چرا برخی افراد را, گویی سالهاست که می شناسیم؟

پرسش :

چرا وقتی کسی را می‌بینی، انگار سال‌ها است که او را می‌شناسی و این حالت هم برای طرف مقابل وجود دارد؟ آیا روح‌ها قبلاً با هم ارتباط داشته‌اند؟

پاسخ :

با سلام و ادب

قبل از هر چيز ياد آور مي شويم که مسئله "روح" و "ارتباط  با ارواح" از مسائلي است که از قديم الايام توجه بشر را به خود جلب نموده و افراد بسياري با انگيزه هاي مختلف در باره آن سخن گفته اند که پرداختن به همه آنها خارج از حوصله اين پاسخ است،  بنابراین به طور خلاصه مطالبي را ذكر مي كنيم:

ارتباط ارواح با يکديگر به چند صورت قابل تصور است :

صورت اول, "تناسخ" است به اين معني: انسان‌هايي که از دنيا رفته اند، روح آنها در قالب يک جسم ديگر دوباره به دنيا بازگردد . در اين صورت مي توان تصور کرد کسي با ديگري سال‌ها زندگي کرده و آشنا بوده و بعد از وفات او (يا هر دو), چون روح او (يا هر دو)  در قالب شخص ديگري به دنيا بازگشته, وقتي اين دو نفر

همدیگر را می‌بینند احساس می‌کنند سال ها است همدیگر را می‌شناسند.

دانشمندان و مورخان معتقدند زادگاه اصلی این عقیده، «هند» و «چین» بوده و ریشه آن در ادیان باستانی آنها وجود داشته و اکنون نیز موجود است، سپس از آنجا به میان اقوام و ملل دیگر نفوذ نموده است...

احترامی که اکنون هندوها برای حیوانات قائل هستند تا حدودی مربوط به همین عقیده است».(1)

به چند دليلي عقيده تناسخ هم از نظر عقلي و هم از نظر دين اسلام، باطل است :

أ) از نظر عقلي ممکن نيست تغيير و تحولات جهان رو به قهقرا رود ، مثلا سير طبيعي تبديل دانه به گياه و يا تبديل نطفه به جنين و سپس به کودک و بعد به انسان بالغ، ناگهان معکوس شود  به اين شکل که انسان بالغ دوباره کودک گردد و يا کودک دوباره جنين شود يا جنين تبديل به نطفه گردد !

مهم تر از آن، سير تکامل روحي انسان است که پس از تولد، ابتدا معلومات و تجربيات کمي دارد و به تدريج بر علم و تجربه او در همه زمينه‌ها افزوده مي‌شود و در سنين بالا، کوله باري از علم و تجربه است .

حال چگونه ممکن است اين انسان بنا بر عقيده تناسخ، دوباره به جهان بازگردد و مراحل تکاملي را از ابتدا شروع کند ؟!

ب. دليل عقلي ديگر بر بطلان تناسخ، فراموشي کلي است به اين معنا که اگر قرار باشد انسان‌ها، قبلا هم در دنيا زندگي کرده باشند، پس چرا هيچ کس خاطره‌اي از آن زندگي را به ياد نمي‌آورد ؟

آيا ممکن است انسان ها پس از آنکه سال‌ها در دنيا زندگي کردند و خاطرات تلخ و شيرين بسياري برايشان شکل گرفت و علوم و فنون بسياري را آموختند و با افراد زيادي دوست يا دشمن شدند و . . . در بازگشت به دنيا، همه خاطرات را فراموش کرده باشند ؟!

اما از نظر دين اسلام نيز عقيده تناسخ باطل است و آيات و روايات زيادي در اين باره وجود دارد که براي اختصار فقط به يک آيه و روايت اشاره مي کنيم :

ب) آيه : "حَتّي اِذا جآءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلّي اَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ كَلاّ اِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها".

ترجمه : "تا زماني كه مرگ يكي از آنان فرارسد، مي گويد: پروردگار ! مرا بازگردان ، شايد در مورد آنچه ترك كردم، عمل صالحي را بنمايم، (ولي به او مي گويند) هرگز ! (راه بازگشتي وجود ندارد) اين سخني است كه او به زبان مي گويد (و اگر باز گردد، كارش همچون گذشته خواهد بود) " .

آيه فوق، صريحاً بازگشت به زندگي دنيا را نفي نموده و در نتيجه عقيده تناسخ را مردود مي‌شمارد .

ت) روايت : مامون از امام رضا (ع) در باره عقيده تناسخ سوال کرد و حضرت در جواب فرمود :

" مَنْ قالَ بِالتَّناسُخِ فَهُوَ كافِرٌ بِاللّهِ الْعَظيمِ; يَكْذِبُ بِالْجَنَّةِ وَ النّارِ"  

ترجمه :" کسي که معتقد به تناسخ باشد کافر به خداي بزرگ است و بهشت و دوزخ را دروغ مي‌انگارد " .

صورت دوم ارتباط ارواح، ارتباط آنها با يکديگر قبل از آمدن به دنياست . چنين معنايي در متون اسلامي وجود دارد و به شکل‌هاي مختلفي بيان گرديده مانند بحث "عالم ذر" که در ذيل آيه "الم اعهد اليکم يا بني آدم . . . " مطرح است يا بحث "عالم اشباح" يا "عالم ميثاق" و مانند آن که اينجا مجال پرداختن به آنها نيست .

به هر حال، اصل وجود ارتباط بين ارواح قبل از آمدن به دنيا در متون اسلامي آمده است و ما به يک روايت معتبر که ارتباط بيشتري با پرسش دارد مي‌پردازيم . اين روايت از پيامبر اکرم(ص) و نيز امام علي(ع) نقل شده که فرموده‌اند :

"الارواح جنود مجندة فما تعارف منها ائتلف فما تناکر منها اختلف"(2)

يعني ارواح  در بدو خلقت به صورت دسته جات مختلف هستند . آنها که در ابتدا همگون بوده‌اند در دنيا نيز با هم مانوس مي‌گردند و آنها که همگون نبوده‌اند، در دنيا از هم فراري‌اند.(3)

در روايت ديگري به دنبال مطلب فوق آمده :

اگر يک مومن وارد مجلسي شود که صد منافق و يک مومن در آن است (به صورت ناخود آگاه) بالاخره به سمت آن يک مومن مي‌رود و پيش او مي‌نشيند.(4)

روایت اخیر می‌تواند اشاره به این موضوع داشته باشد که انسان های مؤمن به جهت هماهنگی طینب و درون‌شان با همدیگر انس بیشتری دارند و از این طریق همدیگر را بی آنکه سابقاً دیده باشند ، می‌شناسند. بسياري مواقع ممکن است، انسان کسي را قبلا در ضمن يک روياي صادقه، مشاهده کرده و بعدا او را در بيداري مي‌بيند و احساس مي کند چهره،  کاملا برايش آشناست ولي چون خواب خود را به خاطر نمي‌آورد، از اين آشنايي تعجب مي‌کند .

 

1 – ر.ک: ارتباط با ارواح ، ناصر مکارم شیرازی.

2 – سفینة البحار، ج1، ص 536.

3 – ر.ک: مجمع البحرین، ماده جند.

4 – بحارالانوار، ج58، ص 64.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت