چرا امام صادق علیه السلام همانند جدش قیام نکرد تا شهید شود؟

 

پرسش:

 امام كه میدانست در صورت قیام شهید خواهد شد، چرا قیام نكرد وشهید نشد تا به جدش حسین بن علی اقتدا كرده باشد و مانند او یزیدیان زمان را رسوا سازد. آیا تنها فرار از سوء استفاده عباسیان دلیل این امر بود؟

پاسخ:

با سلام و ادب

در پاسخ به این سؤال باید به اوضاع عصر امام حسین علیه السلام و امام صادق علیه السلام نگریست. چرا كه هر عصر مقتضیات خاص خود را دارد و هر امام موظف است بر اساس آن به حفظ اسلام و نگهبانی از شریعت بپردازد و هر نوع اشتباه در درك مقتضیات عصر و مكان موجب ضربات جبران ناپذیر خواهد شد. سر تفاوت سیره های ائمه نیز در همین مطلب نهفته است.
در عصر امام حسین علیه السلام تنها جبهة مبارزه، دستگاه فاسد خلافت بود، كه خفقان را در همة عرصه ها حكمفرما كرده بود. انحراف از مسیر حكومت الهی و میل به جادة انحراف در این بخش یگانه انحراف عمده بود. شهید مطهری می نویسد:«در زمان امام حسین علیه السلام یك مسأله بیشتر برای دنیای اسلام وجود نداشت كه همان مسأله حكومت و خلافت بود. همة عوامل را همان حكومت و دستگاه خلافت تشكیل می داد. خلافت به معنای همه چیز بود و همه چیز به معنای خلافت؛ یعنی آن جامعه بسیط اسلامی كه به وجود آمده بود، به همان حال خودش باقی بود. بحث در این بود كه آن كس كه زعیم امر است، كیست؟ و به همین جهت دستگاه خلافت در جمیع شؤون حكومت نفوذ كامل داشت..» (19)
در تأیید این سخن كافی است بدانیم كه معاویه رسماً اعلام كرده بود، كسی كه دانش قرآن نزد اوست، عبدالله بن سلام است و در زمان عبدالملك اعلان شد كسی جز عطا حق فتوا ندارد واگر او نبود، عبدالله بن نجیع فتوا دهد. بنابراین، این مقدار، اختناق موجب شد جبهه های دیگری بر روی مسلمانان گشوده نشود. حال آن كه به مرور زمان به دلیل پیش آمدن مسائل و معضلات جدید و مقتضیات نو، لازم بود جامعة اسلامی پاسخ های مناسب و حركات متناسب از خود نشان دهد امّا دوری از منبع الهی و بریدن از ائمة واقعی هدایت، به مرور انحرافات فكری، فقهی و دینی و... عرصه را بر همگان تنگ كرد. چنان كه دیگر كمتر اصلی در اسلام مانده بود كه مورد تردید قرار نگیرد.

همچنین خطاها و اشتباهاتی كه خلفا می كردند و یا تمایلات آن ها اقتضا می كرد كه انحرافاتی در سنت و احادیث و تأویل ایات و ارائه قرائت جدید در هر عرصه ای فراهم شود. كه این نیز خود عامل دیگر برای انحرافات می شد. (1) در برابر این همه معضلات، طبیعی بود كه مكاتب مختلفی به دلیل خالی دیدن عرصه، پای به میدان بگذارند و قرائت خود را عرضه دارند. همین امر سبب نوعی تكثر قرائات و تنوع آرا در باب مسائل و مسلمات دینی می شد كه می رفت به مرور فقه و مذهب و سنت را نابود سازد (2) با این مقدمه باید گفت:
1- چون عصر امام حسین علیه السلام دورة اختناق كامل بود و همچنین تنها انحراف عمده در اصل خلافت بود، اگر امام حسین علیه السلام قیام نمی كرد و شهید نمی شد، تنها كاری كه می توانست انجام دهد، پذیرش انزوا و خانه نشینی بود و نمی توانست كوچك ترین اقدامی انجام دهد. امّا در عصر امام صادق علیه السلام اگر امام می جنگید و شهید می شد، به دلیل كثرت مذاهب پیش آمده، اندیشه های ارائه شده وانحرافات موجود، به زودی خون او پایمال می شد. اگر نمی جنگید، لازم نبود در انزوا باشد، بلكه جبهه ای عمیق تر و حساس تر پیش روی او بود كه باید در آن می جنگید و آن جبهه علم و فرهنگ و فقه و سنت بود.

پی نوشت:

1)- محیط علمی آن دوره، ورود نژادهای مختلف در اسلام كه هر یك افكار خاص خود را داشتندف رفع تبعیض نژادی و همزیستی مسلمانان، زندگی مسامحه آمیز با پیروان دیگر ادیان از دیگر علل ورود افكار نو و جدید بود كه پاسخ های قانع كننده نیافته و جامعه را در آستانه انحراف قرار داده بودند.
2)- سیری در سیرة ائمة اطهار. صص 159، 157.

آیا امام جواد (ع) سبزه بودند و برای اثبات اینکه فرزند امام رضا می باشد متوسل به رای قیافه شناس شده اند؟

پرسش:

با سلام آیا این مطلب که امام جواد علیه السلام سبزه بوده اند و به همین خاطر عموهای ان حضرت فرزندی ایشان برای امام رضا را مورد تردید قرار داده و در نهایت متوسل به رای قیافه شناس شده اند صحیح است؟

پاسخ:

با سلام و ادب
این مسئله در تاریخ نقل شده و واقعیت دارد.
توضیح اینکه: امام رضا(ع) در تعیین جانشین خود و معرفی امام بعدی، با مشکلاتی روبرو بوده که در عصر امامان قبلی، بی‌سابقه بوده است،‌زیرا از یک سو پس از شهادت امام کاظم(ع) گروهی که به «واقفیه» معروف شدند، براساس انگیزه‌های مادی، امامت حضرت رضا را انکار کردند و از سوی دیگر امام رضا تا حدود چهل و هفت سالگی دارای فرزند نشده بود و چون احادیث رسیده از پیامبر حاکی بود که امامان دوازده نفرند که نه نفر آنان از نسل امام حسین خواهند بود، فقدان فرزند برای امام رضا هم امامت آن حضرت، و هم تداوم امامت را زیر سؤال می‌برد. واقفیه این موضوع را دستاویز قرار داده، امامت حضرت رضا را انکار می‌کردند.
گواه این معنا، اعتراض «حسین بن قیاما واسطی» به امام هشتم در این مورد، و پاسخ حضرت است. «ابن قیاما» که از سران «واقفیه» بود، طی نامه‌ای به امام او را متهم به عقیمی کرد و نوشت: چگونه ممکن است امام باشی، در صورتی که فرزندی نداری؟!
امام در پاسخ نوشت: از کجا می‌دانی که من دارای فرزندی نخواهم بود؟! سوگند به خدا، بیش از چند روز نمی‌گذرد که خداوند پسری به من عطا می‌کند که حق را از باطل جدا می‌کند.
این شگرد تبلیغی از طرف «حسین بن قیاما» (و دیگر پیروان واقفیه) منحصر به این مورد نبوده، بلکه این معنا به مناسبت‌های مختلف تکرار می‌شد، امام رضا همواره سخنان و دلائل آنان را رد می‌کرده است، تا آنکه تولد حضرت جواد به این سمپاشی‌ها خاتمه داد و موضع امام و شیعیان که از این نظر در تنگنا قرار گرفته بودند، تقویت گردید و اعتبار تشیّع بالا رفت.
وسوسه‌های واقفیه و دشمنان خاندان امامت در این مورد، به حدی بود که حتی پس از ولادت حضرت جواد که واقفیه را خلع سلاح کرد، گروهی از خویشان امام رضا براساس حسد ورزی‌ها و تنگ نظری‌ها، گستاخی را به جایی رساندند که ادعا کردند حضرت جواد، فرزند علی بن موسی نیست!
آنان در این تهمت ناجوانمردانه و دور از تعالیم دینی برای مطرح کردن اندیشه‌های پنهانی خویش، جز شبهة عوامفریبانة‌ عدم شباهت میان پدر و فرزند از نظر رنگ چهره! چیزی نیافتند و گندمگونی صورت حضرت جواد را بهانه قرار داده گفتند: در میان ما، امامی که گندمگون باشد وجود نداشته است! امام هشتم فرمود: او فرزند من است. آنان گفتند: پیامبر اسلام(ص) با قیافه شناسی داوری کرده است، باید بین ما و تو قیافه شناسان داوری کنند. حضرت ناگزیر فرمود: شما در پی آنان بفرستید، ولی من این کار را نمی‌کنم،‌اما به آنان نگویید برای چه دعوتشان کرده‌اید...
یک روز براساس قرار قبلی، عموها، برادران و خواهران حضرت رضا در باغی نشستند و حضرت، در حالی که جامه‌ای گشاده و پشمین بر تن و کلاهی بر سر و بیلی بر دوش داشت،‌در میان باغ به بیل زدن مشغول شد؛ گویی که باغبان است و ارتباطی با حاضران ندارد.
آنگاه حضرت جواد را حاضر کردند و از قیافه شناسان درخواست نمودند که پدر وی را از میان آن جمع شناسایی کنند. آنان به  اتفاق گفتند: پدر این کودک در این جمع حضور ندارد؛ اما این شخص، عموی پدرش، و این، عموی خود او، و این هم عمة‌اوست،‌اگر پدرش در اینجا باشد باید آن شخص باشد که در میان باغ بیل بر دوش گذارده، زیرا ساق پاهای این دو،‌به یک گونه است! در این هنگام امام رضا به آنان پیوست. قیافه شناسان به اتفاق گفتند: پدر او، این است!
در این هنگام علی بن جعفر، عموی حضرت رضا، از جا برخاست و بوسه بر لب‌های حضرت جواد زد و عرض کرد: گواهی می‌دهم که تو در پیشگاه خدا امام من هستی. بدین ترتیب یکبار دیگر توطئه و دسیسة مخالفان امامت برای خاموش ساختن نور خدا، با شکست رو به رو شد و خداوند آنان را رسوا ساخت.(1)

1. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 331 – 335؛ با تلخیص.

متفاوت بودن نحوه ولادت ائمه با آیه «انا بشر مثلکم» چگونه قابل جمع است؟

پرسش:

با توجه به اینکه در تعالیم دینی شیعه گفته می شود که پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت انسان هایی شبیه مردم عادی هستند و با توجه به آیه «انا بشر مثلکم...» و از طرفی متفاوت بودن تولد این ذوات مقدسه با سایر مردم و پاک بودن این بزرگواران از تمام آلودگی های جسمی و روحی، این دو مسئله چگونه قابل جمع است؟

پاسخ: 

با عرض  سلام و آرزوي موفقيت براي شما دوست گرامي   
 پیامبر و معصومان ، در خصوصيات انساني همانند مردمان عادی هستند ،‌نياز به غذا دارند ، نيازمند خواب هستند ، ازدواج مي كنند و...اما ايشان از نظر روحي نسبت به بقيه مردم در درجه بالا تري قرار دارند . ايشان  با آگاهی و معرفت از گناه و آثار آن و ارتقا بخشيدن  درجه ایمان شان ، به مقام عصمت دست یافته اند و به همین خاطر لیاقت دریافت وحی و علم خاص الهی را یافته اند . به همین خاطر در آیه ای که اشاره نمودید ، در ادامه آیه می آید : انا بشر مثلکم یوحی الی  .بنابراین اگر چه آنها انسان های عادی هستند ، اما به مقامی دست یافته اند که بر ایشان وحی می شود ، یا لایق دریافت علم خاص الهی می شوند (علم لدنی) .
البته به اين نكته نيزتوجه داشته باشيد كه  همان گونه كه من و شما بايد تلاش كنيم تا نزد خدا مقرّب شويم، ائمه نيز بايد با هواها و خواهش هاى نفسانى خود مبارزه كنند و دستورهاى خدا را انجام بدهند، بلكه وظايف و كارها و مسئوليت هاي آنان به جهت وظيفه سنگيني كه دارند، سخت تر وطاقت فرسا تراز بقيه مردم است. چنين نيست كه كسي به مقام عصمت رسيده و خيالش آسوده باشد ، بلكه با آزمون هاي سخت تر و سنگين تري روبرو هستند و با مصائب و مشكلاتي روبرو هستند كه انسانه هاي عادي ندارند و در انجام عبادات هيچ كس به مقام آنان نمي رسد. و همين چيز ها است كه عصمت آنان را تضميين مي كند و بر علم و ايمان شان مي افزايد.

اما این که گفتید ، چگونه تولد این ذوات وپاک بودن جسمی و روحی آنها از ابتدا قابل توجیه است،
در پاسخ می گوییم :
اولا برای دریافت وحی و آن علوم خاص و هدایت انسان ها ، باید لیاقت و شایستگی از همان ابتدا وجود داشته باشد .اصولاً بايستى انسانى كه به مقام رسالت و امامت مى‏رسد، شايستگى و آمادگى درونى را از جهت طهارت و پاكى داشته باشد، تا بتواند قلب او جايگاه وحى يا ميثاق امامت قرار گيرد. اگر كسى این شایستگی را نداشته باشد ، چگونه مى‏تواند مقام رفيع وحى الهى و امامت و ميثاق خداوند را دريافت نمايد؟!
با اين بيان روشن مى‏شود كه پيامبرو امام بايد  قبل از رسيدن به اين مقام، آمادگى لازم را از هر جهت داشته باشند ، تا بتوانند عهده دار عهد و پيمان الهى شوند، كه يك جهت آمادگى، عصمت و طهارت درونى است.
ثانیا :  آن چه كه در فضائل و مناقب ائمه(ع) آمده ، وسايل و زمينه هاي لازم براى امامت و پيشوايى آنان بوده است. آنان اگر بخواهند، پيشواى مردم باشند، بايد داراى فضائل و كمالاتى باشند تا محبّت آنان در دل مردم قرار بگيرد و مردم رغبت بیشتری برای برخورداری از هدایت داشته باشند .در عین حال ما می دانیم که خداوند عالم مطلق است و از آینده تمام انسان ها و از جمله انسان های برگزیده آگاهی کامل دارد و می داند که آنها در سایه علم و تقوی و ایمان و با اختیار و انتخاب خود به مقام عصمت و پاکی دست می یابند ؛ بنابراین خداوند می تواند از ابتدا آنها را از هر گونه پلیدی پیراسته نماید و این مسئله موجب جبر آنان در پرهیز از گناه و رسیدن به مقام عصمت یا حتی تفاوت آنان با دیگران نیز نمی شود. بلكه  خدا با توجه به آينده اي كه در ايشان مي بيند يك نوع عنايت خاص خود را شامل ايشان مي كند .  
البته جهت آگاهی بیشترمي توانيد  به کتاب راه و راهنماشناسى،استاد مصباح يزدى مراجعه فرمایید.


1 - بقره(2) آيه 124.

2 - تفسير الميزان،، ذيل آيه.

3 - تفسير نمونه، ج‏1، ص 442.

Publish modules to the "offcanvas" position.