اعتقاد به این که شیعیان…
پرسش : با توجه به این که هنگام…
پرسش : آیا وجود نشانههایی هنگام ظهور حضرت…
پرسش : با توجه به این که ما…
پرسش : طریقه نماز خواندن از زمان رسول…
پرسش : چگونه میتوانیم از گناه غیبت پرهیز…
پرسش : چه راهی وجود دارد که انسان…
پرسش : آیا قطع رابطه با افراد خانواده…
پرسش : آیا این نظریه درست است که…
پرسش : خدا را خیلی دوست دارم،همیشه در…
پرسش : چرا برخی برای بعضی امامان ارادات…
پرسش : شب اوّل قبر چه سئوالاتی از…
پرسش : اگر کسی را واقعاً از صمیم قلب…
پرسش : بر اساس روایتهای فراوانی امام زمان(عج)…
پرسش : دین اسلام کاملترین دینهاست و آسانترین…
پرسش : آیا نظریه تناسخ که بزرگان زیادی…
شاید برای شما هم پیش آمده باشد با یک اعصاب تحریک شده از ترافیک و سری که از شدت سرما خوردگی در مرز انفجار است در خیابان مانده باشید و زمین و زمان را به هم بدوزید اما حکایت من به عنوان یک خبرنگار در حوالی میدان ونک حکایت تلخی است از درد و رنج دختری که دیگر دختر نیست، زن نیست، هیچ چیز نیست، پوچ است و تو خالی، طرد شده و پر از نفرت.
نفرتی که شاید امثال ما به او هدیه کرده ایم ، در حالی که شاید اگر در شرایط برابر با او زندگی می کردیم کسی بودیم مانند او، تنها و پر درد و توخالی با ماسکی رنگارنگ و لباس های مارک دار!
ماجرا اما خیلی ساده پیش آمد، ساعت کمی از 9.30 شب گذشته بود و من در حالی که تازه با پیچیدن به سمت یکی از فرعی های میدان ونک کمی از ترافیک خلاصی یافته بودم با دخترکی مواجه شدم که ترسان کنار خیابان می دوید.
ناخودآگاه حس فمنیستی در من فوران کرد و با زدن چند بوق از او خواستم که سوار شود. دخترکی بود کم سن و سال با شال و مانتویی خوش دوخت و گران قیمت و صورتی پر آرایش که حتی زیر آن سرخاب و سفیدآب ها هم از نگرانی مانند گچ سفید بود.
از در عقب سوار شد. چند لحظه ای به سکوت گذشت و من با کنجکاوی از آینه در صورت جوان و بی روح او تجسس می کردم و سرانجام در حالی که نمی دانستم چه باید بکنم آرام از او پرسیدم، چرا در خیابان می دوی، چه مشکلی داری؟
پاسخ او سکوت بود و من همچنان منتظر در صورت او تجسس می کردم و آرام می راندم. ناچار از او پرسیدم خانه اش کجاست تا او را برسانم اما برق نفرت در چشمانش درخشید و من را از سوالم پشیمان کرد!
ناگهان چنان هق هقی سر داد که دل سنگ را آب می کرد و بعد از چند دقیقه گفت:" شما بچه پول دار ها فکر می کنید کی هستید ها؟ چیه فکر می کنی خونه منم مثل شماها همینجا هاست که می خوای من رو برسونی؟!"
هر چند با وجود سر و وضعی که داشت از گریه ناگهانی او و حرفهایش شکه شدم اما از نسبت دادن کلمه پر نفرت بچه پول دار به خودم ناخودآگاه خنده ای سر دادم که از چشم دخترک دور نماند و بعد از اینکه چند فحش آبدار نثارم کرد با آرامش به او گفتم: من خانه ام از اینجا خیلی دور تر است و فکر نمی کنم بچه پولدارها پراید قرضی سوار شوند.
نگاهش کمی آرام گرفت. از او خواهش کردم آدرس خانه اش را بدهد که او از محله ای برایم گفت که در انتهای تهران و روی خط راه آهن قرار دارد. از محله ای برایم گفت که مادر و خواهر کوچکترش در آن جان داده اند. از خانه ای برایم گفت که پدر معتادش با کمربند به مادرش حمله می کرد و به او و خواهر کوچکترش تجاوز می کرد! تا جایی که مادر و خواهرش تاب نیاوردند اما به قول خودش او جان سگ داشت که زنده مانده است!
از صورتی می گفت که زیباست و پدرش می گوید باید با آن درآمد زایی کند و اگر شب به شب پول به خانه نیاورد تنها برادرش را که 10 سال بیشتر ندارد، معتاد می کند و می فروشد! او می گفت و من مچاله می شدم، او می گفت و من در خود می شکستم. او می گفت و من از اعصاب خرد خودم شرم زده می شدم.
می گفت 16 سال بیشتر ندارد، می گفت از 10 سالگی! آنقدر با مردهای مختلف سر کرده که حسابش از دستش در رفته. می گفت یک بار با برادرش فرار کرده اما از زور گرسنگی و بی جایی باز به همان خانه جهنمی بازگشته است. می گفت امروز هم از نامردی پسر پول داری می گریخت که می خواست از بدبختی او فیلم بگیرد و با دوستانش تفریح کند! می گفت گوشی او را دزدیده و فرار کرده است.
می گفت از نگاه های پر نفرت زنان و دختران بیشتر متنفر است تا نگاه هرزه مردهای بی شرم. می گفت و من می گریستم.
حوالی میدان آزادی بود که پیاده شد. نه آدرسی به من داد و نه راه تماسی. می گفت آب از سر او گذشته است و میداند برادرش هم روزی مانند پدر خواهد شد اما...
دلم می خواست تعقیبش کنم... دلم می خواست به نهادی سازمانی کسی، جایی معرفی اش کنم که از آنها کمک بگیرد اما او پدر داشت؛ پدر به معنای سرپرست خانواده! پدری که می تواند هر لحظه او را از بهزیستی یا سایر نهاد ها طلب کند!
من دست از پا دراز تر با چشمانی خیس که مطمئن بودم هرگز با دیدن دخترکان خیابانی رنگ نفرت نمی گیرد، چشمانی که اجازه نخواهم داد این بار رنگ ترحم و تحقیر بگیرد، دست از پا درازتر به خانه بازگشتم ....
متاسفانه قوانین تدوین شده از جمله قانون حمایت از خانواده هم نتوانست به خلأها پاسخ منطقی دهد و قانون تعالی خانواده هم با رویکردی غیر کارشناسی و در فضایی احساسی تدوین شده و در انتظار بررسی در صحن مجلس شورای اسلامی است.
اینکه زنان خیابانی ماحصل فقر و اقتصاد بیمار و نبود حمایتهای اجتماعی هستند واقعیتی غیر قابل انکار است اما اینکه چرا برای بازگشت آنها به زندگی سالم تلاشی هدفمند و قانونمدار نمی شود یک سوال بیپاسخ طیسالهای اخیر بوده است. سوالی که حالا سوال من و جامعه هست و ای کاش پاسخی قانع کننده داشته باشد!
منبع: شهر خبر