اهدف خدا از آزمایش انسان چیست؟

پرسش:

آياتي در قرآن آمده که هدف امتحانات الهي را دانستن خوب و بد عمل کننده ذکر نموده مثلا : 1) وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ (محمد 31) 2) وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ (بقره 143) 3) وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ (سبا 21) و آيات مشابه ديگر آيا مي توان گفت به جهت اختيار انسان خداوند از نحوه عمل او در مواجهه با امتحانات از قبل علم ندارد يا اگر علم دارد اختيار انسان چه معنايي پيدا مي کند ؟

پاسخ: 

پرسشگرگرامي با سلام و تشکر از ارتباط تان
 آيات فوق دلالت برآزمايش سخت الهي نسبت به بندگان دارد . آزمايش گاهي مربوط به اخبار دروني انسان است .گاهي مربوط به اعمال ظاهري اوست مثل تعهدات وميثاق ها .گاهي نيز مربوط به ميدان جنگ جهاد است که  آزمايش بزرگ وسختي است .کمتر کسي مي تواند چهره واقعي خود را درچنين ميداني از نظرها مستور دارد .
آيات فوق اولين آيات نيست که مسئله امتحان الهي را مطرح و به مردم اعلام مي کند که شما را مي آزماييم تا صف هاي تان از هم مشخص شود .مومنان راستين از ضعيف الايمان ها ومنافقان شناخته شوند . درآيات فراواني از قرآن اين مسئله مطرح شده است . امتحان به اين معنا نيست که خداوند ازحال بندگان خود آگاهي ندارد بلکه منظورمشخص شدن اين گونه افراد است .(1)
 بين عالم بودن خدا به امورانسان ها و مختار بودن آنان منافاتي نيست، زيرا با قطع نظر ازآيات قرآن که هدف ازآزمايش چيز ديگري است ،مثالي مي زنيم تا  علم خدا واختيار انسان بهترروشن شود .
فرض کنيد درحياط منزل حضرتعالي چاهي وجود دارد که روي آن پوشيده است و فرزند شما هم درآن جا مشغول  بازي کردن است. به  او توصيه مي کنيد که اين جا چاه هست و نبايد برويد ،ولي فرزند تان نافرماني مي کند و به طرف آن حرکت و سپس سقوط مي کند . آيا سقوط فرزند شما در چاه با اختيار خود با علم وآگاهي شما منافات داشته ؟ مسلم جواب نه است .پس علم خدا با امتحان بندگان هيچ منافاتي نداشته، بايد گفت از مهم ترين پرسش ها در زمينه آزمايش و امتحان الهي فلسفه آن است. آزمايش خداوند براي كشف مجهول نيست. نمي آزمايد تا پي به مجهولي ببرد، زيرا علام الغيوب مي باشد. از همه چيز آگاه است،  چنان كه در قرآن كريم از جمله آيات فوق وآيات ديگردر قرآن به اين معنا اشاره شده است.(2)
از مطالعه آيات فوق وايات ديگر و سخن معصومان مي توان به دست آورد كه دلائل امتحان الهي يكي از امور ذيل است:
1ـ فعليت بخشيدن و آشكار نمودن استعدادها و قابليت ها .
آدمي در كوران آزمايش الهي همانند سنگ معدني مي ماند كه در كوره هاي آتشين نهاده مي شود تا ناخالصي هاي آن جدا گردد و دُرّ گرانبهاي او آشكار شود.
2ـ تعيين غايت و هدف
امتحان همان گونه كه براي شكوفايي استعداد انسان در امور دنيايي سودمند است، براي تعيين هدف هم نقش مؤثري دارد، هدف يا جهنم است (كه هدف كافران است)، يا بهشت است (كه هدف اصلي مؤمنان است). هدف با امتحان و آزمايش ميسّر مي شود.(3)
3ـ تبيين مقياس پاداش ها و كيفرها
تنها داشتن صفات دروني، مقياس پاداش و كيفر نيست، بلكه تا صفات نيك و بد آدمي ظاهر نشود، هرگز نمي توان فردي را به صفات دروني او كيفر و پاداش داد. صفات به وسيله رفتارها و كردار آدمي آشكار مي گردد . ظهور آن بدون اين كه انسان در بوته آزمايش و امتحان قرار نگيرد، امكان پذير نيست.
4ـ تمايز ميان پاك و ناپاك و مدعيان حقيقي از مدعيان دروغي
انگيزه ديگري كه در آيات بر آن اشاره شده، جداسازي خوب از بد و بد از خوب است، زيرا در جامعه اي كه همه گروه ها خود را مدعي اصلاح و نيكوكاري مي دانند و به ظاهر از آن دفاع مي كنند، بهترين ابزار براي شناساندن چهره واقعي افراد، آزمايش است.(4)
5ـ آثار تربيتي امتحان الهي
امتحان و ارزشيابي افزون بر آن چه ذكر شد، مي تواند يك مدرسه تربيتي و سازندگي باشد؛  آزمايش هاي الهي، حلقه اي از زنجيره آموزش و تربيت است كه مي تواند پايه هاي موفقيت و پيشرفت انسان را فراهم كند.
آزمايش همگان
 آيا همه مورد امتحان قرار مي گيرند؟
 پاسخ مثبت است اما سؤال از اين كه همه به يك ميزان مورد سنجش قرار مي گيرند، ظاهراً پاسخ منفي است، بلكه هر فردي امتحان و آزمايشي كه متناسب با او باشد دارد؛ بعضي با فقر و گروهي با ثروت امتحان و آزمايش مي شوند.
در برخي از روايات آمده : هر كه دينش درست و كردارش نيكو باشد، بلايش سخت است، زيرا خدا دنيا را محل پاداش مؤمن و كيفر كافر قرار نداده است . هر كه دينش سست و كردارش ضعيف باشد، بلايش اندك است.(5) به هرحال آزمايش خداوند براي كشف مجهول براي خود نيست. نمي آزمايد تا پي به مجهولي ببرد، زيرا او عالم و از همه چيز آگاه است،  چنان كه درآيات فوق به اين معنا اشاره شده است. توضيح بيش تر در مورد علم ازلي خدا و اختيار انسان در ذيل آمده است.

 رابطه علم پيشين الهي با اختيار انسان ها.
علم خدا بر اين تعلق گرفته است كه هر علتي با ويژگي  خود كار كند  يا هر حادثه و رويدادي از سبب ويژه خود سر بزند، مثلاً علت فاقد شعور به طور جبر كار صورت دهد،  فاعل مختار، با كمال اختيار و آزادي انجام وظيفه كند. در اين صورت بايد قبلاً از واقعيت اين علت آگاه شويم، آن‌گاه درباره مجبور و مختار بودن آن ها داوري كنيم.  علل بر دو نوعند:
1ـ علل طبيعي ناآگاه مانند خورشيد و ماه و آتش؛
2- علل طبيعي آگاه و آزاد مانند انسان.
علم خدا در قسم نخست بر اين تعلق گرفته است كه اين گونه از علل بدون آگاهي و آزادي، مبدأ آثار ويژه خود گردند. آفتاب بدون آگاهي بيفروزد و ماه بدرخشد، در حالي كه علم خدا در بخش دوم بر اين تعلق گرفته است كه با كمال آگاهي و در عين اختيار و آزادي مبدأ يك رشته كارها باشد. اين گونه علل به حكم تخلف ناپذيري علم خدا، حتماً يك رشته كارهاي خوب و بد را انجام مي دهند. اما با قيد آگاهي و با ويژگي آزادي. چنين علم پيشين، نه تنها مايه جبر نيست، بلكه تأييد كننده اختيار است .به حكم تخلف ناپذيري علم خدا بايد فعاليت اين نوع علل با اين ويژگي انجام گيرد و به قيد علم و اختيار كاري را صورت دهند.(6)
 اگر به غير اين صورت تحقق پذيرد، علم خدا تخلف مي پذيرد؛ بنابراين خداوند در ازل عالم است كه انسان با اختيار و آزادي خود كاري را انجام مي دهد يا آن را ترك مي كند. پس در اين‌جا هم علم الهي حفظ شده و هم اختيار و آزادي انسان و اين دو با هم منافات ندارد.
خداوند از ازل آگاهي دارد كه يك كار با علل و شرايط خاص خود در يك زمان و مكان خاصي صورت مي گيرد كه از جمله  علل و شرايط، اختيار و آزادي انسان است، پس خداوند آگاهي دارد كه آن كار با اختيار انسان و با شرايط ديگر انجام مي شود . اين مسئله هيچ ضرري به اختيار و آزادي انسان نمي زند، بلكه تأييد اختيار انسان ها است.
جهت آگاهي بيش تر به کتاب« انسان و سرنوشت» استاد مطهري و «علم پيشين الهي و اختيار انسان» سعيدي مهر مراجعه فرماييد.

پي نوشت ها:
1. تفسير نمونه ،ج21 ،ص 483.
2. آل عمران (3) آيه 154.
3. عبدالله جوادي آملي، دروس تفسير، ذيل آيه 144 سوره آل عمران.
4. جعفر سبحاني، منشور جاويد، ج 1، ص 250؛ محمد تقي مصباح، جامعه و تاريخ، ص 430.
5. كافي، كتاب الايمان و الكفر، باب شدت ابتلاء المؤمن، ج 2، ص 259، ح 29.
6. جعفر سبحاني، منشورجاويد، ج 4، ص 338.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت