جوان 16ساله ای هستم و متاسفانه معتاد استمنا شدم، هر کاری هم میکنم باز هم نمیتونم خودمو از شهوت دور کنم .....
از بچگی هم این کارو میکردم اما نمیدونستم که چیه و چ ضررهاییی داره،سال ها به همین طریق میگذشت که سوم راهنمایی بودم که فهمیدم به این کاری که من میکنم چی میگن و چ ضررهایی داره!دست خودمم نیس حتی گاهی اوقات که یاده داییم می افتم که شهید شده ، یکم آروم میشم و از شهوتم کم میشه اما بعد از زمانی کوتاه به کارم ادامه میدم خیلی از خودم متنفرم.......یا وقتی یاد زحمات مادر عزیزم می افتم خیلی عذاب میکشم و احساس میکنم مادرم داره منو نگاه میکنه و من شرمنده تر و شرمنده تر میشم حتی پارسال مادرم گوشیمو که ی آشغال دونیه ، دید و خیلی ناراحت شد و من میدونستم داره خون آبه میخوره و هیچی نمیگه ، حتی بزور سر سفره مینشستم و واقعا افتخار میکنم از این مادر دلسوز که واقعا از دستم ناراحت بود ولی بازم برام غذا درست میکرد....
بعداز چندروز با کلی خجالت رفتم پیشش و با قول هایی دروغ،گفتم که من خودمو درست میکنم و....
اما حالا که تقریبا ی سال میگذره از این اتفاق و من هنوز عوض نشدم! و ناراحتم که به وعده ی دروغ دل مادرمو آروم کردم...
پارسال هم که اول دبیرستان بودم زیادتر استمنا میکردم و حتی ی جمله رو باید هزارررررر باااااار میخوندم تا یادم میموند معدلم هم خیلی خیلی بد شد!
باکلی زحمت امسال که میرم دوم وبیرستان، تو مدرسمون ثبت نام کردم و حالا تو رشته علوم تجربیم و من پایین ترین معدل کلاسم بخدا نمیدونید چ حالی دارم، معلما و همه از ادبم تعریف میکنن اما درس خوندم افتضاست و خودمم وقتی یاد استمنا کردنم میوفتم تو دلم میگم لعنت به من که ظاهرم نسبت به باطنم متفاوته (حالا
هم که داستان زندگیمو براتون تعریف کردم قصدم فقط این بود که بگم من خیلی دارم زجر میکشم و استرس اذیت کردن من توسط بچه ها به خاطر معدلم گرفته تاااا از اینکه امسالم بد بخونم و مغزم نکشه رو دارم. اگه خدایی نکرده اینطوری بشه ایندفع دیگه هیج جای شهر منو ثبت نام نمیکننن
بخدا مادرم خیلی خودشو زد این ور و اونور بخاطر اینکه یک جا منو ثبت نام کنن من خیلی ازش خجالت میکشم وقتی این مسله یادم میادمیدونم همش زیر سر این استمنا هستش اما چ کنم ؟؟؟
روم نمیشه به مشاور یا عطاری برای گرفتن دارو مراجعه کنم، یک بارم تو لاین مشکلمو ی بنده خدایی پست کرد اما همه مسخرم کردن، تورو خدا کمکم کنید دوسدارم خود کشی کنم!!
حالا خیلی می ترسم که خدایی نکرده عقیم شده باشم از این طرفم که اینقدر تو تابستون استمنا کردم بعید میدونم تو این سه روز باقی مونده از تابستون یکم بدنم تقویت شه برای درس خوندن.
راستی مشکلاتی هم در مورد نماز خوندنم و چند روزی که نتوسنتم روزه بگیرم دارم، بله درست شنیدید نماز خوندنم و روزه گرفتنم میدونم تو دلتون میگید همچین آدمه پستی مگه نماز هم میخونه یا روزه هم میگیره آخه؟؟؟؟
بگذریم ایشالله وقتی مشکلمو حل کردید توی ی تایپک دیگه درمورد اونا هم ازتون سوال میکنم... ببخشید وشرمنده ام که طولانی شد خواهش میکنم جواب کامل دهید اجرتون با امام رضا ( ع)
