ملاک کرامت و شرافت افراد، انسانیت است یا جنسیت؟

شبهه
در دنیای کنونی ملاک کرامت و شرافت افراد، انسانیت است نه جنسیت. زن و مرد در همه کشورها و ادیان برابر شمرده شده و از حقوق مشابه و مساوی بهره‌مند می‌شوند؛ اما در دین اسلام چنین نیست. زنان هیچ جایگاهی ندارند، زنان نصف مردان ارث می بردند و دیه ان‌ها نیمی از دیه مردان است. مردان حق دارند چهار زن به طور همزمان داشته باشند؛ اما زنان چنین حقی ندارند! قوانین مدنی و جزایی در جمهوری اسلامی ایران بر اساس فقه اسلامی است و از این رو زنان هیچ احترامی ندارد. زنان بیش‌تر به خانه‌داری و فرزند‌آوری مجبور می‌شوند و حق حضور فعال در اجتماع را ندارند. این روند سبب شده است که ایران حتی حاضر به پذیرش کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان نشود؛ کنوانسیونی که همه کشورهای دنیا آن را پذیرفته اند!

چکیده نقد
از منظر انسان‌شناسی و ارزش‌شناسی اسلامی زن و مرد هردو انسان و آفریده خداوند متعال‌اند. تنها ملاک برتری یکی بر دیگری تقوا و پرهیزگاری است. اسلام دینی جامع و کامل است که به تمام ابعاد انسان توجه دارد و قوانین و احکام آن که مبتنی بر وحی و مطابق با فطرت است، با عنایت به شخصیت، ظرفیت، استعداد بشر و با دقت در تفاوت‌های میان زن و مرد وضع شده است. در زمانه‌ای که اسلام متولد شد، زن در همه‌ی جوامع از وضعیت اسف‌باری رنج می‌برد. اسلام به زن شخصیت داد و برای او حقوق برابر با مرد قائل شد. در جمهوری اسلامی که با مدل حکومت دینی اداره می شود، زنان مانند مردان از حقوق و امکانات برابر در کشور برخوردارند. علت اصلی عدم پذیرش کنواسیون رفع تبعیض علیه زنان مغایرت آن با دین اسلام، قانون اساسی کشور و منافع زنان است.

مقدمه
هرچند نمی توان انکار کرد که زنان همواره به علل گوناگون در جوامع مختلف مورد ستم واقع شده‌اند اما ادعای برتری مرد نسبت به زن و عدم رعایت حقوق او در دین اسلام ادعای بی‌پایه و سست می‌نماید. این بحث‌ها غالبا یا حاصل نگاه‌های فمینیستی است یا رد پای نگرش‌های ضد زنانه در آن دیده می‌شود. کسانی که زن و مرد را بشناسند و تفاوت‌های موجود در استعداد، شخصیت و خلفت آن‌ها را دریابند به خوبی می‌دانند که این اختلاف‌ها به معنای نابرابری نیست و هرکدام آیه‌ای از آیات قدرت الهی است. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با تکیه بر وحی، دینی را برای بشر به ارمغان آورد که زن در آن به اندازه مرد، دارای احترام و منزلت است. حقوق و تکالیف زن و مرد در دین اسلام بر پایه‌ی اشتراکات و تفاوت‌های فطری و تکوینی و با هدف تنظیم حکیمانه‌ی روابط اجتماعی صورت‌بندی شده است.

زن، پیش و پس از اسلام
مقارن طلوع خورشید اسلام در جزیره‌العرب زنان در همه‌ی جوامع و از جمله میان عرب‌های جاهلی وضعیت نامناسبی داشت. زن با فجیع‌ترین وضع زندگی می‌کرد و مانند کالایی خرید و فروش می شد. از هرگونه حقوق اجتماعی و فردی حتی حق ارث محروم بود. مردان زن را در شمار حیوانات قرار داده و او را جزء لوازم و اثاث زندگی می‌شمردند. غالبا از بیم قحطی و یا از ترس آلودگی، دختران خود را در روز اول تولد سر می‌بریدند و یا از بالای کوه بلند به دره عمیقی پرتاب می‌کردند و گاهی در میان آب غرق می‌‌کردند.[1]
زنده به گور کردن دختران رفتاری مرسوم بود. به عنوان نمونه وقتی از قیس بن عاصم سؤال شد که تاکنون چند نفر از دخترانت را زنده به گور کرده‌ای، پاسخ داد: دوازده یا سیزده دختر![2] به همین منظور آیاتی چند از قران کریم در نکوهش رفتاری غیرانسانی آنان نازل شده است: «البته آنان که فرزندان خود را به سفاهت و نادانی کشتند زیانکارند.»[3] «و این گونه در نظر بسیاری از مشرکان، [عمل ظالمانه ]بت‌هاشان کشتن فرزندان‌شان را برای آن‌ها نیکو جلوه داد.»[4]
با ظهور دین مبین اسلام و با تعالیم بلند وحیانی و تلاش‌های طاقت‌فرسای پیامبر و امامان علیهم السلام آرام آرام تمام ضدیت‌ها، نگرش‌های منفی و تحقیر‌هایی که نسبت به شخصیت زن روا داشته می‌شد، به پایان رسید و احترام و حقوق کامل به زنان و شخصیت آن‌ها بازگشت. اسلام شخصیت زن را محترم شمرد و او را مظهر جمال خداوند معرفی کرد. زن در ذهن‌، زبان و رفتار پیشوایان دینی جایگاهی ارجمند یافت. اسلام حقوق انسانی زن را به رسمیت شناخت و بر آن پای فشرد. در نظام انسان‌شناسی اسلام زن و مرد شخصیتی یکسان دارند و هیچ تفاوت ارزشی میان آن‌ها وجود ندارد.[5]آری‌! از آنجا که زن و مرد با وجود اشتراکات فروان در ابعاد مختلف، تفاوت‌های غیرقابل‌انکاری هم دارند، نظام حقوقی اسلام با در نظر گرفتن اشتراکات و تفاوت‌ها، حقوقی مساوی اما غیرمشابه برای آنان در نظر گرفته است. در ادامه نوشتار به برخی از حقوق عمومی زنان که در آن با مردان یکسان هستند، اشاره می کنیم:

حق تحصیل کمال انسانی
در نگاه اسلام ملاک برتری انسان‌ها نه جنسیت، نه ثروت و نه مقام آن‌ها، بلکه تقوا و ارزش‌های اخلاقی است. قرآن کریم می‌فرماید: «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و تیره‌ها و قبیله‌هایی قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست![6]
حق رسیدن به کمال انسانی و تحصیل فضیلت‌های الاهی برای زن به مانند مرد در دین اسلام ثابت شده است. در زمینه‌ی هدایت تشریعی خداوند، هرکس چه زن و چه مرد، می‌تواند به هراندازه که می‌خواهد از بهره برده و راه سعادت و کمال را بپیماید: «ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس!»[7] پس اختلاف در جنسیت نمی‌تواند مانعی برای تکامل باشد. شهید مطهری می‌نویسد: «اسلام در سیر من الخلق الی الحق، یعنی در حرکت و مسافرت به سوی خداف هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست».[8] این حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست که به عنوان یک زن، می‌تواند به مقامی برسد که رضایت او رضایت خدا و ناراحتی‌اش غضب الهی را به همراه داشته باشد: همانا خداوند از غضب فاطمه غضبناک و از خشنودی او خشنود می‌شود.[9]

توجه به استعداد و شخصیت زن
کسی نمی‌تواند تفاوت‌های طبیعی زن و مرد را منکر شود و اختلاف غرایز و نمایلات و استعدادهای آن‌ها را انکار کند. الکسیس کارل فیزیولوژیست و زیست‌شناس معروف فرانسوی در این باره می‌نویسد: «اختلافی که بین زن و مرد موجود است تنها مربوط به شکل اندام‌های جنسی آن‌ها نیست؛ بلکه نتیجه علتی عمیق‌تر است. به علت عدم توجه به این نکته اصلی و مهم است که طرفداران نهضت زن فکر می‌کنند که هردو جنس می‌توانند یک قسم تعلیم و تربیت یابند و مشاغل و اختیارات و مسؤولیت‌های یکسانی را به عهده گیرند. زن در حقیقت در جهات زیادی با مرد متفاوت است. زنان باید به بسط مواهب طبیعی خود در جهت و مسیر سرشت خاص خویشف بدون تقلید کورکورانه از مردان بکوشند. وظیفه ایشان در راه تکامل بشریت خیلی بزرگ‌تر از مردهاست و نبایستی آن را سرسری گیرند و رها کنند.»[10]
اسلام به این تفاوت‌ها با دقت توجه کرده و قوانین و احکام خود را برای زن و مرد با عنایت به استعدادهایشان وضع نموده است. هماهنگی بین قوانین و حقوق از یک سو، و ظرفیت و استعداد بشر چه مرد و چه زن، از دیگر سو از ظرافت‌هایی است که دین اسلام بکار برده است. از این رو در مواجهه با قوانین اسلام باید از جزء‌بینی و یک سونگری پرهیز کنیم و به آن‌ها به صورت مجموعی و کلی نگریسته شود تا جایگاه واقعی هریک از زن و مرد شناخته شود.[11] به عنوان مثال در قانون ارث اگرچه در ظاهر، یک نوع نابرابری دیده می‌شود اما وجوب نفقه بر عهده مردان گذاشته شده است. در یک نگاه مجموعی به این دو حکم متوجه می‌شویم که زن‌ها می‌توانند آن چه به ارث می‌برند را در ملک شخصی خود نگه دارند؛ ولی مردها موظفند از تمام مایملک خود در راه معاش زندگی زن و فرزند خود استفاده کنند. در این صورت به نظر می رسد در نهایت زنان بهره بیش تری از مردان ببرند.[12]

حق حضور در عرصه‌های اجتماعی، سیاسی
اسلام حضور زن در جامعه و پرداختن به امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را جایز می‌داند؛ هرچند این امر را مشروط به حفظ عفت می‌کند. البته این شرط نیز احترام به شخصیت زن است و هیچ محدودیتی به همراه نمی‌آورد. ذکر چند نمونه تاریخی از صدر اسلام می‌تواند این ادعا را اثبات کند:
1. رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مواجهه با رفتار برخی از مسلمانان که مانع خروج زنان از منزل می‌شدند فرمود: همانا خداوند به شما زنان اجازه داده است که برای برطرف کردن حوائج خود از خانه خارج شوید.»[13]
2. بیعت زنان با پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از فتح مکه.[14]
3. شرکت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در تشییع جنازه بعضی مسلمانان و عدم مخالفت رسول اکرم صلی الله علیه و آله.[15]
4. حضور پررنگ حضرت زینب سلام الله علیها در دفاع از حریم ولایت و روشنگری‌های تاریخی آن بانو ...[16]

حق علم آموزی زنان
دین اسلام علم‌آموزی را نه فقط حقف بلکه تکلیفی برای زن و مرد می‌داند و آن را به شکل‌های گوناگون سفارش کرده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می‌فرماید: فراگیری علم بر هرمسلمانی (مرد و زن) واجب است.»[17]

حقوق اقتصادی زنان
در زمانه‌ای که زن از همه‌ی حقوق انسانی خویش، از جمله حقوق اقتصادی، محروم بود و حق هیچگونه تصرف در آنچه به دست می‌آورد، نداشت، اسلام حقوق اقتصادی و مالی او را به رسمیت شناخت و مالک اموال خود معرفی کرد. محرومیت زنان از حقوق اقتصادی در همه‌جای جهان رایج بود. سخن ویل دورانت، مورخ بزرگ، برای توصیف وضع زنان در غرب کافیست. او می‌نویسد: «نخستین قدم برای آزادی مادران بزرگ ما قانون 1882 م بود. به موجب این قانون زنان بریتانیای کبیر از آن پس از امتیاز بی‌سابقه‌ای برخوردار می‌شدند و آن این که حق داشتند پولی را که به دست می‌آوردند برای خود نگه دارند. این قانون عالی اخلاقی را کارخانه‌داران مجلس عوام وضع کردند تا بتوانند زنان انگلستان را به کارخانه‌ها بکشانند. از آن سال تا به امسال سودجویی مقاومت‌ناپذیری آنان را از بندگی و جان کندن در خانه رهانیده، گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کرده است! »[18]
البته سخن ویل دورانت در نقد نظام منحط سرمایه‌داری است؛ اما تلویحا به این واقعیت اشاره دارد که زنان در مهم‌ترین کشور غربی تا سال 1882 از حقوق اقتصادی خود محروم بودند. تازه انگیزه‌ی دادن چنین حقی به آنان نه پاسداش کرامت انسانی آن‌ها، بلکه با هدف سودجویی بیش‌تر بود. اما اسلام، دینی که معاندان و جاهلان آن را متهم به از بین‌بردن حقوق زنان می‌کنند، هزار سال پیش، حق مالکیت را برای زنان به رسمیت شناخته است؛ و انگیزه چنین امری تأمین کرامت انسانی و احترام به زن بود. خداوند متعال با صراحت می فرماید: «برای مردان بهره‌ای است از آنچه به دست می‌آورند و برای زنان بهره‌ای است از آنچه به دست می‌آورند.»[19] همچنین برای آنان با توجه به حکمت‌ها و مصلحت‌ها در چهار چوب شریعت، حق ارث معین شده است: «و برای زنان نیز از آن چه پدر و مادر و خویشاوندان [به ارث ]می‌گذارند، سهمی است.» [20]
نکته اصلی در وضع قوانین شرعی این ست که خلقت، ظرفیت و استعداد افراد مورد توجه قرار می‌گیرد و حقوق و تکالیف آن‌ها بنابر استعداشان وضع می‌شود. پروفسور «ریک »، روان شناس مشهور آمریکایی به تفاوت زن و مرد اذعان کرده و می‌گوید این دو می‌توانند یکدیگر را تکمیل کنند.[21] خانم «کلیودالسون » به برتری زنان در احساسات اشاره می‌کند و تبیعیت بیش‌تر مردان از تعقل[22] را بیان می‌دارد. دانشمند بزرگ، محمد قطب می‌نویسد: اگر زنان بخواهند مادر باشند، باید احساساتی و عاطفی باشند و لازمه بقای نسل آدمی وجود مادر و روابط جنسی زن و مرد و کارکردهای اختصاصی آنان است.[23] پس برتری روحی مردان بر زنان به عنوان یک امتیاز ارزشی، به تفاوت‌های جسمی و روحی و کارکردهای اختصاصی زن و مرد بستگی ندارد؛ بلکه براساس ایمان و عمل که جامع آن‌ها تقوی است، مشخص می‌شود [و این] چیزی است که طراح آن طبیعت است. هرقدر هم خانم‌ها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند، بی‌فایده خواهد بود. خانم‌ها به علت این که حساس‌تر از آقایان هستند، باید این حقیقت را قبول کنند که به نظارت آقایان در زندگی شان احتیاج دارند ... کارهایی که به تفکر مداوم احتیاج دارد، زن را کسل و خسته می‌کند.»[24]
«اتوکلاین برگ» نیز با صحه گذاشتن بر تفاوت‌های جسمی و روحی و علایق زن و مرد براساس داده‌های روان شناسی می‌نویسد: «زنان بیش‌تر به کارهای خانه، اشیا و اعمال ذوقی علاقه نشان می‌دهند و بیش‌تر مشاغلی را می‌پسندند که نیازی به جابه جا شدن در آن‌ها نباشد و یا کارهایی را دوست دارند که در آن‌ها باید مواظبت و دلسوزی بسیاری [به] خرج داد؛ مانند مواظبت از کودکان و اشخاص عاجز و بینوا ... . زن‌ها عموما احساساتی‌تر از مردان هستند.»[25]
نکته مهم‌تر این‌ است که تساوی، همیشه به معنای تشابه نیست. قرآن کریم می‌فرماید: «شما را از نفس واحد آفریدیم».[26] رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «مردم - اعم از زن و مرد - مانند دندانه‌های شانه با هم برابرند»؛ اما لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت و شرافت انسانی، تشابه صددرصد آن‌ها در حقوق و تکالیف نیست . زن و مرد در حقوق عمومی و حقوق انسانی، برابرند؛ اما آیا با توجه به تفاوت‌های موجود و غیرقابل‌انکار و غیر‌قابل‌زوال، نباید هیچگونه تقسیم کار و وظیفه و اختصاص کارکردی در میان باشد؟! تساوی، غیر از تشابه است. تساوی، برابری است و تشابه، یکنواختی! اسلام هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی و ارزشی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست؛ اما با توجه به تلازم حق و تکلیف، ممکن است به دلیل تکالیف بیش‌تری که بر عهده مردان گذاشته است، اختیارات بیش‌تری نیز برای آنان قائل شده باشد. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست؛ اما با تشابه و یکنواختی حقوق آن‌ها مخالف است.[27]

جايگاه زن در قوانین جمهوري اسلامي ايران
زن در ایران و قانون جمهوری اسلامی نیز از جایگاه مطلوبی برخوردار است. در اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت موظف است همه امکانات خود را در امور مختلف به طور مساوی هم برای زنان و هم برای مردان بکار گیرد. در اصل دهم زن از حالت ابزاری خارج شده و به نقش مهم وی در امر خانواده و جایگاه شریف مادری اشاره شده است. اصل بیستم صریحا اشاره می‌کند که همه افراد ملت‏، اعم‏ از زن‏ و مرد، يكسان‏ در حمايت‏ قانون‏ قرار دارند و از همه‏ حقوق‏ انساني‏، سياسي‏، اقتصادي‏، اجتماعي‏ و فرهنگي‏، با رعايت‏ موازين‏ اسلام‏، برخوردارند. اصل بیست و یکم که کاملا اختصاص به زنان داشته و حقوق زن را در تمام جهات تضمین می کند.
در ضمن با توجه به جايگاه زن در قانون اساسي، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، به پيشنهاد شوراي فرهنگي اجتماعي زنان در سال 1383، منشور حقوق و مسئوليت‌هاي زنان در نظام جمهوري اسلامي ايران را تصويب كرد. اين منشور با الهام از شريعت معتدل و جامع اسلام و مبتني بر قانون اساسي و انديشه‌هاي والاي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني تدوين گرديد و در سال 1385 تحت عنوان قانون حمايت از حقوق و مسئوليت هاي زنان در عرصه هاي داخلي و بين المللي در مجلس شورای اسلامی تصويب و به تأييد شوراي نگهبان قانون اساسي رسيد. اين منشور مي‌تواند مبناي معرفي و تبيين جايگاه زن در نظام جمهوري اسلامي ايران در مجامع بين المللي نيز قرار گيرد.
حقوق فردي زنان، حقوق زنان پیرو مذاهب دیگر، حق دختران در داشتن والدین شایسته، حق مسکن، پوشاک، اشتغال، حقوق مربوط به ازدواج، هزینه‌های بارداری، حقوق مادی زنان در طلاق، مهریه و نفقه، حقوق اجتماعی زنان مانند حق مشاركت زنان در سياستگذاري، قانون‌گذاري، مديريت، اجرا و نظارت در امور فرهنگي به ويژه در خصوص مسائل زنان، همچنين حق تبادل اطلاعات و ارتباطات فرهنگي سازنده در ابعاد ملي و بين المللي، حق تحصیل و استفاده از امکانات آموزشی، حق کامل مالکیت، حق تعیین مهریه، حق شکایت در دادگاه و به طور کل تمام حقوق متصور برای یک انسان که باید در جامعه دارا باشد، در این منشور ذکر شده است.

کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان
تلاش‌هایی که به ظاهر برای دفاع از حقوق زنان شکل گرفت، با تمام اتفاقات تاریخی، در نهایت در 7 نوامبر 1967 به تهيه‌ى پيش‌نويسی درباره‌ی مسائل زنان با عنوان «اعلاميه‌ى رفع تبعيض عليه زنان» منتهی شد. پيش‌نويس مزبور پس از تصويب‌نهايى به صورت «كنوانسيون محو كليه‌ى اشكال تبعيض عليه زنان» در آمد و در رديف معاهدات حقوقى بين المللى با تضمينات لازم قرار گرفت. زمان تصويب معاهده‌ى فوق، 18 دسامبر 1979 / آذر ماه 1358 و زمان لازم الاجرا شدن آن (به دليل الحاق حد نصاب لازم از كشورها به آن) 3 سپتامبر 1981/ 12 شهريور 1360 بود. در حال حاضر بيش از 168 كشور به كنوانسيون پيوسته‌اند. در اين ميان بالغ بر 40 كشور، از كشورهاى اسلامى هستند. كشور ایران نيز جزو كشورهايى است كه كنوانسيون را رسماً نپذيرفته و به جامعه ى جهانى اعلام نموده است كه معاهده‌ى مزبور در دست مطالعه و اقدام است.
علت مخالفت فعلی جمهوری اسلامی ایران با کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، مغایرت‌های این کنوانسیون با فقه اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. تشابه کامل زنان و مردان با بعضی احکام اسلامی مغایرت دارد؛ حق طلاق، مقدار ارث و دیه، شرایط اشتغال زنان و اذن شوهر، حجاب و پوشش از جمله مسائل فقهی است که تساوی زن و مرد در آن‌ها به منزله مشابهت و عینیت نیست. بلکه شخصیت و شاکله زن و مرد و تفاوت‌های حقیقی آن‌ها ملاک قرار گرفته است. تعارض کلی و اصلی این کنوانسیون با قانون اساسی نیز، گنجاندن اصل مساوات (به معناى تشابه) ميان زنان و مردان در قانون اساسى و ساير قوانين مربوطه در كشور است و طبعاً با تمام مواردى كه حقوق متفاوت براى زن و مرد در قوانين ما منظور شده مخالف است.[28]

پی‌نوشت‌ها:
[1] . فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج 1، ص 48.
[2] . اسد الغابة، ابن اثیر، ج 4، ص 220.
[3] . «قد خسر الذین قتلوا اولادهم سفها بغیر علم » انعام/140.
[4] . «وکذلک زین لکثیر من المشرکین قتل اولادهم شرکاؤهم انعام/137.
[5] . احزاب/35
[6] . «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم» حجرات/13.
[7] . «انا هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا انسان/3.
[8] . مجموعه آثار، شهید مطهری، ج 19، ص 133، نظام حقوق زن در اسلام.
[9] . «ان الله لیغضب لغضب فاطمة ویرضی لرضاها؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 43، ص 19; میزان الاعتدال، ذهبی، ج 1، ص 535.
[10] . انسان موجودی ناشناخته، الکسیس کارل، ترجمه دکتر پرویز دبیری، ص 100.
[11] . در آمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، زیبایی نژاد و سبحانی، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ص 50.
[12] . المیزان، علامه طباطبایی، ذیل آیه 34 سوره نساء.
[13] . «انه لقد اذن لکن ان تخرجن لحوائجکن صحیح بخاری، ج 7، ص 49.
[14] . الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج 2، ص 252، حوادث سال شسشم هجری، فتح مکه.
[15] . وسایل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج 2، ص 51.
[16] . اللهوف، سید بن طاووس، حوادث بعد از عاشورا.
[17] . «طلب العلم فریضة علی کل مسلم ومسلمة »امالی شیخ طوسی، مجلس 17، ح 40، ص 486.
[18] . لذات فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، ص 158.
[19] . «للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن »؛ نساء/32.
[20]. «وللنساء نصیب مما ترک الوالدان والاقربون؛ نساء/7.
[21] . مجله زن روز، شماره 90 .
[22] . منظور از تعقل در این گونه مباحث، محاسبه سود و زیان و عاقبت‌اندیشی و پرهیز از تصمیم‌های احساسی است. نه عقل نظری یا عقل عملی که در فلسفه و اخلاق بحث می شود.
[23] . قطب، محمد، شبهات حول الاسلام، ص 112 - 115 .
[24] . نظام حقوق زن در اسلام، ص 215 – 216.
[25] برگ اتوکلاین، روان شناسی اجتماعی، ترجمه علی محمد کاردان، ج 1، ص 313 .
[26] نساء (4) : 124 .
[27] نظام حقوق زن در اسلام، ص 143 - 144 .
[28] برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب نقد كنوانسيون رفع كليه اشكال تبعيض عليه زنان، نوشته فریبا علاسوند، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه خواهران.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت