1. كنجكاو
  2. تاریخ
  3. چهارشنبه, 27 آذر 1392
  4.  مشترک ایمیل شوید
با سلام خدمت شما
ممنون كه با صبر و دقت جواب پاسخ های بنده رو دادید
چرا باید كتاب معتبری مثل طبری از حضور حضرت در جنگ با ایرانیان یاد كند و ایشان را مصوب بسیاری از جنایت ها بداند؟ آیا گفته های طبری معتبر هست یا نه؟ لطفا با ذكر دلیل و سند معتبر پاسخ بفرمایید؟
اما یك سوال جداگانه دیگر و ان هم اینكه نظر شما در مورد كتاب اسرار التواریخ چیست؟
البته بنده هنوز این كتاب را مطالعه نكردم اما میخوام بدونم ایا این كتاب معتبر هست یا نه؟
اگر امكان دارد مشخصاتی در رابطه با نویسنده ی این كتاب بیان كنید
با تشكر
نظر
There are no comments made yet.
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
باسلام
خواهش میکنم.
بنده از سوالات شما خوشحال میشوم و هیچ مشکلی نیست هر سوالی داشتید در خدمتم.
دوست خوبم ببینید در اینجا که امام علی کفار رو کشته است بخاطر خدا بوده است. و بخاطر خدا این کار کردن منافاتی با مهربون بودن آنها ندارد و این اصلا بی عدالتی نیست.
ببینید این کشتن اونها بخاطر حفظ سلام بوده است یعنی اگر قرار است اسلام پا برجا بماند باید کفار رو از بین برد البته اگر مسلمان نشدند و قصد تخریب داشتند.
ما حتی در فقه خودمون داریم که بخاطر حفظ و پیروزی دین میتوانیم از مسلمانان و یاران خود رو سپر تیرهای دشمن قرار دهیم البته در صورتی که با این کار اسلام پیوز شود.
بقیه جواب فردا انشاالله .
یا علی
اللهم عجل لولیک الفرج
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
سلام و ممنون از شما
ببخشید كه بنده زیاد سوال میكنم تقسیر خودتونه دیگه سایت زدید واسه سوال پرسیدن ما هم كه ماشاالله پر رو و از رو هم كه نمیریم
اما یك سوال دیگه دارم و اون هم در رابطه با كامنت های قبلی هست
شما در رابطه با قبیله ی بنی قریظه فرمودید كه حضرت علی (ع) و عمر كار كشتن اعضای این قبیله رو بر عهده داشتن
حال سوالی دارم چطور كسی كه این همه در دنیا و آخرت نزد خدا و مخلوق او عزیز است و معروف است به اینكه حتی در قبال مورچه ایی هم بی عدالتی نمیكند میتواند حدود 700 نفر انسان بی دفاع را بكشد آیا این در مرام امامان هست؟ آنهم حضرت علی (ع) كه این همه اوصاف ایشان را شنیده ایم.
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
با سلام
دوست عزیز عرض كردیم كه همه روایات تاریخ طبری مستند نیست.و اینكه صرفا در یك كتاب چیزی نقل شود دلیل نمی شود.و اینكه چرا نقل شده را باید صاحب كتاب بگوید علت های مختلفی دارد اینكه روایت سندش بررسی نشده یا....
در هیچ یک از منابعِ‌ کهن و معتبر تاریخی حضور امیرمؤمنان حتی در یکی از جنگ‌های زمان خلفا ثبت نشده است (و تنها نبردی که حضرت سلاح بدست گرفت زمانی بود که لشکر مرتدین به دروازه‌های مدینه نزدیک می‌شد. بسیاری از مسلمانان بدلیل عدم بیعت امام با ابوبکر و همچنین عدم حضور حضرت در این جنگ حاضر به همکاری و حضور در میان مدافعان شهر مدینه نبودند. امام بنا به مصلحت و برای حفظ اسلام تنها شمشیر به دست گرفته و در میان مدافعان حضور یافت و در همان حال نیز هرگز با شمشیر نجنگید.) در نتیجه می‌توان گفت که در زمان خلفا، حضرت هرگز با هیچ گروهی نجنگید.
عدم شرکت حضرت در فتوحات و انزوای ایشان این سوال را در اذهان مسلمانان بر انگیخت که چرا علی‌بن‌ابی‌طالب با آن همه سابقه درخشان در نبردهای گذشته، اکنون که زمان انتشار اسلام در سرزمینهای کفر و شرک رسیده است در جنگها شرکت نمی کند؟ به طور قطع بسیاری – اگر نگوییم همه – می‌دانستند که او به خاطر ترس از مرگ یا سستی از جهاد نبوده که در جنگها شرکت نمی کردند همانطور که خود حضرت نیز در این زمینه می‌فرمایند: «والله لو تظاهرت العرب علی قتالی لما ولیت عنها؛ به خدا سوگند اگر تمام عرب در کارزار با من روبرو شوند به آنان پشت نمی‌کنم». (نهج البلاغه، نامه 25). از این رو خلیفه و یارانش می‌کوشیدند با شرکت دادن علی (ع) در فتوحات:
- از یک طرف زمینه طرح چنین پرسش و ابهامی را از بین ببرند و با ورود او به عرصه فتوحات، اعتبار و مشروعیت چنین اقدامی را در اذهان بسیاری از هواخوان ایشان به ویژه بنی هاشم مستحکم سازند.
- و از سوی دیگر از مهارت‌ها و تجارب جنگی آن حضرت در فتح شهرها استفاده کنند.
اما امام علی(ع) با عدم حضور و شرکت مستقیم در فتوحات هرگز مُهر تایید بر سیاست‌های خلفا در این زمینه نزد و در یک کلام، موید خلفا نبود.
(جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه می‌توانید به مجله «تاریخ در آیینه پژوهش، پیش شماره دوم، بهار 1382، مقاله: مواضع امام علی(ع) در برابر فتوحات خلفا» ، مراجعه فرمایید).
اما در مورد حضور امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) در فتوحات:
هیچیک از منابع و مآخذ معتبر شیعی از حضور حسنین(ع) در فتوحات ایران، شام و یا آفریقا سخنی نگفته‌اند. اما برخی از منابع اهل سنت از حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در بعضی از فتوحات آن هم در زمان خلفا (و نه زمان امام علی(ع)!) خبر داده‌اند که به بررسی آن می پردازیم:
1- بررسی و نقد گزارش‌های اهل سنت:
بخشی از گزارشها فاقد هرگونه سندی می‌باشند (مانند نقل بلاذری که به آن بعدا می پردازیم)
آن دسته از گزارش‌های تاریخی اهل سنت هم که سند ارائه کرده اند،(که مهمترین آنها طبری است) سندشان معتبر نمی‌باشد بدین معنا که نقل کننده آن خبر یا فردی دروغ گو و جاعل است و یا فردی ناشناخته و مجهول و یا اینکه اصلا تضاد عجیبی در بین روایات آن دیده می شود.(که بعدا به این مورد هم می پردازیم)
دسته‌ای از گزارشهای تاریخی نیز فقط اشاره به حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در ایران دارند و در آنها هیچ گونه اشاره‌ای نشده که حضور آنان برای جنگ بوده است.
افزون بر ایرادهایی که بیان شد، دو مسئله دیگر نیز وجود دارد که درستی گزارش‌های یاد شده را در این باره، سخت مورد تردیدد و حتی غیر قابل قبول می‌کند:
یکی آن که تمام روایات تاریخی که متعرض سال شرکت حسنین(ع) در فتوحات شده‌اند، بر حضور آنان در فتوحات عصر عثمان ناظراند. عصری که امیر مومنان حتی در حد مشاوره حاضر به همکاری با عثمان در امر فتوحات نبود تا چه رسد به اینکه فرزندان خویش را جهت انجام فتوحات به همراه لشکریان تحت فرمان عثمان به جبهه نبرد گسیل دارد.
مسئله دیگر آنکه علی بن ابی‌طالب(ع) در عصر امامت و خلافت خویش حسنین(ع) را از شرکت در معرکه صفین باز میداشت و چون در یکی از روزها آن حضرت متوجه شد که امام حسن آماده کارزار است فرمود: «از طرف من جلوی جوان را بگیرید تا با مرگش پشت مرا نشکند که من از رفتن این دو (امام حسن(ع) و امام حسین(ع)) به میدان نبرد دریغ دارم تا مبادا با مرگ آن دو نسل رسول خدا(ص) قطع شود».
حال با چنین اکراه و امتناعی از سوی حضرت نسبت به حضور حسنین(ع) در نبردهایی که به فرمان پیشوای عادلی همچون خویش صورت می‌گرفت، چگونه آن بزرگوار حاضر می شود که تحت زعامت زمامداران مورد اعتراض و انتقادش، فرزندان خویش را که پیشوایان آینده جامعه اسلامی هستند به جبهه جنگ بفرستد؟
بنابر این با توجه به وجود چنین اشکال های سندی و محتوایی و نیز استبعادهایی که بیان شد، حضور حسنین(ع) در فتوحات عصر خلفا نمیتواند مورد پذیرش قرار گیرد.
به گمان قوی، دست تحریف‌گران و وارونه نویسان حقایق تاریخی در جعل چنین گزارش‌هایی بی تاثیر نبوده است. با این همه اگر بر فرض پذیرفته شود که حسنین(ع) در ایام جوانی به برخی از شهرهای ایران همانند اصفهان و گرگان و ... مسافرت کرده‌اند؛ به سبب امور دیگری (غیر از شرکت در فتوحات) بوده است و یا اصلا در عصر خلافت امام علی(ع) بوده است همچنانکه یکی از مورخین قدیمی به نام سهمی در: تاریخ جرجان ص19 نیز به این مطلب اشاره کرده‌است.
(جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه این پرسشتان می‌توانید به: مجله «تاریخ در آیینه پژوهش، پیش شماره دوم، بهار 1382، مقاله: مواضع امام علی(ع) در برابر فتوحات خلفا» ، مراجعه فرمایید).
حال به بررسی ریشه ای در مورد سند این مطالب می پردازیم: در این ادعاها حضور امام حسن و حسین(علیهما السلام) تنها در دو بن مایه وجود دارد ،که شامل فتوح البلدان و تاریخ طبری است بنابر این صحت این روایات را بررسی میکنیم ، تا صحت ادعا روشن گردد :
بن مایه اول : فتوح البلدان –بلاذری :
در فتوح البلدان - البلاذری - ج 2 - ص 411 و ترجمه آن صفحه 468 آمده است: جرجان وطبرستان ونواحیها قالوا : ولى عثمان بن عفان رحمه الله سعید بن العاصی بن سعید ابن العاصی بن أمیة الكوفة فی سنة تسع وعشرین . فكتب مرزبان طوس إلیه وإلى عبد الله بن عامر بن كریز بن ربیعة بن حبیب بن عبد شمس ، وهو على البصرة ، یدعوهما إلى خراسان ، على أن یملكه علیها أیهما غلب وظفر . فخرج ابن عامر یریدها ، وخرج سعید . فسبقه ابن عامر ، فغزا سعید طبرستان ، ومعه فی غزاته فیما یقال الحسن والحسین أبناء علی بن أبی طالب علیهم السلام .
گرگان-جرجان- و طبرستان: گفته اند که عثمان بن عفان(خلیفه سوم) سعید بن العاصی بن امیه را در سال 29 (هجری) والی کوفه قرار داد. پس مرزبان توس بدو و عبد الله بن عامر بن كریز بن ربیعة بن حبیب بن عبد شمس ، والی بصره ، نامه ای نگاشت و آنان را بسوی خراسان دعوت نمود ...پس سعید و عامر هر دو آهنگ خراسان نمودند اما عامربرو پیشی گرفت پس سعید آهنگ طبرستان نمود در حالیکه گفته میشود حسن و حسین فرزندان علی بن ابیطالب در شمار همراهان وی بوده اند.
ایرادهایی که بر این روایت وارد است :
1- در اینجا واژه گفته میشود بکار رفته که ناقل و راوی آن دقیق مشخص نشده و این کار روایت را ازاعتبار ساقط می کند چون سلسله سند دقیقا ذکر نشده است.
2- اما اگر مو شکافانه روایت را به نقد بکشید میبینید در ابتدای روایت نویسنده میگوید:گفته اند سپس آنگاه که به حضور حسنین در تبرستان رسیده زیرکانه و در یک چرخش مینویسد: میگویند به عبارتی ابتدا فعل قالوا که فعل ماضی-گذشته- است آورده میشود و سپس فعل مضارع – حال و آینده – آورده شده است یعنی کسانی که نویسنده اصل روایت را از آنها گرفته کسانی بوده اند که در گذشته می زیسته اند و این روایت بدانها منتقل شده اما درباره حضور حسنین(ع) بکار بردن فعل مضارع حاکی از آنستکه کسانی هم عصر نویسنده – بلاذری- که هم عصر عباسسیان است- به او گفته اند که احتمالا حسنین(ع) حضور داشته اند و این کار بکلی و به یکباره روایت را از هستی ساقط میکند!! چنانکه دانشمندان علم رجال و درایه دقیقا چنین شیوه ای را در آنالیز نهایی صحت یک روایت بکار میبرند.
اما بن مایه دوم : تاریخ طبری
تاریخ الطبری - الطبری - ج 3 - ص 324 – 325 می نویسد:
وحدثنی عمر بن شبة قال حدثنا علی بن محمد قال أخبرنی علی بن مجاهد عن حنش بن مالك التغلبی قال غزا سعید سنة ثلاثین فأتى جرجان وطبرستان معه عبد الله بن العباس وعبد الله ابن عمر وابن الزبیر وعبد الله بن عمرو بن العاص فحدثنی علج كان یخدمهم قال كنت آتیهم بالسفرة فإذا أكلوا أمرونی فنفضتها وعلقتها فإذا أمسوا أعطونی باقیه قال وهلك مع سعید بن العاص محمد بن الحكم بن أبی عقیل الثقفی جد یوسف ابن عمر فقال یوسف لقحذم یا قحذم أتدری أین مات محمد بن الحكم قال نعم استشهد مع سعید بن العاص بطبرستان قال لا مات بها وهو مع سعید ثم قفل سعید إلى الكوفة فمدحه كعب بن جعیل فقال فنعم الفتى إذ جال جیلان دونه * وإذ هبطوا من ( دستب ) ؟ ثم أبهرا ‹ صفحة 325 › تعلم سعید الخیر أن مطیتی * إذا هبطت أشفقت من أن تعقرا كأنك یوم الشعب لیث خفیة * تحرد من لیث العرین وأصحرا تسوس الذی ما ساس قبلك واحد * ثمانین ألفا دارعین وحسرا
حنش بن مالک تغلبی گوید : ...سعید سال سیام آهنگ غزا کرد و سوی گرگان و طبرستان رفت . عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر وابن زبیر و عبدالله بن عمرو بن عاص با وی بودند ...
همانطور که در این روایت مشاهده می کنید طبری در اینجا باز جریان لشکر کشی سعید را به گرگان و طبرستان مطرح میکند و حال آنکه اساسا نامی از امام حسن امام حسین(علیهما السلام (و حضور آنها در این جنگ نمیبرد.و این در حالی است که طبری بر خلاف بلاذری
سلسله سند روایت خویش را دقیقا بیان داشته است ولی با این حال نامی از امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) نمی برند. بهر روی نشانگر آنستکه راوی اولیه سخنی از حضور حسنین به میان نیاورده است!!
اما در جای دیگر از تاریخ الطبری ( تاریخ طبری ج 3 - ص 323 – 325)می بینیم که در صفحه 323 می نویسد: حدثنی عمر بن شبة قال حدثنی علی بن محمد عن علی بن مجاهد عن حنش بن مالك قال غزا سعید بن العاص من الكوفة سنة ثلاثین یرید خراسان ومعه حذیفة ابن الیمان وناس من أصحاب رسول الله صلى الله علیه وسلم ومعه الحسن والحسین وعبد الله بن عباس وعبد الله بن عمر وعبد الله بن عمرو بن العاص وعبد الله بن الزبیر وخرج عبد الله بن عامر من البصرة یرید خراسان فسبق سعیدا ونزل ....
حنش بن مالک گوید : سعید بن عاص به سال سی ام از کوفه به منظور غزا آهنگ خراسان کرد . حذیفه بن یمان و کسانی از یاران پیامبر خدا ( ص ) باوی بودند ؛حسن و حسین و عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمرو عمرو بن عاص و عبدالله بن زبیر نیز با وی بودند ...
اما در صفحة 325 می نویسد: وحدثنی عمر بن شبة قال حدثنا علی بن محمد قال أخبرنی علی بن مجاهد عن حنش بن مالك التغلبی قال غزا سعید سنة ثلاثین فأتى جرجان وطبرستان معه عبد الله بن العباس وعبد الله ابن عمر وابن الزبیر وعبد الله بن عمرو بن العاص فحدثنی علج كان یخدمهم قال كنت آتیهم بالسفرة فإذا أكلوا أمرونی فنفضتها وعلقتها فإذا أمسوا أعطونی باقیه قال وهلك مع سعید بن العاص محمد بن الحكم بن أبی عقیل الثقفی جد یوسف ابن عمر فقال یوسف لقحذم یا قحذم أتدری أین مات محمد بن الحكم قال نعم استشهد مع سعید بن العاص بطبرستان قال لا مات بها وهو مع سعید ثم قفل سعید إلى الكوفة ....
در این دو روایت باز تناقضاتی می بینیم که بسیار عجیب است، در این دو روایت میبینیم که طبری در صفحه 323 کتاب خود اشاره به همراهان سعید در جنگ تبرستان دارد و در آن نام حسنین (ع) را می برد اما در روایتی دیگر و اتفاقا با همان سلسله سند در صفحه 325 نامی از حسنین(ع) در حضور در طبرستان نمی برد!!
و این همان چیزی است که فرضیه اضافه شدن نام امام حسن و امام حسین در شمار همراهان را بعدها و در زمانی معاصر خود نویسندگان-بلاذری و تبری- بیش از پیش تقویت میکند!!
ما وقتی به تاریخ رجوع می کنیم دلیل جاعلان اینگونه مطالب را در این زمینه را خواهیم دید: اعراب در طبرستان نبردهای سخت و طولانی و خونینی داشتند ، و اکثر این نبردها به دستور خلیفه دوم و سوم و لشکریان معاویه بود ، در اواخر دوره امویان ایرانیان به ائمه شیعه خیلی علاقه پیدا کردند به طوری که طبرستان که روزی مرکز مخالفت با اعراب بود و دژی در مقابل انان بود به یک پایگاه شیعی تبدیل شده بود! از آنجا که این کتب بعد از دوره امویان است در نتیجه احادیث بسیاری که به گفته همه در دوره امویان جعل شده بود به آنها راه پیدا می کند. احتمالا این روایتها برای این بوده که مردم طبرستان را از ائمه شیعه دور کنند! با این حربه که آنها در جنگ با شما شرکت داشتند حال آنکه دیدیم در کتب خودشان هم این روایتها ضعیف است.
پس در نتیجه با وجود چنین تناقضات و اسناد نامعتبری نمی توان قائل به حضور امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) در جنگ ایران شد.
اللهم عجل لولیک الفرج
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
سلام ممنون كه جواب سوالم رو دادید
در مورد سوال باید بگم خودم هم خیلی مطمئن نبودم اما در مورد سوالات قبلی خیلی در شك بودم كه شما برطرف كردی
اما یه سوال دیگه:
اگر حضرت علی (ع) در جنگ با ایرانیان حضور نداشته پس چرا در كتاب معتبر تاریخ طبری این طور نقل شده كه ایشان حضور داشته اند؟
اگر میشود دلایل بیشتری را از كتب تاریخی معتبر دیگری بیاورید كه ثابت كند ایشان در آن جنگ حضور نداشته اند و بفرمایید كه آیا از اهل بیت كسی در این جنگ بوده؟
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
اما در مورد کتاب ناسخ التواریخ عرض کنم گرچه در اين كتاب برخي مطالبي مفيد آمده است، اما اين اثر از منابع معتبر به حساب نمي آيد.
موفق باشید.
اللهم عجل لولیک الفرج
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
با سلام به شما دوست کنجکاوم.
در جواب به سوالاتتان خدمت شما باید عرض کنم که بعضی روایات تاریخ طبری مستند نیست نه اینکه کل کتاب معتبر نباشد.اینکه چرا در یک کتاب روایات بی اعتباری نقل می شود بحث مفصلی دارد که در علم رجال بحث می شود اما در این حد بدانید که در نقل روایت باید یک رجالی قوی باشی تا روایت های مستند نقل کنند که بعضی از روایان در جال قوی نیستند و این باعث می شود روایات بی اعتبار در کتب خود نقل کنند.
برای روشن شدن جواب شما به سه مورد از درگیریهای مسلمانان با نیروهای جنگی ایران ساسانی اشاره كرد و آن سه مورد عبارتند از جنگ پل، جنگ بویب و جنگ قادسیه و در ضمن توضیح این درگیریها جواب سؤال روشن می شود.
جنگ پل(جسر)
این جنگ را جنگ جسر هم می گویند و به مناسبت محلی كه این جنگ در آنجا روی داد، جنگ و شكست قس الناطف نیز نامیده می شود.
خلاصه این جنگ این است: عمر بن خطاب ابوعبید ثقفی را مأمور جنگ با ایرانیان كرد و مثنی بن حارثه را هم كه یكی از فرماندهان بود همراه او ساخت نیروهای مسلمان به جبهه جنگ آمدند. ابوعبید و نیروهایش از پلی كه بر روی شط بود عبور كردند و در این طرف پل با نیروهای ایرانی درگیر شدند. فرمانده كل سپاه ایران در آن زمان رستم فرخ زاد بود و فرمانده نیروهای عمل كننده سرداری به نام مرادنشاه بود كه در میان ایرانیان بهمن و در میان عرب ذوالحاجب نامیده می شد. در این جنگ نیروهای ابوعبید ثقفی شكست سختی خوردند. ابوعبید، برادر و برادرزاده اش كشته شدند و بقیه نیروها را مثنی بن حارثه از معركه بیرون برد و به طرف حیره نزدیك نجف كنونی عقب نشینی كردند. خبر شكست نیروهای مسلمان به مدینه رسید و عمر بن خطاب بسیار ناراحت شد و تا یكسال این ناراحتی در او دیده می شد.
جنگ پل در رمضان سال سیزدهم هجری به وقوع پیوست. (تاریخ ایران، حسن پیرنیا، عباس اقبال آشتیانی، دكتر باقر عاقلی، بخش دوم، ص 49 به بعد؛ تاریخ اسلام، خلفاء، جعفریان، ص 111 به بعد؛ گنجینه تاریخ ایران، عبدالعظیم رضائی، ج 9، ص 444)

جنگ بویب
بویب دروازه عراق و نزدیك كوفه و نجف فعلی بود. نیروهای مسلمانان در این منطقه با نیروهای ایرانی درگیر شدند. فرماندهی نیروهای عمل كننده ایران با سرداری به نام مهران بود. در این جنگ مهران كشته شد و نیروهای ایرانی شكست سختی خوردند و مسلمانان با این پیروزی شكست پل را جبران كردند. این جنگ در سال چهاردهم هجری روی داد. (اسلام در ایران، پطروشفسكی، ترجمه كریم كشاورز، ص 40؛ روضه الصفاء، ج 2، بخش دو، ص 1768، انتشارات اساطیر، چاپ اول و تاریخ اسلام خلفا، ص 115)

جنگ قادسیه
شكست بویب ایرانیان را وحشت زده كرد و برای همین سپاهی عظیم به فرماندهی رستم فرخ زاد تدارك دیده شد تا خطر هجوم مسلمانان به قلمرو ایران در عراق از بین برود. این خبر به مدینه رسید و عمر بن خطاب تصمیم گرفت تا سپاه مسلمانان را تقویت كند. (تاریخ اسلام، خلفاء، ص 115 به بعد)
شیخ مفید در ارشاد آورده است: خبر تدارك عظیم ایرانیان برای جنگ، به عمر بن خطاب رسید. عمر بن خطاب هراسان شد و به مسجد آمد. مردم هم به مسجد آمدند عمر بن خطاب گفت: ای مسلمانان! شیطان لشكر خود را فراهم كرده و به سوی شما روی آورده است. حالا بگویید كه رأی شما چیست؟ طلحه بلند شد و گفت: به نظر من بهتر است كه خود شما شخصا به جبهه بروید و فرماندهی كنید. این برای نیروهای مسلمان تقویت روحیه می آورد. عثمان برخاست و گفت: به نظر من بهتر است كه نیروهای شام، نیروهای یمن و نیروهای مكه و مدینه را فراهم كنی و به نیروهای عمل كننده ملحق شوی. عمر بن خطاب پس از پایان سخنان عثمان گفت: ای مسلمانان نظر بدهید.
حضرت علی(ع) كه به این مجلس دعوت شده بود، گفت: اگر اهل شام را از شام حركت بدهی رومیان بر سر كودكان و زنان آنان می ریزند و بر آنان می تازند. اگر اهل یمن را از یمن حركت بدهی مردم حبشه به كودكان و زنان آنان هجوم می آورند و اگر مردم مكه و مدینه را كوچ بدهی و به جبهه بروید، اعراب از هر سو به این دو شهر هجوم می آورند و تو باید اندوه كودكان و زنان آنان را به دل بگیری و در مورد كثرت نیروهای دشمن باید به این نكته توجه شود كه ما در زمان پیامبر اسلام با تكیه بر ایمان و یاری خدا می جنگیدیم نه با تكیه بر فزونی عدد و در مورد همپیمانی همه ایرانیان در جنگ با مسلمانان باید بگویم كه ما باید كار را به خدا بسپاریم و خداوند خودش این مشكل را حل می كند و اگر تو خودت به جبهه بروی و ایرانیان تو را ببینند بر شدت حمله خود می افزایند تا تو را از پای درآورند. بهتر است كه مردم شام در شام بمانند و مردم یمن، مكه و مدینه در شهرهای خود بمانند و به مردم بصره بنویس كه سه گروه شوند، یك گروه از زنان و كودكان مراقبت كنند و گروهی مواظب كفار و اهل ذمه باشند و گروهی هم به نیروهای مسلمانان بپیوندند.
عمر بن خطاب گفت: رأی درست همین است و من از این رأی پیروی می كنم. (الارشاد، ج 1، ص 207، تحقیق موسسه آل البیت، چاپ اول، 1413؛ بحارالانوار، ج 40، ص 253، ح 28 به نقل از ارشاد؛ زندگانی امیرالمؤمنین، سید هاشم رسولی محلاتی، ص 266 به نقل از ارشاد)
بنابراین علی(ع) در جنگ با ایران نقشی نداشت و فقط در این مورد نظر مشورتی داده است و به نظر می رسد كه اگر علی(ع) چنین نظری نمی دادند و عمر بن خطاب آنهمه نیرو را وارد عمل می كرد، كل ایران به آتش كشیده می شد و با راهنمایی علی(ع) عراق با تلفات كم فتح شد و سرزمین اصلی ایران هم با تلفات كم فتح شد.
اللهم عجل لولیک الفرج
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
  • صفحه :
  • 1


هنوز پاسخی برای این پرسش ارسال نشده است.

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت