ارتباط حروف ابجد با مساله ظهور چگونه قابل نوجیه است؟

پرسش:

سلام علیکم. لطفا نظرتان را در مورد اظهارات زیر که به طور جداگانه از برخی افراد شنیده ام و رابطه انها با ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) بفرمایید:
1- مرکز اتفاقات اصلی در استانه ظهور، به طور خاص خاورمیانه و به طور اخص فلسطین(قدس شریف) است.
 2- یکی از فسادهایی که در قران اشاره شده که از طرف بنی اسرائیل صورت میگیرد(در ایات ابتدایی سوره اسراء)، همین تجاوزات انها به کشورهای اسلامی خاورمیانه است.
 3- پس از عراق کشور سوریه هم به تصرف دشمنان اسلام درمی اید. زیرا طبق برخی روایات در مورد خروج سفیانی و نشانه های دیگر، در اخرالزمان سرزمین شام(سوریه) و عراق یک کشور به حساب میایند.
 4- مقدار ابجد کلمه "اسراییل" برابر "1 - 313 = 312" است.
 5- مقدار ابجد کلمه "الامریکی" برابر "1 - 313 = 312" است.
 6- مقدار ابجد کلمه "البریطانیا" برابر "1 + 313 = 314" است.
7- امام خمینی(قدس سره) 312 امین و سید حسن نصرالله 313 امین یاران حضرت هستند.
 8
- سید حسن نصرالله همان "سید حسنی" است که در استانه ظهور خروج میکند.
 9- ایه "اذا جاء نصرالله و الفتح" اشاره به سید حسن نصرالله دارد.
10- مسیح دجال "پاپ" است.
 11- مسیح دجال "امریکا" است. البته 7-8 مورد دقیقتر و جالبتر دیگری هم شنیده ام که به علت دقت و پیچیدگی انها، در حال حاضر یادم نیست. چیزهای زیادی هم در رابطه با عدد 312 و 313 شنیده یا خوانده ام که مشابه با کشفیات رشاد خلیفه در مورد قران است و در صورت لزوم بعدا در مورد انها سوال میکنم. لطفا اگر شما هم مثل دیگران نخواستید پاسخ سوالاتم را بدهید با یک ایمیل اطلاع دهید تا منتظر پاسخ نباشم. با تشکر.
 

پاسخ:

با سلام و آرزوی توفیقات الهی برای شما
از مکاتبه با این سایت سپاس گزاریم

1ـ  در روایات از سفیانی و حوادث مربوط به آن چنین آمده است :
سفیانی در آغاز بر شام، سوریه، لبنان و فلسطین چیره می‌شود، سپس به سوی عراق حرکت می‌کند و لشکری به کوفه می‌فرستد که در آنجا گروهی را می‌کشند و عدّه‌ای را به اسارت می‌گیرند.
لشکری نیز توسط سفیانی به مدینه گسیل می‌شود. در این زمان حضرت مهدی(ع) که در مدینه است، رهسپار مکه می‌گردد. سفیانی در تعقیب حضرت مهدی(ع) گروهی را به مکه می‌فرستد. لشکریان سفیانی در صحرایی نزدیک مدینه «بیداء» به امر الهی به زمین فرو می‌روند و به هلاکت می‌رسند(1) بنابر این می‌توان احتمال داد که مرکز حوادث اصلی، در آستانه ظهور، خاورمیانه و سوریه و لبنان و فلسطین باشد.
2ـ در آیه چهار اسراء، خداوند دربارة بنی اسرائیل، می‌فرماید: «دو مرتبه در زمین فساد خواهید کرد» و در آیات پنج تا هفت همان سوره، اشاره دارد که پس از هر پیروزی و فسادی که انجام می‌دهید، گروهی پیدا می‌شوند و با شما نبرد می‌کنند و شما را به خواری و ذلت می‌کشانند، نیز مسجد الاقصی را تصرف می‌کنند. در بارة این آیات احتمال‌های متعددی ذکر شده، یکی از احتمال‌ها این است: تسلط فعلی صهیونیست‌ها بر فلسطین، فساد دومی است که قرآن به آن اشاره دارد، که با اتحاد مسلمانان شکست خواهند خورد و با ذلّت و خواری سرزمین‌های اشغالی را رها خواهند کرد.
احتمال دیگر این که فسادها و شکست‌ها مربوط به گذشته بوده است. برای اطلاع به تفسیر نمونه، ج 12، ص 27 ـ‌32 مراجعه کنید.
3ـ محاسبه و نتیجه‌گیری بر اساس حروف ابجد، از نظر شرعی و عقلی اعتباری ندارد و نمی‌توان آن را دلیل بر مطلبی دانست.
حضرت امام خمینی(قدس سره) در جهان اسلام تحوّلی سبب شگفت آفرید و موجب سربلندی و عظمت اسلام و مسلمانان شده، که می‌توان آن را در عصر غیبت، تحوّلی بی‌نظیر به حساب آورد. به پیروی از آن رهبر عظیم الشأن، سید حسن نصر الله دگرگونی بزرگی در لبنان و خاورمیانه به وجود آورد و بر افسانة شکست ناپذیری اسرائیل خط بطلان کشید و موجب امید و سربلندی مسلمانان شد.
4ـ در روایات اهل بیت(ع) آمده: یکی از نشانه‌های ظهور، کشته شدن «نفس زکیه»(2) است. پانزده شبانه روز بعد از به شهادت رسیدن «نفس زکیه» حضرت مهدی(ع) ظهور می‌کند(3) در روایات به سه «نفس زکیه» اشاره شده که هر سه به شهادت می‌رسند: یکی در کوفه، دیگری در مدینه و سومی که از اصحاب حضرت می‌باشد، در مکه.(4)
منظور از «نفس زکیه» انسان صالح و خودساخته و جان بر کفی است که برای خوشنودی خدا و فراهم شدن مقدّمات ظهور، چنان فداکاری و تلاش می‌کند تا به شهادت می‌رسد. در روایتی علاوه بر «نفس زکیه» به شهادت «سید حسنی» نیز اشاره شده است(5).
«نفس زکیه» که در کوفه به شهادت می‌رسد، هفتاد نفر از صالحان نیز با او هستند که شهید می‌شوند. برخی بر این باورند ، شهیدی که بر این روایت انطباق دارد تا حال اتفاق افتاده، آیت الله سید محمدباقر حکیم است که در نجف با گروهی به شهادت رسید که هفتاد نفر از آنان از صالحان بودند.(6)
در اینکه سید حسن نصرالله از مصدایق «نفس زکیه» یا «سید حسنی» باشد، دلیل و نشانه‌ای در روایات بر آن نداریم و خدا می‌داند در آینده چه خواهد شد.
5ـ آیه «اذا جاء نصر الله والفتح» پیش از فتح مکه نازل شده، مربوط به فتح مکه و پیروزی مسلمانان بر کفار است، که سبب شد گروه گروه، کفّار، اسلام بیاورند.(7)
نیز مربوط به حادثه و پیروزی بزرگی است که در زمان پیامبر رخ داد و ارتباطی به جنگ‌ها و پیروزهایی که بعد از پیامبر پیش‌ آمد ندارد.
6ـ به هر دروغگو و حقه‌‌بازی را دجّال می‌نامند. در انجیل آمده: «دروغگو کیست، جز آنکه مسیح بودن عیسی(ع) را انکار می‌کند؟! او دجّال است که پسر و پدر را انکار می‌کند».
پیامبر فرمود: «قیامت برپا نمی‌شود تا اینکه سیر دروغگو و دجّال ظاهر شوند و بر خدا و رسولش دروغ بندند».(8)
از روایاتی که درباره دجّال رسیده، می‌توان استفاده کرد مصداق‌ها اینانند: قدرت‌های استکباری که بر جهان تسلط دارند و تنها به منافع خود می‌نگرند و از نظر مادی پیشرفت‌های زیادی کرده‌اند، نیز امکانات فراوانی در اختیار دارند و خود را خیراندیش و حافظ حقوق انسان‌ها به حساب می‌آورند. اینان دجال‌های حیله‌گر و دروغگو هستند که در هر زمانی به صورتی ظاهر می‌شوند.(9) بر اساس این تحلیل می‌توان «بوش» و مانند او را دجّال‌های عصر ما به حساب آورد، ولی وجود این افراد دلیلی بر نزدیک بودن ظهور حضرت مهدی(ع) نمی‌باشد، چون ممکن است در آینده دجال‌های شیادتری ظاهر شوند.
در مورد نشانه‌های ظهور حضرت مهدی لازم است مطالبی را برای شما بیان نماییم:

پی‌نوشت‌ها:
1ـ شیخ مفید، الاختصاص، ص 255؛ المعجم الموضوعی لأحادیث المهدی، ص 483 ـ 484.
2 و 3ـ منتخب الاثر، ص 543؛ ارشاد مفید، ج 2، ص 371 و 374.
4ـ المعجم الموضوعی لأحادیث الإمام المهدی(ع)، ص 330 و 333.
5ـ بحار الانوار، ج 52، ص 220.
6ـ  المعجم الموضوعی لأحادیث الامام المهدی، ص 330.
7ـ تفسیر المیزان، ج 20، ص 531.
8ـ در انتظار خورشید ولایت، ص 113، به نقل از انجیل یوحنا، باب 2، آیه 22؛ انقلاب جهانی مهدی، ص 192 ـ 210، آیت الله مکارم شیرازی.
9ـ خورشید ولایت، ص 113 ـ 114.

برای ظهور حضرت مهدی (ع) چه نشانه‏هایى وجود دارد؟
 پاسخ : در روايات برخى امور به عنوان نشانه‏هاى ظهور ذكر شده است. از جمله انحراف بنى عبّاس و از هم گسستن حكومت آنان، جنگ صليبى، فتح قسطنطنيه به دست مسلمانان، در آمدن پرچم‏هاى سياه از خراسان، خروج مغربى در مصر و تشكيل دولت فاطميان، وارد شدن ترك‏ها در منطقه بين النّهرين، وارد شدن روميان در منطقه رمله و شام، رها شدن كشورهاى عرب از قيد قدرت‏هاى ظالم (استعمار)، بالا آمدن آب رودخانه دجله و سرازير شدن آن به كوچه‏هاى كوفه، بسته شدن پل روى دجله در بين بغداد و كرخ، اختلاف بين شرق و غرب و جنگ و خونريزى فراوان، خروج سفيانى، خروج يمانى، خروج دجال، صيحه آسمانى، قتل نفس زكيه، فراگير شدن جهان از ظلم، رواج علوم دينى در قم و نشر آن در ساير بلاد و....(1)
 ليكن از اين امور نمى‏توان قضاوت نمود كدام يك حتمى و كدام يك غير حتمى است، نيز كدام يك به وقوع پيوسته و كدام يك در آينده به وقوع مى‏پيوندد و آن چه به وقوع پيوسته، همان است كه در روايات آمده.
 براى روشن شدن اين مطالب لازم است امورى بدين شرح بيان گردد.
 1- نامعلوم بودن وقت ظهور: اگر از نشانه‏هاى ظهور سخن به ميان مى‏آيد، بدين معنا نيست كه از اين طريق وقت ظهور حضرت مهدى(عج) را مشخص كنيم. بنا به مصالحى زمان ظهور حضرت مشخص نشده است. هيچ كس جز خدا از وقت دقيق ظهور حضرت آگاه نيست. بارها از امامان(ع) در مورد زمان خروج قائم پرسيدند، اما آنان از مشخص نمودن آن نهى نمودند و زمان ظهور را همانند علم به قيامت در انحصار خدا معرّفى كرد.(2)
 «شيخ طوسى» در اين‏باره مى‏گويد: زمان ظهور مهدى(عج) به روشنى بر ما معلوم نيست، بلكه او تا آن‏گاه كه خداوند اجازه خروج بدهد، از ديدگاه ما پنهان است.(3)
 بنابراين نشانه‏هاى ظهور تنها بيانگر نزديك شدن زمان ظهور است. بيش از آن نبايد انتظار داشت. حال اگر روايتى باشد كه در آن زمان ظهور حضرت مشخص شده است، ناگزير بايد آن را توجيه نمود و يا به كنارى نهاد.
 2- مراد از نشانه‏هاى ظهور: مقصود از نشانه‏هاى ظهور اين نيست كه با تحقق هر يك ظهور حضرت وقوع مى‏يابد، بلكه مراد، رخدادهايى است كه بر اساس پيشگويى معصومان(ع) پيش و يا در آستانه ظهور حضرت مهدى(عج) پديد خواهند آمد كه تحقق هر يك نويد نزديك‏تر شدن ظهور حضرت است، به گونه‏اى كه با وقوع تمامى آن رخدادها و به دنبال آخرين نشانه‏هاى ظهور، حضرت قيام خواهد نمود.
 3- انواع نشانه‏هاى ظهور: با نگاهى به روايات معصومان(ع) مى‏توان نشانه‏هاى ظهور را بدين شرح تقسيم و دسته بندى نمود:
 أ) نشانه‏هاى حتمى و غير حتمى: نشانه‏هاى شمارى به روشنى به عنوان علائم حتمى ظهور ياد شده است؛ بدين معنا كه بدون هيچ قيد و شرطى قطعاً تحقق خواهند يافت و ظهور حضرت منوط به پيدايش آن‏ها مى‏باشد، امّا نشانه‏هاى غير حتمى به نشانه‏هايى گفته مى‏شود كه مقيد و مشروط به امورى هستند كه در صورت تحقق آن‏ها، به عنوان نشانه به شمار مى‏آيند.(4)
 ب) نشانه‏هاى عادى و غير عادى: برخى از نشانه‏هاى ظهور به روال طبيعى و عادى تحقق مى‏يابد، مانند زوال دولت عباسيان، ولى برخى به روال غير طبيعى و غير عادى است مانند «صيحه آسمانى» و «طلوع خورشيد از مغرب».
 اين دسته روايات را بايد به نوعى خاص معنا نمود، چون پديدار شدن آن‏ها عادتاً ممكن نيست. اين‏ها را يا مى‏بايست در چار چوب معجزه قرار داد و توجيه نمود، يا از معناى ظاهرى آن دست كشيد و به معناى كنايى و مجازى آن دانست.
 ج) نشانه‏هاى متصل و غير متصل: در روايات شمارى از نشانه‏هاى ظهور به گونه‏اى بيان شده است كه از آن‏ها استفاده مى‏شود بين آن‏ها و ظهور حضرت فاصله‏اى وجود ندارد، بلكه به زمان ظهور متصل مى‏باشند، مانند خروج سفيانى و يمانى. اين‏ها نشانه‏هاى متصل به ظهورند، امّا بيشتر نشانه‏ها به گونه‏اى ديگر است كه بين تحقق آن‏ها و زمان ظهور حضرت مهدى ممكن است فاصله زيادى وجود داشته باشد، به عنوان مثال در روايات آمده: يكى از نشانه‏ها در آمدن پرچم‏هاى سياه از خراسان است. حال اگر اين را به خروج ابومسلم خراسانى و سپاه سياه جامگان تفسير كنيم، بين اين نشانه و ظهور حضرت مهدى زمان طولانى فاصله است.
 4- شمار نشانه‏هاى ظهور: در مورد شمار نشانه‏هاى ظهور پاسخ دقيق و روشنى وجود ندارد.
 برخى از عالمان بزرگ مانند شيخ مفيد در بحث «علامات قيام القائم» با اشاره به اخبار و آثارى كه از معصومان(ع) رسيده، بيش از پنجاه نشانه را بيان كرده است.(5) برخى ديگر همانند علامه مجلسى شمار بيشترى را متذكّر شده‏اند.(6)
 عالمان اهل سنت در كتاب‏هاى خويش به برخى امور ديگر اشاره كرده‏اند. هنگامى كه به اين آثار و نشانه‏ها و روايات دقت كنيم، متوجه مى‏شويم كه:
 برخى از علائم تنها نشانه ظهورند و برخى نشانه ظهور و برپايى قيامت.
 بعضى كلى هستند و برخى به امور جزئى پرداخته‏اند. برخى از نظر سند مشكل دارند و پاره‏اى مشكل ندارند. برخى در دلالت معنايى مشكل دارند و بعضى ندارند، بنابراين نمى‏توان در مورد و تعداد نشانه‏هاى ظهور قاطعانه سخن گفت.
 5- خلط بين نشانه‏هاى ظهور و برپايى قيامت: برخى از نشانه‏ها مانند خروج دجال و طلوع خورشيد از مغرب، در پاره‏اى از منابع روايى، از نشانه‏هاى برپايى قيامت و «اشراط الساعه» آمده است اما در بعضى ديگر از نشانه‏هاى قيام حضرت مهدى(عج)، به نظر مى‏رسد در برخى روايات بين اين دو دسته نشانه‏ها جابجايى صورت گرفته باشد. بعيد نيست برخى از نشانه‏هاى غير عادى كه در پاره‏اى از منابع روايى، از نشانه‏هاى ظهور حضرت آمده است، نشانه‏هاى برپايى قيامت باشند، نه نشانه‏هاى ظهور، چون اين گونه امور با «اشراط الساعه» بيشتر تناسب دارد.
 6- خلط بين قائم و مهدى موعود: در روايات گاهى سخن از حضرت مهدى آمده است و گاهى از قائم، نمى‏توان تمامى مواردى را كه واژه قائم به كار رفته است، به مهدى موعود حمل نمود، چرا كه اين واژه به تمامى امامان(ع) اطلاق شده است. در روايت آمده است: «كلّنا قائم بأمراللَّه واحدٌ بعد واحد؛(7) همه ما يكى پس از ديگرى قيام كننده به حكم خدا هستيم».
 نيز به غير امامان هم اطلاق شده، چرا كه قائم به معناى قيام كننده است. هر كسى كه انقلاب كند و مردم را بر ضد ظلم فرا خواند، قائم است. امام على(ع) در خطبه‏اى كه در مورد حوادث آينده ايراد كرد فرمود: «إذا قام القائم بخراسان... و قام منّا قائم بجيلان؛(8) هنگامى كه قائم در خراسان قيام كند و قيام كننده‏اى از ما در سرزمين گيلان قيام كند...». اين احاديث را نمى‏توان درباره حضرت مهدى(عج) دانست.
 7- خلط بين «فرج» و ظهور حضرت مهدى(عج): گرچه ظهور حضرت مهدى(عج) براى اهل بيت پيامبر(ص) و شيعيان فرج و گشايش است، ليكن همه جا واژه فرج را نمى‏توان به ظهور حضرت مهدى حمل نمود. متأسفانه گاهى چنين خلطى يافت مى‏شود.
 پيش گويى‏هاى معصومان در مورد رخدادهاى دوران حكومت امويان و عباسيان و چگونگى فروپاشى آن‏ها و حركت هايى كه در مقابل آن‏ها شكل مى‏گيرد، گاه از آن‏ها به علائم فرج ياد شده است، كه لزوماً به معناى نشانه‏هاى ظهور حضرت مهدى(عج) نيست، بلكه مى‏تواند به معناى لغوى فرج؛ يعنى گشايش در كار شيعيان باشد.
 8- احتمال جعل و تحريف: اهميّت بحث مهدويّت به ويژه بهره مندى آن از بار سياسى از يك شو، و علاقه شديد مسلمانان به آگاهى از چگونگى رخدادهاى آينده و پديدار شدن نشانه‏هاى ظهور از سوى ديگر، سبب شد كه برخى در پى تحريف و جعل روايات در زمينه مهدويّت و نشانه‏هاى ظهور برآيند.
 با دقت در رواياتِ نشانه‏هاى ظهور اين سخن تأييد مى‏شود، زيرا بسيارى از رواياتى كه در زمينه نشانه‏هاى ظهور وجود دارد، از نظر سند ضعيف و قابل مناقشه است و دلالت آن‏ها نيز با مشكل مواجه است.
 از مطالبى كه بيان شد، به اين نتيجه نايل مى‏شويم كه در زمينه علائم ظهور حضرت مهدى(عج)، و اين كه كدام يك از آن‏ها به راستى به وقوع پيوسته است، نمى‏توان قضاوت قاطعى را ابراز نمود.

 1- سيد محمد صدر، تاريخ الغيبه الكبرى، ج 2، ص 472 به بعد؛ كتاب الغيبة، محمد بن ابراهيم نعمانى، ص 283 - 247؛ سفينة البحار، ج 2، ص 445.
 2- مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 182.
 3- الغيبه، ص 425.
 4- مجله حوزه، شماره 72، ص 240.
 5- ارشاد، ج 2، ص 368 به بعد.
 6- بحار، ج 52، ص 279 - 180.
 7- كلينى، كافى، ج 1، ص 536.
 8- مجلسى، بحار، ح 52، ص 235.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت