1. نیما
  2. تاریخ
  3. یکشنبه, 11 اسفند 1392
  4.  مشترک ایمیل شوید
من یک مسلمان زادهِ بی دین هستم . دارای مطالعات گسترده درباره تاریخ جهان و فلسفه ، و نیز تاریخ اسلام ، دانشجوی همزمان تاریخ جهان ، و فلسفه نیز هستم . میخواستم با شما مناظره هائی درباره اسلام داشته باشم . موضوع پیشنهادی اولیه من ، جنگ بنی قریـظـه است . درباره خشونت بکار رفته توسط محمد ، و طبعا علی در این جنگ چه توجیهاتی از سوی جامعه مسلمانان وجود دارد ؟
نظر
There are no comments made yet.
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
با سلام
با عرض معذرت از طلبه و پاسخگو و دوستان خواننده از اینکه مباحثه طولانی شد امید است که مورد استفاده واقع شده باشد
من بعد از تمام شدن هر بحث جمع بندی میکنم
اینجانب به خاطر اینکه احساس کردم مشکل دوستمان نیما اساسی و ریشه ای است لذا وارد بحث شدم و خواستم که بحث را از ریشه شروع کنیم
چون آقا نیما در بحث با طلبه نوشته بود(یک اختلاف اساسی و بنیادین میان شما مسلمانان با ما وجود دارد و آن اینکه شما حکم خدا را بالاتر از عقل بشر میدانید و غیرقابل تفحص ، ولی ما عقل بشر را کاملترین حکم میدانیم .)لذا شایسته دیدم که سوالاتی از عقل ایشان بپرسم و قدرت عقل بشر را در جزئیات و تصمیم گیری های کلان زندگی بشر محک بزنم ،ببینم عقل چقدر توانایی دارد که برتر از خدا گرفته می شود
اگر کسی با پای استدلال خواست مبانی فکری و عقیدتی اسلام را زیر سوال ببرد باید توانایی پاسخ به این سوالات داشته باشد و ازعهده پاسخ به این پرسشها برآیدبعد در جزئیات اسلام حکم کند و ما بپذیریم
اول ببینیم از نظر عقل شما،خدا هست یا نه؟؟
دوم بینیم که این خدای خالق ما کیست و چیست؟
سوم ببینیم این خدا چه اوصافی دارد؟حکیم است یا نه ؟قادر است یا نه ؟قدرتش تا کجاست محدوده یا نامحدود؟
این خدا از خلقت ما و کائنات چه هدفی داشته ،آیا این هدف را ازکجا در می یابیم و در راستای این هدف چه وظایفی داریم؟؟چکنیم که از عهده این هدف برآییم ؟؟
این خدا از ما مطالبات و خواسته هایی دارد یا نه ؟؟
عقل ما به دفع ضرر محتمل حکم می کند یا نه؟؟ضرر محتمل را در صورت تفویت حق و خواسته خدا چگونه جبران میکنیم؟
عقل ما به وجوب شکر منعم حکم میکند یا نه؟؟؟؟
عقل ما در مورد ضرورت دین و فائده دین جه حکم می دهد؟؟؟
عقل ما در مورد ارسال رسول و انزال کتاب های آسمانی برای هدایت بشرچه می گوید؟؟ ضرورت دفع و رفع حکم های مختلف عقل ها در موارد اختلاف بین عقل ها چگونه مرتفع می شود؟؟ومواردی که ما فوق عقل است را از کجا تشخیص بدهیم؟؟
عقل ما به ضرورت عصمت رسول ص حکم میکند یا نه ؟؟

سوالاتی از عقل کردم(البته این سوال را از عقل کل،عقل جمع فلاسفه،اخلاق مدرن و...هم میکنیم) که به عنوان قاضی و حاکم میخواهد حکم کند ببینیم این عقل ،آیا خود را می شناسد و محدوده و توانایی های خود را می داند قدرت تشخیصش چقدر است چه جایگاهی دارد؟حکمش مورد اعتماد است؟؟احتمال خطا و اشتباه در حکم عقل وجود دارد؟؟
فکر میکنید تشخیص عقل شما همیشه درست است واحتمال خطا در آن صفر است؟؟
شما اگر فکر میکنید عقل برای تشخیص (حتی در جزئیات )کافی است موارد خطای عقل را چه میکنید یعنی خدا برای خطاهای عقل شما راهکاری ارائه نکرده؟؟
همه می دانیم که عقل در تشخیص کلیات به طور مستقل حکم میکند مثل قبح ظلم و حسن عدل ولی در تشخیص جزئیات (شبهات موضوعیه)مثل اینکه فلان کار ظلم است که قبیح باشد یا عدل است که حسن ساکت است واگر حکمی کند متاثر از منفعت طلبی شخصی و حب ذات و...است
در عقل شما غفلت ،فراموشی،سهو،وخطا هست یا نه؟؟
در مورد چیزی که عقل شما مردد است چه میکنید(شما که معتقدنیستی همه چیز را عقل تو بالفعل می داند)؟مطالعه می کنی؟با عقل های دیگر مشورت میکنی؟اگر نوشته ها و مشاوره های عقل های دیگر مختلف شد تحیر خود را چگونه برطرف میکنی؟؟به تعداد انسانها عقل وجود دارد و به تعداد عقل ها دیدگاه و نظر،تو چه میکنی ؟کدام انسان وعقل ونظر درست است؟؟اصلا در عالم خارج درستی وجود دارد یا همه چیز درست وحق است؟
اگرعقل شما در طوفان غرایز قرار گرفت چگونه تصمیم میگیری فکر میکنی همه تصمیمات در همه حالاتت صحیح بوده؟تا بحال فکر نکردی فلان تصمیمت عاقلانه نبوده یا اشتباه بوده یا فلان راه بهتر بوده به عقلت نرسیده؟؟عقلتان چقدر قابل اعتماد است؟؟؟
همیشه از عقلت تبعیت میکنی؟؟همیشه تصمیم عاقلانه میگیری؟همیشه تصمیم عاقلانت درست و صحیح از آب در میآید؟با کدام معیار تصمیم عقل و جهل را تمییز میدهی؟؟
یک نتیجه میگیریم وآن اینکه عقل اگر همه کارش درست بود کافی بود در جوامع عقل گرا که از دین خبری نیست باید میشد مدینه فاضله از همه جهات را آنجا پیدا کرد، مدینه فاضله کجاست؟؟؟
همه جوامع از عقل وبرطبق عقل عمل میکنند همه درسته؟؟؟
سکولار عقل گرا ببین چقدر شکست خورده اشتباه کرده اند؟ توانستندهمه مشکلات را حل کنند؟؟
اگر شما چهارچوب فکری خود را درست کنی جایگاه عقلت را روشن کنی می بینی جاهای خالی در زندگیت است که عقل پر نکرده آنرا با چی پر میکنی؟؟
منظورم این است که بیا اول باورهای خود را بساز تا در جزئیات مغلوب عقل مصلحت طلب هوس آلود خود نشوی
معیار و شاخصی بیاب که حکم های عقل خودت را در جزئیات با آن بسنجی
مافوق عقل هم است که میگویی فلان مطلب به عقل جن هم نمی رسید پس مافوق عقل را بجویی
اگر عقل کاملترین و بی نقص ترین معیار تصمیم گیری است پس چرا اینقدر عقلای عالم خطا و اشتباهات در تصمیم هایشان دارند مگر همه قوانین کشورها از روی عقل بشر نوشته شده و اولا متناقض هم اند ثانیا بعد چند سال میفهمند فلان قانون و تصمیم عقلانی نبوده تغییر می دهند(اصل مسلم خطا پذیر بودن عقل ها)که البته خردورزترین اشخاص بیشترین اختلافات را با هم دارند این یعنی تجمیع نظرات فلاسفه خیالی بیش نیست... اعلام تبعیت از حکم عقل در حالیکه با وجود احتمال خطا در تصمیمات آن،وجاهت هر گونه استدلال به عقل زیر سوال می رود چون هر کم عقل مطرح شود احتمال خطا و اشتباه آن می رود (اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال) و البته احتمال وجود سفسطه و جدل ومغلطه در حکم عقل است چون همه فروض شکل های صغری کبری که منتج نیست!!!و تشخیص حکم عقل با این موارد مشکل است و تاثرات نفسانی ،احساسات و عواطف بشری،خیال و وهم و...همه در تصمیم عقل اثرگذار بوده و چون بنابر ادعای آقا نیما عقل همه یکسان است همه در عرض هم ادعای عاقل بودن میکنند و معلوم نمی شود عقل راستین عقل کیست اگر عقل راسل را به خاطر تنافی آن با اخلاقیات مدرن کنار بگذاریم احتمال خطا کردن عقل راسل بالا می رود وباید عقلش را اخلاقیات مدرن عرضه کند که نکند تنافی داشته باشد پس عقل در این موارد تعطیل شده و مقلد اخلاقیات مدرن می شود از سوی دیگر مبای اخلاقیات مدرن خود مورد تشکیک بسیاری از عقل هاو عقلاست و در همه جزئیات اخلاقیات مدرن حکم صریح ندارد که تبعیت شود.
ولو عقل ها یکسان باشد چون سوادها مختلف و متفاوت است لذا به سواد هیچ متخصص باسوادی نباید تکیه واعتماد کرد چون احتمال اینکه باسوادتر از او کسی دیگر باشد که مبانی فکر او زیر سوال ببرد وجود دارد....

آقا نیما به جای جواب به این سوالات اساسی و ریشه ای به سوالات فرعی چسبیدو سوالات فرعی عدیده ای مطرح کرد که همه فرع این مباحثی بود که من سوال کردم اگر ایشان جواب سوالات بالا را می داد لازم نبودسوالات فرعی مطرح کند که بحث از آنها مثل بحث از بنی قریظه بدون حل کردن اساس و پایه بیهوده به نظر می آید.باید بحث مبنایی پیش برود و مبانی نقد و بررسی شود والا بدون سوزاندن ریشه بیماری،بیماری بار دیگر از جای دیگر عود خواهد کرد..
وقتی کسی حق قانون گذاری بر خدا قائل نیست وقتی کسی عقل را از خدا برتر میدانداگر کسی خدا را مثل مادر می داند
شبهات فرعی چون
اتهامات به پیامبراسلام ص(بی رحمی نسبت به یهود،تعدد زوجات ایشان و اینکه قرآن را سروده رسول ص دانسته ) ، اتهامات به قرآن (مسطح بودن زمین،انکار ستون های نامرئی،بحث شهاب سنگها،خلط حکمت احکام با علت آنها مثل حکمت خلقت ماه و ستارگان و اخذ ظاهر قرآن بدون نظر به قرائن و سیاق ومحسنات لفظی و معنوی و فصاحت و بلاغتی قرآن...
ادعاهای دیگری چون زیر سوال بردن حکم ساب نبی ص ،طرح 45ساله بودن و زیبا بودن حضرت خدیجه س ،غرض حضرت از ازدواج با ایشان،مانع بودن او ازازدواج مجدد رسول ص،مخافت اسلام با ازدواج همجنسگرایان،وجاهت دادن به اعلامیه حقوق بشرو دفاع از آن(درحالیکه یک اعلامیه آرمانی است و حکم عقل چند نفر سکولار است نه همه عقلاء دنیا و ضامن تامین امنیت و صلح جهانی نبوده و نیست چون می بینیم در جای جای علم هنوز هم قتل و غارت و تبعیض و ناعدالتی است پس عقلای عالم آنرا نذیرفته اند و عمل نکرده اند شاید آنرا باحکم عقلشان در تنافی می دیدند!!!،کشورهایی که آن را امضا کره اند خود به آن پشت پا زده اندولازم الجراء نمی دانند
ذکر نمونه هایی از موفقیت علم روز و غفلت از خالق این عقل و علم،زیر سوال بردن تقلید از وحی و خود مقلد اخلاقیات مدرن و عقل کل و عقل و بلکه سواد برخی فلاسفه بودن
در واقع شبهات مطرح شده توسط افرادی چون مانند گلدزيهر و رژى بلاشر و آرتور جفرى و در رأس آنان، نولدكه و ديگران مانند بروكلمان و بوهل و ...را نشخوار کرده و ادعاهای غیر مستدل در این باره نمودکه البته همه این شبهات توسط اندیشمندان اسلام جواب مکفی داه شده اند

واما جواب آقای نیما در پست بدرودشان
نظرسنجی جدیدی که مرکز نظرسنجی «پیو» منتشر کرد نشان می دهد میزان همجنس گرایی در آمریکا به شدت روبه افزایش است. بر اساس نتایج این نظرسنجی حدود ۴۲ درصد از مردم آمریکا تمایلات همجنس گرایانه دارند این درحالی است که در سال ۲۰۰۹ میزان کسانی که موافق اینگونه گرایش ها بودند، ۳۷ درصد به ثبت رسیده بود. در بخشی از این نظر سنجی آمده است. «میزان افرادی که در آمریکا مخالف همجنس گرائی هستند طی یک سال گذشته کاهش قابل توجهی داشته است و از ۵۴ درصد در سال ۲۰۰۹ به ۴۸ درصد در سال جاری میلادی رسیده است. فاجعه ازآنجا آغاز می شود که میزان حامیان همجنس گرائی در میان جوانان آمریکائی و کسانی که از دهه ۱۹۸۰ به بعد دنیا آمده اند بسیار بیشتر از افراد دیگر است. بنابراین نظرسنجی، دست کم ۵۳ درصد از جوانان آمریکایی به جمع طرفداران همجنس گرائی پیوسته اند.
می توان از کسانی که ادعا می کنند همجنس گرا انسانی است که بنا بر نوع فطرات خدادادی اش، به همجنس خود تمایل دارد و وجود «ژن گی» توجیهی است بیولوژیکی و علمی، سؤال کرد چگونه است که هر سال در جوامع غربی و کشورهای پیشرفته «ژن گی» در جوانان در حال افزایش است و ساختار ژنتیکی انسان متمدن، در حال طلب کردن هم جنس خویش است؟
پس این ژنتیکی بودن یک مساله ساختگی و توجیه بی پایه برای انحراف جنسی و شهوت رانی آزاد است.
پس این اکتسابی است و با تغییر دادن ذائقه ،افراد تبلیغات وفرهنگ کردن و..میشود افرادی این خصوصیت را کسب کنندو لو تفاوت مقاومت انسانها نسبت به تغییر رویه طبیعی خود قابل انکار نیست
پس حرف شما ادعایی بیش نیست ما هم می توانیم ادعای خلاف آن را داشته باشیم (البته ادعای ما قرین قرائنی است که نوشتم )

نتیجه بحث
وقتی ما با معیار عقل هر چیز را می سنجیم و رد و قبولمان را منوط به حکم آن می دانیم بهتر است ابتدا تکلیف خود راباعقل و حکم های آن ،کاملا روشن سازیم بعد، از حکم های آن تبعیت کرده واز آن دفاع نماییم این خود جزء بدیهیات عقلی است....
قضاوت نهایی درصدق و کذب، مطالب نوشته شده را به عهده مخاطبان و خوانندگان این پست می گذاریم.......................
امیداینکه خداوند همه ما را هدایت فرماید
إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدين‏
در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمى‏توانى راهنمايى كنى، ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مى‏كند، و او به راه‏يافتگان داناتر است.
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
شما حق دارید مرا هرگونه دوست دارید ببینید ، حتی جاهل
اما برای بار آخر میگویم که اگر ازدواج همجنسگرایان آزاد هم شود ؛ مطمئن باشید بجز خود همجنسگرایان هیچ کس تحریک نخواهد شد و بقیه مردم دنیا از این عمل چندششان میشود . و فکر نکنید آمیزش با همجنس برای همه مردم دنیا لذت دارد . برای من به شخصه بسیار نفرت انگیز است
جواب سوالاتی که پرسیدید و همچنین دلایلی که من برای عقایدم دارم را هم میتوانید در همان منابعی که قبلتر معرفی کردم بویژه آثار حجت الله نیکویی ، بخوانید . بدرود
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
با سلام

به نظر عقل شما باب ازدواج همجنسگرایی باز شود تبعات و مضرات و مفاسد اجتماعی وجمعی بسیاری ایجادشودآسان تراست یا آن عده خیلی کم به عنوان بیمار تحت مراقبت و درمان قرار گیرد؟درمان بسیار از بیماریها سخت هستند و برای شخصی که از دور نگاه میکند ظالمانه به نظر می آید من شاهد زجر کشیدن کودکان بیمار در بیمارستان بودم خیلی دلخراش بود ولی اگر راه درمان این است چاره چیست؟؟؟
ولو به عنوان انتخاب راهکاری که شاید بشود گفت درانتخاب محذور بد و بدتر عقل هر انسانی حکم به انتخاب آن گزینه می دهد که تبعات کمتری دارد این روشن است که اگر چنین درمانی و لو سخت اعمال شود و منتج باشد فقط 10 درصد مردم کره زمین به عنوان درمان مقداری معذب می شوند ولی اگر رها شود و به عنوان حق آنها آزادی ازدواج داده شود کل مردم کره زمین را غرق هوی و هوس خواهند کرد و حتی آنها که به قول شما مادر زادی نبودند هم متمایل می شوند ،و قابل کنترل نخواهد بود هر عاقلی مصالح جمع را به مصلحت شخص ترجیح می دهد و همه قوانین با توجه به احوالات 90 درصدی وضع می شود نه 10 درصد،معذب بودن 10درصد به عنوان درمان بهتر است یا 100درصد؟؟؟؟؟؟؟این کشتی اگر سوراخ شود همه می میرند نه 10 نفر.....
در مورد بیماری سادیسم و خشونت گرایی هم چنین است اگر درمان نشوند و لو با عذابی چون شوک ،امنیت و آسایش 90 درصد به خطر می افتد این چه عقلی است که به خاطر 10 درصد 90 درصد را فدا میکند؟؟؟؟؟
در همه کشورها کسانی که امنیت جان ومال دیگران راو لو با بیماری خاص شان به خطر می اندازد محدود و محصور می شوند (قرنطینه و درمان و لو دلخراش میشوند)تا با درمان آنها دیگران آلوده نشوند نمونه این آلودگی شیوع همجنسگرای است که بعد از بیست سال ،شما در انجمن می نویسید همجنسگرایان 90درصدند پس حق اولویت با آنهاست و فقط 10 درصد بیمارند که همجنسگرا نیستند یعنی با شیوع و آزادی بی بند باری کار به جایی میرسد که بعد بیست سال سکه برمیگردد وآمار برعکس میشود آن وقت است که همجنسگرا نبودن بیماری تلقی خواهد شد...
و با بالا رفتن همجنسگرایی جامعه به تبعات عدم امنیت اخلاقی و روحی روانی وحتی جانی مبتلا می شود سادیسم اوج میگیرد ،نسل انسان در خطر انقراض قرار میگیرد
نهاد خانواده و وضعیت کودکان با خطر مواجه می شود، تهدید مهمی‌ برای سلامت خواهد بود،مخالف طبیعت انسانی سیرشروع میشود، هزینه‌ها‌ی مالی بیهوده‌ای بر جامعه تحمیل می شودو...
2-
گویا اصلا نوشته های مرا نخواندی من که نگفتم از بنی قریظه بحث کنیم بلکه نوشتم
(منحرف کردن بحث از اصل عقلانیت و اثبات خدا و رسول خداص و عصمت ایشان(اصول دین مبین اسلام)به بحث فرعی ،حتما از چشم تیز بین خوانندگان عزیز دورنمانده و نمی ماند سوال اول من ،وقتی که وارد بحث بنی قریظه شدم این بود(اگر شما چهارچوب فکری خود را درست کنی جایگاه عقلت را روشن کنی می بینی جاهای خالی در زندگیت است که عقل پر نکرده آنرا با چی پر میکنی؟؟
منظورم این است که بیا اول باورهای خود را بساز تا در جزئیات مغلوب عقل مصلحت طلب هوس آلود خود نشوی
معیار و شاخصی بیاب که حکم های عقل خودت را در جزئیات با آن بسنجی
مافوق عقل هم است که میگویی فلان مطلب به عقل جن هم نمی رسید پس مافوق عقل را بجویی
چون مرتد شده ای بحث با تو در جزئیات فلان غزوه و فلان حادثه بی فایده است بیا اعتقادات خودت را بازیابی کن پیش فرضهای ذهنی ات را نسبت به خدا ،کلام خدا،انبیاءو..تصحیح کن عینک سیاه انکار را از چشمانت بردار ببین روزاست نه شب
خدا به ما عقل داده بکار ببریم در دیدن حقایق نه ندیدن در هدایت نه گمراهی ،عقل داده تابع او باشیم نه ضد او
عقل وسیله تشخیص حق مطلق(خداست)وسیله است نه هدف،...
پایه های اعتقادی خود را محکم کن چرا که زلزله خانه ای را ویران میکند که پایه های سستی دارد
اگر با ادله عقلی(که خود را عقل گرا میدانی)توحید ونبوت را برای خود مستدل بسازی این شبهه به خودی خود مرتفع می گردد
اگر برگ درختی به نظرت خوب نیامد درخت را از ریشه میکنی؟؟
کدام عقل می گوید به خاطر فرع اصل را منکر شو؟؟؟
پس بحث از همجنسگرایی یک بحث انحرافی و فرعی مثل بنی قریظه است و شما برای دفاع از رد اصول اعتقادی اسلام هیچ اقدامی نتوانستی بکنی!!!!)
نوشتم بحث همجنسگرایی مثل بنی قریظه بی فایده است(نه که آن را ادامه بدهیم)بلکه باید اصول فکری تان در مورد اعتقادات اصلی دین مورد بحث واقع شود،شما وقتی خدا قبول نکنی، خدا را از عقل عاجز تر بدانی ،حق قانون گذاری را از خدا بگیری ،خدا را با مادر یکسان بدانی، به ضرورت نیاز به دین را مقر نباشی،ضرورت عقلی ارسال رسل و انزال کتب را برای خودت حل نکنی ،به لزوم عصمت رسول ص نرسی ،نارسایی عقل را در تصمیم گیری ها نفهمی ،بلکه عقل را عاری از خطا و اشتباه بدانی،تناقضات حکم عقلا و بلکه فلاسفه را درک نکنی،وقتی عقل خودت را رها کنی و به اخلاقیات مدرن،عقل راسل و..اکتفا و تقلید کنی ،منتظر تجمیع نظرات فلاسفه بزرگ باشی،اجازه بدهی که عقل دیگران(عقل کلی،فلاسفه،اخلاق مدرن،فهم راسل و..) در مورد تشخیص خوب و بد تصمیم بگیرند،عقل را تعطیل کنی و تابع عقل ودرک نویسندگان اعلامیه حقوق بشر باشی و...
با وجود این موانع ،حتما مسائل فرعی مثل بنی قریظه و همجنسگرایی حل نخواهد شد،ضرورت بازسازی و بازیابی افکار در مورد اصول دین همین است.
3-
باز می نویسم سوالات من در مورد عقل و اثبات اتهامات به خدا و رسول ص و قرآن داده نشد
به هیچ کدام از سئوالاتی که از عقلت کردم جواب ندادی و تهمتهایی که زدی را هم مستدل ثابت نکردی ؟!!
شما جواب این سوالات مرا ندادید
1-شما خدا را قبول دارید؟
2-شما فکر میکنید خدا برای هدایت شمابه عنوان مخلوقش چی داده است؟
3-شما برای عقلتان چه جایگاهی قائلید؟خود را عقل کل می دانید و فکر میکنید تشخیص عقل شما همیشه درست است واحتمال خطا در آن صفر است؟؟
4-شما اگر فکر میکنید عقل برای تشخیص (حتی در جزئیات )کافی است موارد خطای عقل را چه میکنید یعنی خدا برای خطاهای عقل شما راهکاری ارائه نکرده؟؟
اگر عقلت می گوید خدا هست نمی گوید شکر خدای منعم واجب است؟؟طریقه شکر را از کجا در می یابی؟؟
اگر عقلت گفت خدا هست؟خواسته ها و مطلوبات و انتظارات آن خدااز خود را هم می داند؟؟آنها چیست؟؟
عقلت به خدای حکیم مقر است یا خدای سفیه؟؟
هدف از خلقت تو چه بوده؟؟؟
-همه می دانیم که عقل در تشخیص کلیات به طور مستقل حکم میکند مثل قبح ظلم و حسن عدل ولی در تشخیص جزئیات (شبهات موضوعیه)مثل اینکه فلان کار ظلم است که قبیح باشد یا عدل است که حسن ساکت است واگر حکمی کند متاثر از منفعت طلبی شخصی و حب ذات و...است
مثلا شما چوبی دارید و من روی آن کاری کردم که قیمت آن اضافه شد حال عقل شما چه میگوید ؟؟به نظر شما قیمت اضافه مال شماست؟ یا من ؟یا هردوی ما؟
حال بفرما عدل کدام است ظلم کدام؟؟
6-در عقل شما غفلت ،فراموشی،سهو،وخطا هست یا نه؟؟
در مورد چیزی که عقل شما مردد است چه میکنید(شما که معتقدنیستی همه چیز را عقل تو بالفعل می داند)؟مطالعه می کنی؟با عقل های دیگر مشورت میکنی؟اگر نوشته ها و مشاوره های عقل های دیگر مختلف شد تحیر خود را چگونه برطرف میکنی؟؟به تعداد انسانها عقل وجود دارد و به تعداد عقل ها دیدگاه و نظر،تو چه میکنی ؟کدام انسان وعقل ونظر درست است؟؟اصلا در عالم خارج درستی وجود دارد یا همه چیز درست وحق است؟
اگر همه کارش درست بود کافی بود در جوامع عقل گرا که از دین خبری نیست باید میشد مدینه فاضله از همه جهات را آنجا پیدا کرد، مدینه فاضله کجاست؟؟؟
همه جوامع از عقل وبرطبق عقل عمل میکنند همه درسته؟؟؟
سکولار عقل گرا ببین چقدر شکست خورده اشتباه کرده اند؟ توانستندهمه مشکلات را حل کنند؟؟
گفتید عقل کاملترین و بی نقص ترین معیار تصمیم گیری است
ولی نگفتید مرادتان کدام عقل است ؟عقل نظری یا عملی؟عقل فطری یا اکتسابی؟عقل قطعی یا ظنی؟عقل ابزاری یاتجربی؟عقل شهودی یا استدلالی؟عقل کلی یا جزئی؟؟عقل بدوی یا مستقر؟؟
گفتید نباید در تصمیم گیری تابع احساسات شد
ولی نگفتیدفرق عقل و احساس و عاطفه چیست؟؟اگر کسی ادعاکرد که حکم عقل من این است (بزن و طرف مقابل را خورد و خاکشیر کن ! )چطور با چه معیاری مشخص میکنی که کدام تصمیم از روی عقل است وکدام از روی احساس ؟؟
شما خود را عاقل دانستی و حکم عقل را حتی برتر ازخداوندخالق عقل گرفتی
ولی نگفتی حیطه کارایی عقل چقدر است محدوده اش کجاست؟انتهای عقل کجاست؟اصلا محدود است یا نامحدود؟؟؟عقلت عجز هم دارد یا به همه چیز قادر است؟؟نکند در مورد چیزی که بهش می بالی اصلا شناخت نداری؟؟؟؟
اسباب حکم عقل را میدانی؟؟وجه تمییز این اسباب چیست؟؟نکند عقل مغلطه کند !!سفسطه کند !!جدل کند!!حکم درست و نادرست عقل را از کجا تشخیص میدهی؟
فرق عقل و وهم وخیال را می دانی؟؟وجه تمییز اینها چیست؟؟از کجا معلوم حکمی که به نام عقل ارائه می دهی حکم وهم وخیال نباشد؟؟
فرق عقل عالم کبیر ووهم کل را می دانی؟؟یا بدون داشتن معیارمشخص سنجش صحت و سقم ،همه حکم های عقل را تلقی به قبول کردی؟؟
نیروی ادراکی و تحریکی انسان را می شناسی؟؟وقتی جزم به حکمی پیدا کردی از کجا می دانی از بین 4 نیروی ادراکی،حکم کدام است؟؟
شما که عقل را کاملترین و بی نقص ترین معیار می دانی چه تعریفی از عقل داری؟؟ماهیت عقل را می شناسی؟؟
دانستن این مطالب که به قول شما(چندتا کلمه قلمبه و سلمبه که از کتاب منطق سوم دبیرستان تان کش رفته ام)در فهم عقل و عاقل و معقول دخالت جدی دارد والا چرا کتابهای منطق که راه و روش درست فکر کردن را می آموزد متعرض این مباحث شده است؟؟؟اگر در رسیدن به فهم درست دخیل نیست چرا مناطقه وقت و عمر فنا پذیر خود را برای بیان و تبیین آنها صرف کرده اند؟؟؟؟

شما اقرار دارید که اشخاصی هستند که از شما عاقل ترند؟
شما عاقلترید یا برتراند راسل ، ریچارد داوکینز و ولتر؟؟
هر جوابی بدهی محکومی(ولو با این عبارت جواب داده ای که-« اگرچه من هم در جامعه بیخدایان ، جزء فیلسوف ترین آنها نیستم که بتوانم جوابهای کاملا منطقی به شما بدهم»-و نوشتی«- افراد زیادی در اینترنت حضور دارند که میتوانید با آنها گفتگو کنید . بیخدایانی که از من هم خیلی باسواد تر اند»-) چرا که جواب تو از وجود مراتب و درجات فهم و عقل ،حاکی خواهد بود جواب تو از وجوداختلاف بین احکام عقل وعقلاء پرده برمی دارد و این خود برای اثبات نارسایی و عجز عقل در حکم به همه جزئیات کافی است.
ازکجا معلوم چیزی که تو عاقلانه می دانی راسل هم عاقلانه بداند؟ چیزی که او می داند خلافش را ولتر معتقد نباشد؟؟همین که بین نظرات این آقایان که همه عقل پرستند، اختلاف است خود یعنی نارسایی عقل و عدم اطمینان به آن...

شما تهمتهای ناروایی به خدا ،قرآن و رسول ص نسبت دادید که باید مستند اثبات نمایید
عقل را برتر و توانا تر از خدا گرفتید
حق قانونگذاری را از خالق گرفته و آنرا حق مسلم مخلوق علیل ذلیل سر تا پا خطا قرار دادید
گفتید منکر خدایید
ضرورت حکم عقل به عجز ممکن الوجود و قدرت علی الاطلاق واجب الوجود رامنکر شدید
خدارا با مادر مقایسه کردید
بدون علم واطلاع در مورد قرآن نظر دادید
مسلمانان را متهم به خشونت کردید وغیر مسلمانان را تنزیه نمودید
قانون دست نوشته متغیر بشررا بر قانون خالق بشرترجیح دادید
شما حکم عقل بر وجوب شکر منعم را منکر شدید
شما باوجود اینکه عقل بشررا در حال طی مسیر تکامل و رشد درکشف مجهولات میدانید آنرا کاملترین و بی نقص ترین معیار معرفی کردید(تناقض آشکار)..
باز تهمت زدید که رسول ص قرآن را سروده!!!!!!دلیل شما براین تهمت چیست آیا باز هم صرف ادعاست یا مستدل است؟؟؟
این تهمت و ادعا راثابت کن
(قول الله آیاتی آورد تا نوبت گذاری بین زنانش را منسوخ کند و هروقت دلش خواست هرکدام را که به نظرش جذاب تر بود به بستر ببرد)
اگر خودش قرآن را سروده چرا اصلا نوبت گذاری کرد که بعدا نسخ کند از او میگفت نوبت نیست عقلت چه میگوید؟؟؟؟؟تو بودی چه میکردی؟؟
شما باز تهمت زدید که (؛ میتوانید سوره احزاب را بخوانید که به حق ( سوره هوس ) باید نام گیرد چون در بخش اعظم آن ، خدای جهان آفرین و قادر مطلق همه کائنات را ول کرده و فقط برای لذتهای جنسی محمد آیه نازل کرده است !)
دلیل تهمتی که زدی بیان کن
(نیز در حدود 5 ماه قبل از مرگ یعنی در 63 سالگی ، از دیدن دختربچه نوزاد چندماهه تحریک میشد !


در کل من در نوشته شما،ادعاهای بدون دلیل وتهمتهای جاهلانه دیدم
به هیچ کدام از سئوالاتی که از عقلت کردم جواب ندادی و تهمتهایی که زدی را هم مستدل ثابت نکردی ؟!!

فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلاَّ مِثْلَ أَيَّامِ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرين‏
پس آيا جز مانند روزهاى كسانى را كه پيش از آنان درگذشتند، انتظار مى‏برند؟ بگو: «انتظار بريد كه من [نيز] با شما از منتظرانم.»

امیداینکه خداوند همه ما را هدایت فرماید
إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدين‏
در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمى‏توانى راهنمايى كنى، ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مى‏كند، و او به راه‏يافتگان داناتر است.
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
آقای عبادی
نرود میخ آهنین در سنگ . شما هر وقت رفتی و با حداقل 10 همجنسگرا صحبت کردی و پای درددلشان نشستی ، میتوانی اینگونه راحت از شکنجه این افراد با شوک الکتریکی سخن بگویی . متوجه هستی داری از چه شکنجه دردناکی حمایت میکنی ؟ آیا این خودش سادیسم نیست ؟
من با دهها همجنسگرا از نزدیک آشنائی دارم و صحبت کرده ام . و همه آنها بدون هیچ انگیزه قبلی در سن بلوغ ، بجای جنس مخالف به جنس موافق میل داشته اند و هرچه سعی کرده اند خود را به جنس مخالف عادت دهند نتوانسته اند .
اما همانطور که گفتم میخ آهنین در سنگ مسلمانی نرود و این بحث را ادامه دادن با مسلمانی چون شما بیهوده است چون خردگرا نخواهید شد .
اما درباره بنی قریظه که به قول خودت ( موضوع اصلی ) بود . من بحث را به حاشیه نراندم فقط چون دیدم شما داری به همجنسگرایان تهمت بوالهوسی میزنی ، به دفاع برخاستم . اما در باره خود بنی قریظه : از نظر عقل سلیم پیامبری که بجای آوردن صلح و دوستی ، در طول ده سال حکومتش دهها جنگ تهاجمی به راه بیندازد و هزاران آدم را بکشد و زنان و بچه های بیگناه را به کنیزی مادام العمر بگیرد ، نه تنها پیامبر نیست بلکه حتی یک انسان عادی هم نیست . یک بیمار روانی خونخوار است . در جنگ بنی قریظه آنچنان کشتار وحشتناکی از مردان این قبیله شد که هر احتمالی میتوان داد بجز آنکه ( این کشتار را خدای رحمان و رحیم فرمان داده باشد )
محمد حتی وقتی مکه را فتح کرد ، با مشرکان قریش که از بنی قریظه خیلی خیلی بیشتر به او آزار رسانده بودند و بارها با او جنگیده بودند و در مکه شکنجه اش کرده بودند ؛ به مدارا برخورد کرد و آنان را به اصطلاح بخشید ؛ حتی ابوسفیانی را که بسیاری از مسلمانان مکه را زیر شکنجه کشته بود بخشید و با دختر او ازدواج کرد . حال چه شده که بنی قریظه را صرفا به خاطر اینکه ( مشرکین را بیشتر از مسلمانان دوست داشتند ) اینگونه وحشیانه قتل عام کرد ؟
البته از انسانهایی چون شما که خواستار برق وصل کردن به همجنسگرایان برای ترک میل مادرزادیشان هستید ، توقعی بیش از این هم نمیرود که از کشتار بنی قریظه حمایت کنید و همانند آن آخوند دیوانه مصباح یزدی بگویید ( نه میلیون هم باشند باید تکه تکه شوند ! )
آقای عبادی ؛ بحث من با شما بی فایده و بیهوده است . نه شما حاضرید از تحجر و توحش دست بکشید و نه من حاضرم به خرافات و چرندیات قرآنی ایمان بیاورم . پس شما را بخیر و ما را به سلامت . شما برای اسلام تبلیغ کنید و ما برای لذت ؛ به زودی ( خیلی زود حتی شاید کمتر از بیست سال دیگر ) خواهیم دید که کداممان پیروز میشویم .
البته فهمیدنش خیلی سخت نیست ، چون همین الان هم بجز ایران و عربستان و پاکستان ، در همه جای دنیا ما پیروز هستیم . و شما ها فقط دارید در باتلاق انقراض دست و پا میزنید .
بحث من با گرداننده این سایت ( طلبه پاسخگو ) هم میدانم که بی فایده است چون او هم وجدان باخته ای است مثل شما ؛ اما حداقل دلم میخواهم ابتدا پاسخ سوالاتم را بدهد تا بدانم نگرشش به کنیز شدن زنان بنی قریظه چیست تا بعد بحث را خاتمه دهم .
من پیش از این با سایت مکارم شیرازی ، انصاریان ، نوری همدانی و اسلام کوئست هم مناظرات فراوانی داشته ام . و در همه این مناظرات هم این مسلمانان بودند که به من نسبت حرامزادگی دادند واز بحث کناره کشیدند ( که البته اصلا حرامزاده بودن برایم بد نیست بلکه افتخاری است که پدر و مادرم بدون عقد اسلامی با هم خوابیده باشند ) حالا شما هم اگرچه این کار را نکرده اید ؛ اما با حرفهایتان نشان دادید که کوچکترین تمایلی برای استفاده از خرد خود ندارید . بسیار خوب
آینده قضاوت خواهد کرد که شما راست میگفتید یا ما
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
و اما در مورد همجنسگرایی
منحرف کردن بحث از اصل عقلانیت و اثبات خدا و رسول خداص و عصمت ایشان(اصول دین مبین اسلام)به بحث فرعی ،حتما از چشم تیز بین خوانندگان عزیز دورنمانده و نمی ماند سوال اول من وقتی که وارد بحث بنی قریظه شدم این بود(اگر شما چهارچوب فکری خود را درست کنی جایگاه عقلت را روشن کنی می بینی جاهای خالی در زندگیت است که عقل پر نکرده آنرا با چی پر میکنی؟؟
منظورم این است که بیا اول باورهای خود را بساز تا در جزئیات مغلوب عقل مصلحت طلب هوس آلود خود نشوی
معیار و شاخصی بیاب که حکم های عقل خودت را در جزئیات با آن بسنجی
مافوق عقل هم است که میگویی فلان مطلب به عقل جن هم نمی رسید پس مافوق عقل را بجویی
چون مرتد شده ای بحث با تو در جزئیات فلان غزوه و فلان حادثه بی فایده است بیا اعتقادات خودت را بازیابی کن پیش فرضهای ذهنی ات را نسبت به خدا ،کلام خدا،انبیاءو..تصحیح کن عینک سیاه انکار را از چشمانت بردار ببین روزاست نه شب
خدا به ما عقل داده بکار ببریم در دیدن حقایق نه ندیدن در هدایت نه گمراهی ،عقل داده تابع او باشیم نه ضد او
عقل وسیله تشخیص حق مطلق(خداست)وسیله است نه هدف،...
پایه های اعتقادی خود را محکم کن چرا که زلزله خانه ای را ویران میکند که پایه های سستی دارد
اگر با ادله عقلی(که خود را عقل گرا میدانی)توحید ونبوت را برای خود مستدل بسازی این شبهه به خودی خود مرتفع می گردد
اگر برگ درختی به نظرت خوب نیامد درخت را از ریشه میکنی؟؟
کدام عقل می گوید به خاطر فرع اصل را منکر شو؟؟؟
پس بحث از همجسگرایی یک بحث انحرافی و فرعی مثل بنی قریظه است و شما برای دفاع از رد اصول اعتقادی اسلام هیچ اقدامی نتوانستی بکنی!!!!
و اما اجمالی در مورد همجنسگرایی برای اینکه شبهه ای در نظر خوانندگان نباشد
تحقیقات مختلفی از سوی فعالانِ حقوق همجنس گرایان برای توجیه علمی آن انجام گرفته است از جمله بررسی کروموزم x ، تحقیق بر روی عملکرد هیپوتالاموس، تحقیق بر روی دوقلوهای همسان همجنس باز، درتمام کاوش های به عمل آمده نتیجه مشابه بوده، البته نباید فراموش کرد که در هر سه مطالعه، محققان به شخصه همجنس گرا بودند. از این گذشته باید توجه داشت که مطالعات آنها توسط محققان دیگر موشکافی و تجزیه و تحلیل نشده است. همچنین رسانه های گروهی هیچ اشاره ای به متدهای بکار رفته در این پژوهش ها نکرده اند. هیچ مدرک موثقی وجود ندارد که اثبات کند همجنس گرائی به دلیل وجود ژن های معینی در بدن انسان بروز می کند./
گزارش نهائی ارگان تعمید در جنوب استرالیا (BUMA) پیرامون تمایلات جنسی بشر حاکی از آن است که فرد تنها با قدرت تشخیص فردی خود تصمیم می گیرد/ و اینجاست که علم در تأیید «نباید» به معنای وجوب بالقیاس وارد شده و رابطه علی و معلولی آن راتأیید می کند. بنگرید به مبحث نظریه مختار.
که همجنس باز شود و با انتخاب های آگاهانه، خود را در ارتباط جنسی با یکی از همجنسان خود قرار می دهد. این امر هیچ ارتباط معقولی با خصوصیات ذاتی انسان از قبیل جنسیت یا نژاد ندارد. این گزارش همچنین تصدیق کرده که همجنس گرائی از نظر ادیان مختلف گناه شناخته می شود و ارزش های اخلاقی غیر همجنس گرایان را نیز زیر سؤال می برد. یک کارشناس با صراحت کامل معتقد است که برقراری ارتباط جنسی با فرد همجنس به طور آشکارا بیماری های عدیده ای را به همراه دارد. (البته همه ما می دانیم که برقراری روابط جنسی حتی با جنس مخالف اگر رنگ بی بندوباری به خود بگیرد ممکن است موجبات ابتلا به برخی از انواع بیماری های آمیزشی را فراهم آورد) اما همجنس گرائی روند سرایت بیماری هایی نظیر تبخال مقعد، هپاتیت B ، انگل، تومور روده و ایدز را تا حد بسیار زیادی افزایش می دهد.
لااقل می توان بدون اعتقاد به ادیان سامی، قدیم و یا پیشرفته که جملگی این مسئله را رد می کنند به عنوان انسانی آزاد، دوستدار طبیعیت باشیم. قانع نبودن به داشته ها،‌ طلب آنچه که انسانیت را به نسیان می برد، پای بسیاری از مفاسد اخلاقی، اجتماعی واقتصادی را به پیش می کشد. دلیل معقول، طبیعی و اخلاقی برای توجیه همجنس گرائی نیافتم و گرنه خداوند به عنوان خالق عقل، طبیعت و عشق، آدم را با فرهاد می آفرید و شیرین را با حوا ! چرا که او از همه مخلوقاتش باهوش تر است
مراد از اکتسابی این است که مادر زادی نبود بعدا به خاطر انحرافات اخلاقی ایجاد شده است و امکان یادگیری آن هست نه که حتما با دیدن ده تا فیلم ،حتما اکتساب کنی اکتسابی است نکنی نیست........
اگر مسأله ژنتيك عامل منحصر به فرد همجنس گرايي باشد دوقلوهايي كه از يك تخمك هستند، بايد 100 درصد يك هويت جنسي داشته باشند در حالي كه اين همساني در بيش از 60 درصد آمارها، گزارش نمي شود و اگر در نظر گرفته شود كه معمولادوقلوها در يك محيط و يا برخوردي مشابه در خانواده بزرگ مي شوند، بنابراين «عامل محيط» هم كمك مي كند كه هويت جنسي همانندي داشته باشند و در نتيجه، آمار حقيقي از 60 درصد هم پايين تر، مي رود بنابراين تحقيقات بيشتري لازم است كه تاثير عوامل محيطي روي دوقلو ها، باتوجه به نژاد دين، وضعيت اقتصادي و ساير عوامل مطالعه شود.
تا به حال 4000 نشانه از DNA مشخص كرده اند، در حالي كه تشكيلات ژنتيكي، آن قدر وسيع و پر دامنه است كه مشخص كردن يك نشانه در رابطه با يك رفتار، مانند هموسكسوآلي در يك فرد و تصور آنكه، همين نشانه در ساير افراد هم به همان صورت است، كاري غيرعلمي و وحشتناك است
نكات مهمي كه به همجنس گرايان متاسفانه تلقين شده است اين است كه همجنس گرايي، جنبه ارثي دارد، مادران و پدران هم مقصرند كه جوانانشان را گرفتار كرده اند و با رفع مسؤوليت از خود، همجنس گرايي را حق انتخاب و آزادي خود مي دانند و به تدريج در وضع لباس و ظاهر خود، تغييراتي مي دهند كه اين حالت خود را به ديگران اعلام كنند و هرگونه مخالفت و يا نصيحت و انذاري را نه تنها، بي فايده، مي دانند، بلكه برخلاف حقوق بشر، تلقي نموده و خود را قرباني، مظلوم و اسير تعصب، مي دانند.
خوشبختانه، رفتار درماني كه بر عومل غير موروثس تأكيد دارد، در بسياري از رفتارهاي بيمارگونه رواني، موثراست و عده زيادي از بركت آن درمان شده اند و به زندگي آرام رسيده‌اند، ذكر يكي از رفتارهاي غيرعادي براي مثال بيماري وسواس يا OCD، كمك به درك موضوع مي نمايد، درحالت وسواس ثابت شده است كه در يكي از هسته هاي خاكستري مغزي بنام هسته، اختلالي وجود دارد، دانشگاه معروف آمريكايي U.C.L.A مطالعات پژوهشگران خويش را اين چنين ثابت كرد كه بهبود كار اين مركز مغزي يا به وسيله دارو و يا به وسيله «درمان رفتاري» هر دو موثر است، اما از اين آزمايش مي توان دقيقا چنين نتيجه گرفت كه اگر علت همجنس گرايي بر اثر اختلالي در مغز باشد، بهبود آن از طريق غلبه بر آن با:
1- كنترل غريزه جنسي
2- خودداري از همجنس گرايي
ميسر است و شاهد آن نمونه هايي هستند كه با تلاش و كوشش و غلبه بر هوي و هوس و كنترل اين حالت موفق به بازگشت به حالت طبيعي، شده اند و توانسته‌اند با ياري گرفتن از پزشكان، اراده راسخ خود افراد و با تمسك به ادعيه الهي، هر 3 باهم بر اين ضعف و مشكل فائق آيند. ادبيات الهي جهاني انساني، پيوسته در دوستي بين افراد بر محبت و صفاتي كه فضائل اخلاقي را بين دو نفر، به وجود مي آورد نيز به شدت تاكيد و اصرار وجودي دارد. مسأله عشق، دوستي، محبت، در اين زمان به كلي از حالت خود منحرف شده است براي آنكه تمدن مدرن و پست مدرنيته افراطي حاليه فعاليت جنسي و مسائل وابسته به آن را، به چنان درجه اي از اهميت بالاو بالاتر برده است كه مافوق معيارهاي عادي حيات، آن را مطرح مي نمايد
همچنین از انزجار درماني براي درمان فرد مبتلا استفاده مي‌شود و در اين راستا الكترو شوك براي آنها بسيارمناسب است.
استفاده از الكترو شوك براي شخص همجنس گرا بدين گونه است كه روان‌درمانگر از كسي كه تمايلات همجنس گرايانه دارد مي‌خواهد كه مراحل مختلف نزديكي با يك همجنس را تصور كند و سپس در هر مرحله شوكي ازطريق الكتروشوك كه با پيشرفت مراحل شديدتر مي شود بر شخص وارد مي نمايد؛ البته اين روش درمان مراحل مختلفي دارد و براي استفاده از اين روش درماني حتما بايد به يك كيلنيك روان درماني مراجعه كنيد تا اين پروسه را زير نظر افراد با تجربه طي كنيد.
استفاده از الكترو شوك براي درمان در اين سطح «كاوركانديشن‌اينگ» نام دارد، بدين معنا كه شوك را با شرطي سازي تركيب مي‌كنيم، يعني شخص در عالم خيال تصور مي‌كند كه مي‌خواهد دست به همجنس بزند، كه يكدفعه شوك به او وارد مي‌شود، و سيستم رواني او بتدريج مي آموزد كه از گرايش به همجنس سر باز زند زيرا درناخودآگاه خاطره ي تلخي از آن نقش بسته است. گاهي رواندرمانگر اوقات از شرطي سازي نهاني صِرف و بدون تركيب آن با الكترو شوك استفاده مي‌كند و به فرد مبتلا مي‌گويد كه تصور كن با يك همجنس ارتباط برقرار كرده‌اي و به محض اينكه شروع كردي به لذّت بردن ناگهان اتفاق فاجعه باري برايت رخ مي‌دهد، اين نوع شرطي سازي موجب مي شود كه تدريجاً سيستم دفاعي فرد مانع از كشش پيدا كردن وي به سوي همجنس مي شود
در اكثر قريب به اتفاق موارد، هموسكچواليتي و همجنس گرايي شخص بخاطر عوامل مختلفي كه ذكر آنها از حوصله ي اين نوشتار بيرون است گرايش به همجنس پيدا مي‌كند. مثلا وقتي پسري در خانواده اي كه ساير بچه ها همه دختر هستند و پدر نيز حضور پررنگي در خانه ندارد بزرگ مي شود و تربيت پيدا مي كند به تبع محيط خود گرايش به جنس مذكر در او ريشه مي دواند كه بايد براي درمان او فرايند روان درماني خاصي طي شود. و يا وقتي دختري در زير دست پدر مادري بزرگ مي شود كه عاشق داشتن پسر بوده اند اما به جاي پسر خدا دختر به آنها داده است و آنها به خاطر گرايش شديد به پسر داري با دختر خود معامله پسر مي‌كنند و مثلا لباس پسرانه به او مي پوشانند و اسمش را اسم پسرانه انتخاب مي كنند و موهايش را پسرانه اصلاح مي كنند و كلا او را همانند يك پسر بار مي آورند او گرايشات همجنس خواهي پيدا مي كند و براي درمان روان او نيز بايد پروسه خاصي طي شود .
براساس تحقیقی که در آوریل 2001 در مجله آمریکایی جامعه‌شناسی به چاپ رسید، کودکانی که با خانواده‌ها‌ی همجنس‌باز (چه مرد و چه زن) زندگی می‌کنند احتمال بیشتری دارد که وارد روابط جنسی با همجنس خود شوند
. American Sociological Review

اخیراً یکی از مؤسسات جامعه شناسی و مشاوره خانواده در آمریکا نتایج خود را اینگونه منتشر کرد: «از ۲۰۰۰ دختر و پسری که تمایلات همجنس گرایانه داشتند و یا تمایلی به ازدواج در خود نمی دیدند معلوم گردید عواملی چون شرایط محیطی و رفتار والدین در این مسئله تأثیر داشته است»۳۰ درصد از پسران و ۲۵ درصد از دختران ابراز می داشتند که در دوران کودکی و نوجوانی تحت ثأثیر رفتار سوء والدین نسبت به خود بودند. عدم ابراز محبت کافی، کودک آزاری، تنبیه بدنی، تبعیض بین فرزندان، عدم توجه لازم، مقایسه تحقیرآمیز با کودکانِ دیگر و ناهنجاری های گفتاری مثل دشنام گوئی از جمله این رفتارهای نامناسب است.
برای یک ازدواج معقول و سالم طرفین باید از ۲ جنس مختلف باشند. در اثبات این نظریه دلایل بسیار زیادی وجود دارد.
الف) ساختار آناتومی بدن انسان برای برقراری ارتباط جنسی میان یک زن و یک مرد طراحی شده و علم زیست شناسی ارتباط میان یک زن و یک مرد را تأیید می کند این در حالی است که هیچ عامل بیولوژیکی ارتباط همجنس گرایانه را تأیید و حمایت نمی کند.
ب) آمیزش جنس مذکر و مؤنث (حتی در حیوانات) آنها را قادر می سازدکه تولید مثل کرده و زاد و ولد نماید. اما زاد و ولد تنها دلیلی نیست که خداوند انسان را از دو جنس مذکر و مؤنث آفریده است. گزارش های(BU W A) از این قرار است که: «صمیمتی که از طریق گرایش های جنسی میان زن و شوهر بوجود می آید دارای فوائد بیشماری برای هر دو طرف می باشد و از سوی خداوند برای ایجاد پیوندی محکم تر، لذت و خوشی و نهایتاً تولید مثل در وجود آنها قرار گرفته است.»

نظرسنجی جدیدی که مرکز نظرسنجی «پیو» منتشر کرد نشان می دهد میزان همجنس گرایی در آمریکا به شدت روبه افزایش است. بر اساس نتایج این نظرسنجی حدود ۴۲ درصد از مردم آمریکا تمایلات همجنس گرایانه دارند این درحالی است که در سال ۲۰۰۹ میزان کسانی که موافق اینگونه گرایش ها بودند، ۳۷ درصد به ثبت رسیده بود. در بخشی از این نظر سنجی آمده است. «میزان افرادی که در آمریکا مخالف همجنس گرائی هستند طی یک سال گذشته کاهش قابل توجهی داشته است و از ۵۴ درصد در سال ۲۰۰۹ به ۴۸ درصد در سال جاری میلادی رسیده است. فاجعه ازآنجا آغاز می شود که میزان حامیان همجنس گرائی در میان جوانان آمریکائی و کسانی که از دهه ۱۹۸۰ به بعد دنیا آمده اند بسیار بیشتر از افراد دیگر است. بنابراین نظرسنجی، دست کم ۵۳ درصد از جوانان آمریکایی به جمع طرفداران همجنس گرائی پیوسته اند.
می توان از کسانی که ادعا می کنند همجنس گرا انسانی است که بنا بر نوع فطرات خدادادی اش، به همجنس خود تمایل دارد و وجود «ژن گی» توجیهی است بیولوژیکی و علمی، سؤال کرد چگونه است که هر سال در جوامع غربی و کشورهای پیشرفته «ژن گی» در جوانان در حال افزایش است و ساختار ژنتیکی انسان متمدن، در حال طلب کردن هم جنس خویش است؟
پس این ژنتیکی بودن یک مساله ساختگی و توجیه بی پایه برای انحراف جنسی و شهوت رانی آزاد است.
پس این اکتسابی است و با تغییر دادن ذائقه ،افراد تبلیغات وفرهنگ کردن و..میشود افرادی این خصوصیت را کسب کنندو لو تفاوت مقاومت انسانها نسبت به تغییر رویه طبیعی خود قابل انکار نیست
همچنین
این گروه نمی‌توانند منکر ضررهای جسمی ‌حاصل از روابط جنسی همجنس‌گرایانه شوند؛ چراکه تقریباً تمام یافته‌ها نشان می‌دهد زنان و مردان همجنس‌باز در معرض بیماری‌های مقاربتی جدی قرار دارند و همچنین آمار ایدز در میان این گروه به شکل قابل ملاحظه‌ای نسبت به افراد غیرهمجنس‌باز بالاتر است.
بسیاری از این افراد معتقدند که می‌توان آسیب‌های جنسی این روابط را با استفاده از کاندوم و یا وسایل دیگر کاهش داد. با این حال باز هم براساس آماری که مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها در آمریکا منتشر کرده است، آمار استفاده از کاندوم در میان مردان همجنس‌باز در سال‌های اخیر از 69.6 % به 60% کاهش یافته است(ژانویه 1999)
اغلب این افراد به دلیل پایبند نبودن به یک ارتباط و داشتن شرکای جنسی متعدد، بیماری‌های خود را به شکل گسترده‌ای به دیگران نیز منتقل می‌کنند
از آنجایی که بیماری‌های جسمی‌حاصل از روابط میان همجنس‌گرایان غیرقابل انکار است، گروه‌هایی که از ازدواج همجنس‌گرایان حمایت می‌کنند دلیل خود را فواید روحی و روانی چنین روابطی عنوان کرده و استدلال می‌کنند که این روابط جلوی بسیاری از افسردگی‌هایی که گروه هجنس‌گرایان ممکن است به آن مبتلا شوند را می‌گیرد.

انجمن روانشناسی آمریکا در سپتامبر 2007 در این مورد نوشت:
«ارائه مجوز ازدواج به زوج‌های همجنس‌گرا به آنها این امکان را می‌دهد تا از حمایت روحی و اجتماعی برخوردار شوند و همان مزایای روحی و روانی که در ازدواج غیرهمجنس‌گرایان وجود دارد را می‌تواند برای ازدواج این افراد نیز متصور شد.»

براساس تحلیلی که در سال 2010 در مجله آمریکای سلامت عمومی به چاپ رسید پس از آنکه در برخی از ایالت‌های آمریکا ازدواج همجنس‌گرایان غیرقانونی اعلام شد، 37% از زنان و مردان همجنس‌باز و دوجنس‌گرا دچار مشکلات روحی شدند، 42% از آنها به سوءمصرف مشروبات الکلی روی آورند و افزایش 248% ناراحتی‌های عصبی در آنها مشاهده شد
شما چه تضمینی بر کنترل آزادی همجنسگرایی پیشنهاد میکنی که روز به روز افراد هوس باز به بهانه طبیعی بودن و آزادی و ...سراغ آن نروند و بلکه برای کنترل اشاعه این فساد به کودک آزاری چه راهکاری داری؟؟؟؟؟اگر آزادی به معنایی که باشدچه کنترلی است که کودک آزاری شیوع نامبارک حداکثری پیدا نکند؟؟؟؟؟
اگر کسی گفت کودک آزاری بیماری نیست بلکه طبیعی انسان است من هم باید آزاد به ارضاء خودم هستم چه پاسخی به او می دهید؟؟؟؟؟؟
اینکه در زندان نمیکنند اینکه با دین فیلم و تبلیغ نمی شود اولا باید گفت برخی نمیشوند و بسیاری می شوند که در امریکا آمار این بیماران یهویی بیشتر شده!!!!!به خاطر همین تبلیغ ودیدن و...است چرا کسانی که در بیرون زندان همجنسگرایی مادر زادی به قول شما نداشتند در زندان پیدا کردند ؟؟؟این دلیل اکتسابی بودن آن نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟البته معنای اکتسابی بودن این نیست که همه اقبال تمام به کاری داشته باشند،همین که عده ای کسب کردند در حالیکه قبلا سابقه آن را نداشتند برای اثبات کافی است.......
اگر سادیسم تا بحال وجهه علمی به خود نگرفته از کجا معلوم مثل همجنسگرایی نباشد که فردا برخی محققان سادیسمی وجهه علمی به آن ندهند؟؟؟وثابت نکنند که سادیسم هم بیماری نیست بلکه طبیعی است آنوقت به دفاع از سادیسم و بیان مظلومیت آنها برخواهی خاست؟؟؟
همانطور که انجمن روانپزشکی آمریکا در سال 1973، همجنس‌گرایی را اختلالی روانی اعلام نمود.
عادی‌سازی همجنس‌گرایی در قرن بیستم به امری مرسوم بدل گشته است.و این در حالی است که تا سال 1973 همجنس‌گرایی امری غیرعادی تلقی می‌شد،از کجا معلوم تحفه دیگر غرب در مورد توجیه سادیسم نباشد؟؟

امیداینکه خداوند همه ما را هدایت فرماید
إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدين‏
در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمى‏توانى راهنمايى كنى، ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مى‏كند، و او به راه‏يافتگان داناتر است.
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
سلام

1-
به هیچ کدام از سئوالاتی که از عقلت کردم جواب ندادی و تهمتهایی که زدی را هم مستدل ثابت نکردی ؟!!
منتظر جوابت هستم
2-
من نگفتم همه زنان رسول ص پیر بودند گفتم بیوه بودند بجز عایشه ،
سوال من این بود
رسول ص نمی توانست دختر زیبای باکره بگیرد قحطی دختر زیبا بوده؟؟؟
آدم هوس باز دختر باز...با زنان بیوه ازدواج میکند یا باکره؟؟؟؟؟؟؟؟
این ادعا را ثابت کن که خدیجه س زیبا بوده؟؟؟؟
برعکس چقدر دختران نا زیبا وجود دارد که زنی اشراف زاده است و دست به سیاه و سفید نمیزند ولی ظاهرجذابی نداردیا اصلا دوست دارد عادی باشدو به خودش نمی رسد......
اولا اثبات کن حضرت خدیجه مثل اینها بوده؟؟
ثانیا سکس با بیوه چنینی بهتر از دختر باکره همچنینی کدام بهتر است؟؟
ثالثا چرا همه با دختر باکره ازدواج میکنند بگردند زیبای بیوه پیدا کنند هزینه اش که کمتر است من مطمئنم (اگر شما متاهل باشی) حتما باکره گرفتی نه جنیفر بیوه
تصور کن تو 11 سال حاکم منطقه ای باشی و آدم هوس بازی هم باشی وجدانا دروبرت بیوه های به قول خودت زیبا رو جمع میکردی یا باکره های زیبا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟به 9زن قانع می شدی ؟؟آن هم غالبا بیوه؟؟؟
لااقل 8تا بیوه گرفتی 10 تا هم باکره نمی گرفتی؟؟؟؟
شهوت حد یقف ندارد چرا در9تا متوقف بشی؟؟؟؟؟؟؟؟ 9 زن برای شخص هوس باز زیاده؟؟؟؟اگر صدتا باشد اسمش هوس باز و زنباره گی نیست پس چیه؟؟؟
نخواندی برخی پادشاهان اهل هوس حرمسرا با صدها دختران باکره داشتند؟؟چرا فقط دنبال بیوه زیبا نبودند؟؟
من منکر همبستر رسول ص با حضرت خدیجه نیستم بلکه سوال من اینست 4بار همبستر شدن دلیل زیبایی فوق العاده زن بیوه است؟؟؟؟
فرضا تو هوس باز بودی هوس بازی در جوانی میکردی یا بعد 50 سالگی؟؟؟

3-
دلیل تهمتی که زدی بیان کن
(نیز در حدود 5 ماه قبل از مرگ یعنی در 63 سالگی ، از دیدن دختربچه نوزاد چندماهه تحریک میشد !
احادیث مورد تائید شیعه در حلیه المتقیم و نهج الفصاحه ، آمده که محمد در دو هفته مانده به مرگش هنوز آرزو داشت)
در این دو کتاب نیافتم لطفا دقیقتر آدرس بده

4-
روزه خواری هنجار شکنی و سیئه اجتماعی است هرکشور برای خود قوانینی دارد که ازآن دفاع میکند و هر کس که بخواهد هنجار آن جامعه را بشکند به خودشان حق برخورد و مجازات را می دهند این جزء واضحات است در کشور اسلامی هم هنجارهای اسلامی وجود دارد که پایبندی به آن بر همه فرقه ها و اقلیتها واجب قانونی است و خطاکار مجازات دارد روزه خواری علنی در واقع علاوه بر دهن کجی به دین اسلام و کلام صریح خرا در قرآن است اهانت به معتقدات میلیونها مسلمان هم است و این مجازات دارد هیچ کشوری آزادی مطلق نداردکه هر کس هر گونه وهر قدر خواست آزاد باشد بلکه هر کشور خط قرمز دارد(همانطور که کشوری بدون قاضی و زندان نداریم)
در واقع با این وضع روشن می شود سخن خانم روزولت، رئيس كميسيون حقوق بشر که گفت: «اعلاميه يك منشور يا توافق نامه بين المللي نبوده و هيچ گونه الزام قانوني ندارد. بلكه توضيح مجموعه حقوقي است كه با انسان ارتباط مستحكم دارد و تحقق آنها در سطح جهاني مطلوب قلمداد مي‌شود»
پس , اعلاميه جهاني حقوق بشر يك اعلاميه بيش نيست، و از لحاظ حقوقي جنبه الزامي ندارد. در واقع اعلاميه جهاني به عنوان يك هدف متعالي ميان بشريت، نه به عنوان يك قانون الزام‌آور مورد موافقت قرار گرفته،
5-
اینکه نوشتی(مطمئنا افرادی مثل راسل و داوکینز و ولتر اینقدر احمق نبوده اند که حرفهای دینداران و سوالات آنها را نشنیده باشند . پس مطمئنا شنیده اند و جواب قانع کننده هم داشته اند .
اینگونه این بحث به تسلسل می افتد و نمیتوان ادامه اش داد)
خودت بر قصور دلیلت اذعان کردی که استدلال نداری و نوشته هایت چیزی بجز ادعا نیست چون ته ش منجر به تسلسل می شود...


امیداینکه خداوند همه ما را هدایت فرماید
إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدين‏
در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمى‏توانى راهنمايى كنى، ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مى‏كند، و او به راه‏يافتگان داناتر است.
من در این نوشتار بیش از صد سوال ازعقلت در12بند کردم ببینم توانایی جواب به چندتاشو دارد؟؟؟؟؟؟؟؟
(البته غرضم تفهم است نه تعنت)
منتظرجواب عاقلانه و برهانی ات هستم رفیق
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
آقای طلبه ، شما چرا پاسخ نمی دهید ؟ نکند از مطالعه آن آماری که درباره سقوط اسلام در ایران زدم هنوز شوکه هستید ؟!
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
آقای محترم ، من هنوز به اعلامیه حقوق بشر پایبندم و به شما و تمام مسلمانان جهان هم اجازه میدهم و اصلا حق طبیعی شماست که هرگونه میخواهید باشید و هرچقدر که خواستید نماز بخوانید و روزه بگیرید و ... و همینطور حق طبیعی شماست که برای دینتان تبلیغ کنید ( البته اگر کسی به تبلیغ شما اهمیتی بدهد ! ولی بهرحال تبلیغ حق شماست ) و این حق طبیعی شماست که مسلمان باشید . و من هرگز این حق شما را برای اعتقاد داشتن به اسلام یا هرچیز دیگر نفی نکردم ( اما به شرط آنکه این اعتقادات شما باعث محدود شدن دیگر باورها و رنج و عذاب نامسلمانان نشود ) اما باید همین حق را به ما هم بدهید یعنی ( حق تبلیغ بیدینی و بیخدائی ، حق انتشار کتابهای بیخدایانه ، حق بیدین بودن ، حق غذاخوردن در ماه رمضان در ملأ عام ، حق ازدواج کردن همجنسگرایان ، حق بهائی بودن ، حق مسیحی شدن ، حق شیطان پرست بودن و .... ) و این ها هم حقوق ماست . من اگر با شما بحثی میکنم صرفا در حد کلام است وگرنه کجای بحث دیدید که من بگویم ( باید همه مسلمانان جهان را به زور بیخدا کرد ؟) اصلا هدف ما نابودی مطلق اسلام نیست چون محال است . چنانچه حتی آئین زرتشتی هم علیرقم 1400 سال تحقیر و توهین و نابودی ، هنوز در جهان پیروانی دارد چه رسد به اسلام 1/5 میلیاردی !
من فقط میخواهم که ما هم حق زندگی و تبلیغ داشته باشیم . در یک جامعه آزاد ؛ مسلمانان تبلیغ خود را میکنند و بیخدایان تبلیغ خود را و مردم هرکدام را بخواهند انتخاب میکنند . اما اینکه در ایران حال حاضر ، روزه خواری ممنوع است ، مرتدان اعدام و زندانی میشوند ، همجنسگرایان محکوم به امساک اند ؛ و بهائیان حق تبلیغ ندارند ، این عدالت نیست
اما چند نکته :
1- درباره زنان محمد شما گفتید ( اگر شهوتش نامتناهی بود چرا به 9 زن قانع شد ؟ ) خیلی جالب است که از نظر شما 9 زن چندان زیاد نیست ؟! بگذارید بگویم که تنها چیزی که باعث شد محمد به 9 زن عقدی ( و البته چندین کنیز مثل ماریه قبطیه که زن رسمی نبودند ) اکتفا کند ؛ ( مرگ ) او بود . وگرنه همانطور که گفتم در احادیث مورد تائید شیعه در حلیه المتقیم و نهج الفصاحه ، آمده که محمد در دو هفته مانده به مرگش هنوز آرزو داشت با زنان بیشتری ازدواج کند و نیز در حدود 5 ماه قبل از مرگ یعنی در 63 سالگی ، از دیدن دختربچه نوزاد چندماهه تحریک میشد !
مرگ بود که جلوی شهوترانی های محمد را گرفت .
از میان بیوه هایی که محمد گرفت ، بسیاری مانند صفیه ، ریحانیه و جویریه ؛ زیر 30 سال داشتند . زینب بنت جحش نیز 35 ساله بود که محمد با تزویر و تقلب از قول خدا آیه آورد تا او را از پسرخوانده اش بدزدد و مال خود کند . عایشه هم حتی به قول شما ، 19 ساله بوده است . حفصه بنت عمر هم زیر 30 سال داشته است . ام سلمه هم همینطور ، ام حبیبه دختر ابوسفیان هم همینطور . در کل بجز سوده و خدیجه همه زنان محمد در سن زیر 30 سال به عقد او درآمدند . و پیرترین زن محمد هم سوده بود که همانطور که قبلا گفتم ، بیشتر حالت پرستار بچه های محمد را داشت چون وقتی خدیجه مرد محمد 4 دختر کودک از او داشت و به کسی برای نگهداشتن آنها نیاز داشت . حال من نمیدانم منظور شما از پیر چیست ؟ یعنی میخواهید بگویید محمد بجای حرمسرا یک سرای سالمندان راه انداخته بود و تمام زنانش پیر و بیوه و زشت بودند ؟
2- هم من هم شما میدانیم که مقایسه همجنسگرائی با سادیسم ، مع الفارق است . سادیسم یک بیماری روانی است ( میل به کشتن ) و این را همه روانپزشکان و بیولوژیستهای جهان قبول دارند . و آدمهای سادیست را میشود درمان کرد . اما همجنسگرائی یک ( بیماری ) نیست و این را بجز در رژیم ولایت فقیه و چند فاضلاب اسلامی دیگر مانند عربستان و پاکستان ، در هیچ کجای دنیا بعنوان بیماری نمی شناسند. و در ضمن همجنسگرائی ( درمان ) ندارد . که مثلا بگوییم یک آمپولی هست که اگر فرد همجنسگرا بزند دگرجنسگرا میشود! نه خیر چنین چیزی وجود ندارد .
در باره اینکه میگویی باید آنها تا ابد از این میل پرهیز کنند . میخواهم بدانم اگر خودت همجنسگرا بودی حاضر بودی از 15 سالگی تا لحظه مرگ ( مثلا 80 سالگی ) یعنی حدود 65 سال از میل جنسی پرهیز کنی ؟ آیا قدرت این کار را داری ؟ مثلا فرض کن بجای همجنسگرائی ، دگرجنسگرائی از نظر شما یک بیماری بود . حاضر بودی 65 سال تمام ( و شاید بیشتر ) نه تنها با هیچ زنی سکس نکنی ، بلکه حتی به صدای زنان ، تصویر زنان ، بدن زنان و کلا به هیچ کجای زنان نگاه نکنی و تا ابد از همه زنها فراری باشی و به هیچ کدام عشق نورزی ؟ میتوانستی ؟
حتی شرع بدوی شما هم به مرد اجازه داده 4 زن بگیرد ، پس معلوم میشود که مبارزه با غرایز مادرزادی محال است
همجنسگرائی هیچ درمانی ندارد و تاکنون هیچ کسی در جهان از همجنسگرائی به دگرجنسگرائی یا بالعکس نگرویده است .
اگر فکر میکنی همجنسگرائی اکتسابی است ؛ شما از همین الان شروع کن و تا هروقت که دلت خواست این کار را ادامه بده : از همین امروز ، به خودت تلقین کن که یک همجنگرا هستی و سعی کن به هیچ زنی حتی زن خودت ( اگر متاهل هستی ) نگاه شهوانی نکنی و بجای آن ، سعی کن دائم به برجستگی های بدن مردها نگاه کنی و به ریش و سبیل آنها و به آلت تناسلی شان ؛ و چند ماه این کار را ادامه بده اگر خواستی میتوانم دهها فیلم پورنوگرافی همجنسگرایانه بتو بدهم ( همانهائی که خودم دیدم و چندشم شد ) تا ببینی . سعی کن عاشق یک مرد شوی . ببینم میتوانی ؟ مطمئن باش اگر ده سال هم این کار را ادامه دهی امکان ندارد به مردها گرایش پیدا کنی
چرا راه دور برویم ؟ مثلا در زندانها ، افرادی هستند که بیش از 30 سال است زندانی اند ( نه فقط در ایران در کل دنیا ) و در تمام این مدت حتی یک زن هم ندیده اند ؛ بر اساس حرف شما این افراد قرارا باید نیاز جنسی خود را با همان مردهای زندان ارضا میکرده اند اما هیچ کدام از آنها اینگونه نیستند . زندانیانی که تمام عمر خود را در زندان و دور از زن بودند هم همجنسگرا نشدند . مگر آنهایی که واقعا همجنسگرا بودند .
همین آزمایش را در 2004 در کانادا انجام دادند : پنجاه مرد همجنسگرا را بمدت 3 ماه ، در یک خانه ای که در آن دو هزار دختر بسیار زیبا و کاملا برهنه بودند ، نگهداری کردند . و پنجاه زن همجنسگرا را در کنار دو هزار مرد از جذابترین مردهای کانادائی که داوطلب آزمایش بودند . و کاملا هم برهنه بودند .
بعد از 3 ماه ، هیچکدام از زنان همجنسگرا حتی به بدن مردها دست نزده بود و هیچکدام از مردها هم حتی یکبار به آن زنها نگاه نکرده بود !
و این ثابت کرد همجنسگرائی مادرزادی است .
و اصلا هم با خشونت قابل مقایسه نیست .
هم اکنون در غرب زوجهای همجنسگرائی هستند که دهها سال است با هم زندگی میکنند و حتی به پای هم پیر شده و مرده اند ؛ اما به غیرهمجنس گرایش پیدا نکرده اند
3 - یک موضوع دیگر : من اکثر کتابهائی را که متفکران مسلمان در پاسخ به شبهات بی دینان نوشته اند ، خوانده ام . محض اطلاعتان از جمله تفسیر المیزان طباطبائی و اصول و روش رئالیسم او ؛ و همینطور کتابهای مطهری ، مصباح یزدی ، مکارم شیرازی ( بیشترشان را ) و همینطور مقالات گوناگون پراکنده دیگر . اما هیچکدام از آنها قانع کننده نبود . چون جواب همان ها را هم باز بیخدایان داده اند .
4 - بین عقل من و برتراند راسل و آلبرت اینشتین هیچ فرقی نیست . این را قبلا هم گفته بودم . فقط ظرفیت استفاده از عقل در ما متفاوت است . اینشتین از عقلش بهترین استفاده را کرد و من هنوز به اندازه او از عقلم بهره نبرده ام
4- گفتید : (من هم میگویم
خوب مطئنا فیلسوفان نامدار اسلامی چون ابونصر فارابی، سهروردی، ابن سینا، فخر رازی طبرستانی، ملا هادی سبزواری، ملاصدرا، محمدحسین طباطبایی و حسن حسن‌زاده آملی و...
همه اینقدر احمق نبوده اند که سوالاتی که شما از من راجع به دین پرسیدید را ؛ از خود نپرسیده باشند ! مطمئنا در اطراف آنها هم کسانی بوده اند که همین حرفها را بزنند ...
) من هم باز همین را میگویم : مطمئنا افرادی مثل راسل و داوکینز و ولتر اینقدر احمق نبوده اند که حرفهای دینداران و سوالات آنها را نشنیده باشند . پس مطمئنا شنیده اند و جواب قانع کننده هم داشته اند .
اینگونه این بحث به تسلسل می افتد و نمیتوان ادامه اش داد
در ضمن ، اینکه من گفتم وقتم را برای هدایت کردن نیمه مسلمانان میگذارم ، به این معنی نیست که متفکران مسلمان از من داناتر اند . بلکه من حوصله بحث با آنها را ندارم و از طرفی ، بهتر است این کار را بزرگان عرصه بیدینی و بیخدائی انجام دهند که دایره اطلاعاتشان از هم بیشتر است . وگرنه اینطور نیست که آنها دانا تر باشند . منظورم این بود که مثلا به انسانی مثل مصباح یزدی که آنقدر بی شعور است که اگر راجع به بنی قریظه از او بپرسید میگوید ( نهصد نفر که سهل است نه میلیون هم بودند باید سربریده میشدند !) این انسان را به این راحتی ها نمیتوان عاقل کرد . آن مثالی که درباره گرایش ذاتی به خشونت زدید اینجا صادق است . افرادی مثل مصباح یزدی هم هدایت میشوند ؛ اما بسیار دیرتر و با صرف مدتی بسیار طولانی تر . در حقیقت این مسلمانان هستند که یک نوع بیماری روانی ذاتی به نام ( دیگر آزاری ) را به لطف دینشان در کودکی دریافت میکنند و حاضرند بخاطر دینشان آدم بکشند ، آتش بزنند ، تجاوز کنند و هرکار دیگر
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
سلام
گویا شما می خواهید از بحث کناره گیری کنید ولی لازم به ذکر است که شما جواب این سوالات مرا ندادید
شما خدا را قبول دارید؟
2-شما فکر میکنید خدا برای هدایت شمابه عنوان مخلوقش چی داده است؟
3-شما برای عقلتان چه جایگاهی قائلید؟خود را عقل کل می دانید و فکر میکنید تشخیص عقل شما همیشه درست است واحتمال خطا در آن صفر است؟؟
4-شما اگر فکر میکنید عقل برای تشخیص (حتی در جزئیات )کافی است موارد خطای عقل را چه میکنید یعنی خدا برای خطاهای عقل شما راهکاری ارائه نکرده؟؟
اگر عقلت می گوید خدا هست نمی گوید شکر خدای منعم واجب است؟؟طریقه شکر را از کجا در می یابی؟؟
اگر عقلت گفت خدا هست؟خواسته ها و مطلوبات و انتظارات آن خدااز خود را هم می داند؟؟آنها چیست؟؟
عقلت به خدای حکیم مقر است یا خدای سفیه؟؟
هدف از خلقت تو چه بوده؟؟؟
-همه می دانیم که عقل در تشخیص کلیات به طور مستقل حکم میکند مثل قبح ظلم و حسن عدل ولی در تشخیص جزئیات (شبهات موضوعیه)مثل اینکه فلان کار ظلم است که قبیح باشد یا عدل است که حسن ساکت است واگر حکمی کند متاثر از منفعت طلبی شخصی و حب ذات و...است
مثلا شما چوبی دارید و من روی آن کاری کردم که قیمت آن اضافه شد حال عقل شما چه میگوید ؟؟به نظر شما قیمت اضافه مال شماست؟ یا من ؟یا هردوی ما؟
حال بفرما عدل کدام است ظلم کدام؟؟
6-در عقل شما غفلت ،فراموشی،سهو،وخطا هست یا نه؟؟
در مورد چیزی که عقل شما مردد است چه میکنید(شما که معتقدنیستی همه چیز را عقل تو بالفعل می داند)؟مطالعه می کنی؟با عقل های دیگر مشورت میکنی؟اگر نوشته ها و مشاوره های عقل های دیگر مختلف شد تحیر خود را چگونه برطرف میکنی؟؟به تعداد انسانها عقل وجود دارد و به تعداد عقل ها دیدگاه و نظر،تو چه میکنی ؟کدام انسان وعقل ونظر درست است؟؟اصلا در عالم خارج درستی وجود دارد یا همه چیز درست وحق است؟
اگر همه کارش درست بود کافی بود در جوامع عقل گرا که از دین خبری نیست باید میشد مدینه فاضله از همه جهات را آنجا پیدا کرد، مدینه فاضله کجاست؟؟؟
همه جوامع از عقل وبرطبق عقل عمل میکنند همه درسته؟؟؟
سکولار عقل گرا ببین چقدر شکست خورده اشتباه کرده اند؟ توانستندهمه مشکلات را حل کنند؟؟
گفتید عقل کاملترین و بی نقص ترین معیار تصمیم گیری است
ولی نگفتید مرادتان کدام عقل است ؟عقل نظری یا عملی؟عقل فطری یا اکتسابی؟عقل قطعی یا ظنی؟عقل ابزاری یاتجربی؟عقل شهودی یا استدلالی؟عقل کلی یا جزئی؟؟عقل بدوی یا مستقر؟؟
گفتید نباید در تصمیم گیری تابع احساسات شد
ولی نگفتیدفرق عقل و احساس و عاطفه چیست؟؟اگر کسی ادعاکرد که حکم عقل من این است (بزن و طرف مقابل را خورد و خاکشیر کن ! )چطور با چه معیاری مشخص میکنی که کدام تصمیم از روی عقل است وکدام از روی احساس ؟؟
شما خود را عاقل دانستی و حکم عقل را حتی برتر ازخداوندخالق عقل گرفتی
ولی نگفتی حیطه کارایی عقل چقدر است محدوده اش کجاست؟انتهای عقل کجاست؟اصلا محدود است یا نامحدود؟؟؟عقلت عجز هم دارد یا به همه چیز قادر است؟؟نکند در مورد چیزی که بهش می بالی اصلا شناخت نداری؟؟؟؟
اسباب حکم عقل را میدانی؟؟وجه تمییز این اسباب چیست؟؟نکند عقل مغلطه کند !!سفسطه کند !!جدل کند!!حکم درست و نادرست عقل را از کجا تشخیص میدهی؟
فرق عقل و وهم وخیال را می دانی؟؟وجه تمییز اینها چیست؟؟از کجا معلوم حکمی که به نام عقل ارائه می دهی حکم وهم وخیال نباشد؟؟
فرق عقل عالم کبیر ووهم کل را می دانی؟؟یا بدون داشتن معیارمشخص سنجش صحت و سقم ،همه حکم های عقل را تلقی به قبول کردی؟؟
نیروی ادراکی و تحریکی انسان را می شناسی؟؟وقتی جزم به حکمی پیدا کردی از کجا می دانی از بین 4 نیروی ادراکی،حکم کدام است؟؟
شما که عقل را کاملترین و بی نقص ترین معیار می دانی چه تعریفی از عقل داری؟؟ماهیت عقل را می شناسی؟؟
دانستن این مطالب که به قول شما(چندتا کلمه قلمبه و سلمبه که از کتاب منطق سوم دبیرستان تان کش رفته ام)در فهم عقل و عاقل و معقول دخالت جدی دارد والا چرا کتابهای منطق که راه و روش درست فکر کردن را می آموزد متعرض این مباحث شده است؟؟؟اگر در رسیدن به فهم درست دخیل نیست چرا مناطقه وقت و عمر فنا پذیر خود را برای بیان و تبیین آنها صرف کرده اند؟؟؟؟

شما اقرار دارید که اشخاصی هستند که از شما عاقل ترند؟
شما عاقلترید یا برتراند راسل ، ریچارد داوکینز و ولتر؟؟
هر جوابی بدهی محکومی(ولو با این عبارت جواب داده ای که-« اگرچه من هم در جامعه بیخدایان ، جزء فیلسوف ترین آنها نیستم که بتوانم جوابهای کاملا منطقی به شما بدهم»-و نوشتی«- افراد زیادی در اینترنت حضور دارند که میتوانید با آنها گفتگو کنید . بیخدایانی که از من هم خیلی باسواد تر اند»-) چرا که جواب تو از وجود مراتب و درجات فهم و عقل ،حاکی خواهد بود جواب تو از وجوداختلاف بین احکام عقل وعقلاء پرده برمی دارد و این خود برای اثبات نارسایی و عجز عقل در حکم به همه جزئیات کافی است.
ازکجا معلوم چیزی که تو عاقلانه می دانی راسل هم عاقلانه بداند؟ چیزی که او می داند خلافش را ولتر معتقد نباشد؟؟همین که بین نظرات این آقایان که همه عقل پرستند، اختلاف است خود یعنی نارسایی عقل و عدم اطمینان به آن...

اتهاماتی به قرآن و مسلمانان زدید که باید اثبات کنید
کجای قرآن فرموده زمین مسطح است؟؟؟؟؟؟؟؟
کجای قرآن فرموده علت آفرینش ماه تعیین اوقات حج و عبادت مردم بوده است؟؟؟؟؟؟؟
کجای قرآن فرموده علت آفرینش شهاب سنگ ها ؛ شلیک آنها به سوی جنهای خبرچینی است که اخبار آسمان هفتم را استراق سمع میکرده اند !؟؟
(شما فرق علت و حکمت را می دانی؟؟؟؟؟؟؟از باب مثال وقتی عقلت می گوید علت چاقی غذای زیادخوردن است یعنی علت منحصره است ؟و علت دیگری ندارد؟؟؟)
اصلا می دانی کلام فصیح چیست کلام بلیغ چیست ؟؟تشبیه و استعاره و تمثیل و کنایه ومجازو توریه و استخدام و طباق و ادماج وارصاد و...را بلدی؟؟(می دانی محسنات معنوی ولفظی چیست؟؟؟)
معنای حصر اضافی و حقیقی را می دانی؟؟؟
میدانی اگر ندانی و در مورد قرآن قضاوت کنی می شوی جزء بی ادبان دور از ادب که به ادبیات قرآن اشکال میکنند؟؟؟
در تفسیر وفهم مرادجدی این آیات آیا سراغ مطالعه تفسیری رفته ای؟؟
آقای عاقل ماشینت خراب بشود خودت درست میکنی؟مریض شدی آپاندیست را خودت عمل میکنی؟؟یا به متخصص فن رجوع میکنی؟؟در مورد فهم مرادقرآن به کدام متخصص مراجعه کرده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینکه گفتی عقل شاهکار کرده فضا رفته،شبیه سازی کرده،و...ازخودت نپرسیدی این عقل را چه کسی داده ؟؟این قابلیت را عقل از کجا آورده ذاتی او بوده یا کسی داده است؟؟این توانایی را چه کسی در نهاد او قرار داده؟؟چرا حیوانات این توانایی را ندارند؟؟
تهمتهای ناروایی به خدا ،قرآن و رسول ص نسبت دادید که باید مستند اثبات نمایید
عقل را برتر و توانا تر از خدا گرفتید
حق قانونگذاری را از خالق گرفته و آنرا حق مسلم مخلوق علیل ذلیل سر تا پا خطا قرار دادید
گفتید منکر خدایید
ضرورت حکم عقل به عجز ممکن الوجود و قدرت علی الاطلاق واجب الوجود رامنکر شدید
خدارا با مادر مقایسه کردید
بدون علم واطلاع در مورد قرآن نظر دادید
مسلمانان را متهم به خشونت کردید وغیر مسلمانان را تنزیه نمودید
قانون دست نوشته متغیر بشررا بر قانون خالق بشرترجیح دادید
شما حکم عقل بر وجوب شکر منعم را منکر شدید
شما باوجود اینکه عقل بشررا در حال طی مسیر تکامل و رشد درکشف مجهولات میدانید آنرا کاملترین و بی نقص ترین معیار معرفی کردید(تناقض آشکار)..
اگر عقل شما به حد راسل است چرا استفاده نمی کنی استفاده کن چون اگر ازقافله خردگرایی عقب بمانی باید تا ابد نشخوارکننده نظرات آنهایی باشی که استفاده کردند آنوقت مجبور خواهی بود در تشخیص حق و باطل به جای عقل خود تابع و مقلد عقل نویسندگان پیمان حقوق بشر،طبق معاهده حقوق بشرهستی باشی اگر قرار است آنها حق و باطل را باری تو مشخص کنند آنوقت تو مقلد هستی کور عصا کش هستی به چیه عقلت می نازی وقتی در تشخیص خوب و بد تابع دیگران است اصلا عقل به چه دردت می خورد وقتی تو تابع عقل جمعی فیلسوفان بزرگ هستی؟؟؟
عقل خودت را گذاشتی از عقل دیگران تبعیت میکنی و آن را معیار و ملاک قرار میدهی!!!!!!!!
در واقع مدیریت زندگی و حق تصمیم گیری را از خود سلب و به دیگران واگذار کردی؟؟؟
کجا دیدی؟ آدم هوس باز دختر باز...با زنان بیوه ازدواج میکند یا باکره؟؟؟؟؟؟؟؟قحطی دختر زیبای باکره بود ؟؟چه اتفاقی جالبی 9 زن بیوه همه هم خوشکل همه هم بیوه؟؟؟
رسول ص نمی توانست دختر زیبای باکره بگیرد قحطی دختر زیبا بوده؟؟؟
آدم هوس باز دختر باز...با زنان بیوه ازدواج میکند یا باکره؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر پیامبر اهلش بود باید با هزار باکره زیبای در حد بالاتر از آنها ازدواج میکردبه نظر شما مقدورش نبود؟؟؟؟

این ادعا را ثابت کن که خدیجه س زیبا بوده؟؟؟؟
برعکس چقدر دختران نا زیبا وجود دارد که زنی اشراف زاده است و دست به سیاه و سفید نمیزند ولی ظاهرجذابی نداردیا اصلا دوست دارد عادی باشدو به خودش نمی رسد......
اینکه میگویی ( ا اینکه شما میگویید ( سکس با باکره بهتر است یا زن 40 ساله ) بستگی دارد منظورتان چه جور زنی باشد... صدالبته سکس با او از هر دختر نوجوانی بهتر است !)
اولا اثبات کن حضرت خدیجه مثل اینها بوده؟؟
ثانیا سکس با بیوه چنینی بهتر از دختر باکره همچنینی کدام بهتر است؟؟
ثالثا چرا همه با دختر باکره ازدواج میکنند بگردند زیبای بیوه پیدا کنند هزینه اش که کمتر است من مطمئنم (اگر شما متاهل باشی) حتما باکره گرفتی نه جنیفر بیوه
خدیجه را حضرت دوست داشت و از او بچه دار شد مگه من گفتم نداشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تصور کن تو حاکم کشوری هستی و آدم هوس بازی هم هستی وجدانا دروبرت بیوه های به قول خودت زیبا جمع میکردی یا باکره های زیبا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لااقل 8تا بیوه گرفتی 10 تا هم باکره نمی گرفتی؟؟؟؟
شهوت حد یقف ندارد چرا در9تا متوقف بشی؟؟؟؟؟؟؟؟
من منکر همبستر رسول ص با حضرت خدیجه نیستم بلکه سوال من اینست 4بار همبستر شدن دلیل زیبایی فوق العاده زن بیوه است؟؟؟؟
این تهمت و ادعا راثابت کن
(قول الله آیاتی آورد تا نوبت گذاری بین زنانش را منسوخ کند و هروقت دلش خواست هرکدام را که به نظرش جذاب تر بود به بستر ببرد)
نگفتی کدام آیه است
من که بین 73آیه سوره احزاب دیدم فقط 10 آیه در مورد زنان رسول ص است حدودا یک هفتم
ولی شما باز تهمت زدید که (؛ میتوانید سوره احزاب را بخوانید که به حق ( سوره هوس ) باید نام گیرد چون در بخش اعظم آن ، خدای جهان آفرین و قادر مطلق همه کائنات را ول کرده و فقط برای لذتهای جنسی محمد آیه نازل کرده است !)
میتوان این سوره را به هفت بخش تقسيم كرد:
بخش اول- سرآغاز سوره است كه پيامبر اسلام ص را به اطاعت خداوند و ترك تبعيت از كافران و پيشنهادهاى منافقان دعوت مى‏كند، و به او اطمينان مى‏دهد كه در برابر كارشكنيهاى آنها از وى حمايت خواهد فرمود.
بخش دوم- به پاره‏اى از خرافات زمان جاهليت مانند مساله" ظهار" كه آن را وسيله طلاق و جدايى زن و مرد از هم مى‏دانستند، و همچنين مساله پسرخواندگى (تبنى) اشاره كرده و قلم بطلان بر آنها مى‏كشد، و پيوندهاى خويشاوندى را در پيوندهاى واقعى و طبيعى منحصر مى‏سازد.
بخش سوم- كه مهمترين بخش اين سوره است مربوط به جنگ احزاب و حوادث تكان دهنده آن، و پيروزى اعجاز آميز مسلمين بر كفار، و كارشكنيها و بهانه‏جوئيهاى گوناگون منافقان و پيمان‏شكنى آنان مى‏باشد، و در اين زمينه دستورهاى جامع و جالبى بيان شده است.
بخش چهارم- مربوط به همسران پيامبر است كه بايد در همه چيز الگو و اسوه براى زنان مسلمان باشند، و در اين زمينه دستورات مهمى به آنها مى‏دهد.
بخش پنجم- به داستان" زينب" دختر" جحش" كه روزى همسر پسر خوانده پيغمبر ص" زيد" بود و از او جدا شد، به فرمان خدا با پيامبر ص ازدواج كرد و دستاويزى براى منافقان گشت قرآن در اين زمينه پاسخ كافى به بهانه‏جويان مى‏دهد.
بخش ششم- از مساله حجاب سخن مى‏گويد كه با بخشهاى گذشته نيز رابطه نزديك دارد و همه زنان با ايمان را به رعايت اين دستور اسلامى توصيه مى‏كند.
بخش هفتم- كه آخرين بخش را تشكيل مى‏دهد، اشاره‏اى به مساله مهم" معاد" دارد، و راه نجات در آن عرصه عظيم و همچنين مساله امانت دارى بزرگ انسان يعنى مساله تعهد و تعهد و تكليف و مسئوليت او را شرح مى‏دهد.
می بینید بخش اعظمش در مورد غیر این مسائلی است که ادعا کردید!!!!!!!!!!!

اگر قرار به مطالعه است نه مباحثه ،من هم به شما میگویم
شبهات مطرح شده توسط شما و افرادی چون مانند گلدزيهر و رژى بلاشر و آرتور جفرى و در رأس آنان، نولدكه و ديگران مانند بروكلمان و بوهل و ... همه مستدل توسط اندیشمندان اسلام جواب داده شده است
برای اطلاع بیشتر به کتب شبهات و ردود آقای معرفت،نقدبازشناسی قرآن براتی،عقلگرایی در تفاسیر نفیسی و..مراجعه فرمایید
ومجله تخصصی مستقلی در این باب نوشته شده به نام قرآن پژوهی خاورشناسان که به طور مستدل شبهات را پاسخ داده است
وفلاسفه اسلامی در کتابهایشان مستدل و برهانی طوری که مو لا درزش نره بحث کردند برو بخوان
اگر قانع نشدی خدمتت هستم به روی چشم پاسخ میدهم!
شما مگه خودت را عاقل نمی دانی و تصمیمات عاقلانه نمی گیری؟
نکوهشت میکنم چرا خودت را تابع عقل دیگران کردی و مصوبات آنها را به جای ایده های عقل خودت اخذ کردی؟
چرا به عقلت می بالی درحالیکه محدود است درحالیکه خطاو اشتباه دارد درحالیکه ناقص است درحالیکه احتمال لغرش دارد
چرا به عقات می بالی به دستوذات عقلت گوش نمی دهی که میگوید
خدا هست
خدا را شکر گذارد(وجوب شکر منعم(
خدا حکیم است با هدف آفریده
برای کشف هدف خدا باید ارسال رسل و انزال کتب باشد
و...
شما که عقل گرایی بگو بینم فاضل باید مقدم شود یا مفضول؟؟؟؟؟
برای تصمیم گیری امور ونقش محوری داشتن در همه کارها دو گزینه داری یکی فاضل دیگری مفضول کدام را مقدم میکنی؟؟؟؟؟
چطور حکم کردی(باید بگردیم و کسی را که از همه دانا تر است و این دانا بودنش برایمان اثبات شده ، بعنوان عقل کل در نظر بگیریم و از تجربیات او بهره ببریم - البته این جمله اصلا به معنای سپردن حکومت و ... به آن فرد نیست بلکه فقط از اندیشه های او استفاده میکنیم -)
خیلی مضحک است که کسی عقل کل باشد و دانا بودنش بر ما ثابت بشود ولی در سپردن حکومت به او که نزد هر عاقلی به فرد اعقل و اعلم محتاجتر است کنار بزنی؟؟؟!!!یضحک به الثکلی
گفتی من به متخصص مراجعه نمیکنم حرف متخصص فن را قبول ندارم این تناقض آشکار کلام توست مگر عقل نمی گوید درهر رشته ای به متخصص آن رشته مراجعه مکن؟؟؟؟؟؟؟؟
پس چرا در امر دین رجوع نمیکنی و حرف متخصصان دین را قبول نداری؟؟؟؟؟؟؟؟
در مورد فهم مرادقرآن به کدام متخصص مراجعه کرده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کجای قرآن فرموده زمین مسطح است؟؟؟؟؟؟؟؟
کجای قرآن فرموده علت آفرینش ماه تعیین اوقات حج و عبادت مردم بوده است؟؟؟؟؟؟؟
کجای قرآن فرموده علت آفرینش شهاب سنگ ها ؛ شلیک آنها به سوی جنهای خبرچینی است که اخبار آسمان هفتم را استراق سمع میکرده اند !؟؟
(شما فرق علت و حکمت را می دانی؟؟؟؟؟؟؟از باب مثال وقتی عقلت می گوید علت چاقی غذای زیادخوردن است یعنی علت منحصره است ؟و علت دیگری ندارد؟؟؟)
اصلا می دانی کلام فصیح چیست کلام بلیغ چیست ؟؟تشبیه و استعاره و تمثیل و کنایه ومجازو توریه و استخدام و طباق و ادماج وارصاد و...را بلدی؟؟(می دانی محسنات معنوی ولفظی چیست؟؟؟)
معنای حصر اضافی و حقیقی را می دانی؟؟؟
میدانی اگر ندانی و در مورد قرآن قضاوت کنی می شوی جزء بی ادبان دور از ادب که به ادبیات قرآن اشکال میکنند؟؟؟
در تفسیر وفهم مرادجدی این آیات آیا سراغ مطالعه تفسیری رفته ای؟؟
آقای عاقل ماشینت خراب بشود خودت درست میکنی؟مریض شدی آپاندیست را خودت عمل میکنی؟؟یا به متخصص فن رجوع میکنی؟؟در مورد فهم مرادقرآن به کدام متخصص مراجعه کرده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما برای درست کردن ماشینت چرا کتابهای تعمیر ماشین را نمی خوانی؟چرا برای درمان بیماری آپاندیست کتاب پزشکی بندی دارد پایه دارد رتبه بندی دارد همه اش را نمی فهمی برای فهم اصطلاحات به متخصص رجوع میکنی !!!
ولی درمورد قرآن نه؟؟
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر
و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرده‏ايم پس آيا پندگيرنده‏اى هست؟
اگر توجه داشتی می فهمیدی که قرآن برای پندآموزی آسان است ولکن در قرآن چون برای همه بشریت از زمان نزول تا قیام قیمت نازل شده است برای همه حرف دارد محکم دارد متشابه دارد مجمل دارد مبین دارد ظاهر دارد باطن دارد تاویل دارد تفسیر داردحد دارد مطلع دارد ناسخ دارد منسوخ داردعبارات و اشاره و لطایف وحقایق داردو...
همه ظاهر قرآن حجت است ولی ظاهری که با دیدن مجموع کلام و لحاظ محسنات لفظی و معنوی باشد نه که به یک آیه بچسبی بدون لحاظ این نکاتی که در مورد هر کتابی ساری و جاری است
همانطور که دانستی سوره توحید و آیات سوره حدید برای متعمقین است ولی هر کس بخواند به مقدار سعه خود بهره مند است وقتی به دریا میرسی هرکس به وسع خود برمیدارد کسی بی آب نمی ماند همه دارند ولی به خاطر اختلاف ظرفیتها و فهمها برداشت هر کس متفاوت است ولی باید این برداشت عالمانه باشد با در نظر گرفتن همه جوانب،
به نظر شما عرب محکمات قرآن را نمی فهمید؟پند و اندرزهای قرآن را نمیفهمید ؟قصه های قرآن را نمی فهمید؟مثلهای قرآن را نمی فهمید؟مگر مجملات و متشابهات قرآن چقدر است که باید به راسخان در علم رجوع کرد؟؟
چیزی که است این است یک وقت خالی الذهن کنار قرآن می نشینی از معارف آن مستفیذ شوی یک وقت به دیده رد قرآن مینگری یک قرآن است ولی تفسیر های مغرضانه در هر کتابی میتواند اعمال شود واین کتاب را از حجیت نمی اندازد
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَسارا
و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‏كنيم، و [لى‏] ستمگران را جز زيان نمى‏افزايد.
در بسيارى ديگر از آيات قرآن مى‏خوانيم دشمنان حق بجاى اينكه از نور آيات الهى دل و جان خود را روشن سازند و تيره‏گيها را بزدايند، بر جهل و شقاوتشان افزوده مى‏شود.
اين به دليل آنست كه خميرمايه وجودشان بر اثر كفر و ظلم و نفاق به شكل ديگرى درآمده، لذا هر جا نور حق را مى‏بينند به ستيز با آن برمى‏خيزند، و اين مقابله و ستيز با حق، بر پليدى آنها مى‏افزايد، و روح طغيان و سركشى را در آنها تقويت مى‏كند.
يك غذاى نيرو بخش را اگر به عالم مجاهد و دانشمند مبارزى بدهيم از آن نيروى كافى براى تعليم و تربيت و يا جهاد در راه حق مى‏گيرد، ولى همين غذاى نيروبخش را اگر به ظالم بيدادگرى بدهيم از نيروى آن براى ظلم بيشتر استفاده مى‏كند، تفاوت در غذا نيست، تفاوت در مزاجها و طرز تفكرها است!:
آيات قرآن طبق مثل معروف همچون قطره‏هاى حياتبخش باران است كه در باغها، لاله مى‏رويد، و در شوره‏زارها خس! و درست به همين دليل، براى استفاده از قرآن بايد قبلا آمادگى پذيرش را پيدا كرد، و به اصطلاح علاوه بر فاعليت فاعل، قابليت محل نيز شرط است.
و از اينجا پاسخ اين سؤال كه چگونه قرآن كه مايه هدايت است اين افراد را هدايت نمى‏كند روشن مى‏گردد، زيرا قرآن بدون شك مايه هدايت گمراهان است اما به يك شرط، گمراهانى كه در جستجوى حق هستند، به همين انگيزه به سراغ دعوت قرآن مى‏آيند، و انديشه خود را براى درك حق به كار مى‏گيرند اما متعصبان لجوج و دشمنان قسم خورده حق كه با حالت صد در صد منفى به سراغ قرآن مى‏آيند مسلما بهره‏اى از آن نخواهند داشت، بلكه بر عناد و كفرشان افزوده مى‏شود چرا كه تكرار عمل خلاف به آن عمق بيشتر در جان آدمى مى‏دهد.
پس قرآن برای پند و اندرز گرفتن و هدایت گیری آسان و همه فهم است ولی برای استدلالات برهانی و علمی اهل فن میخواهد شما در بیان این شبهات علمی نگاه کردی نه هدایت گری و به عنوان پند و اندرز گیری لذا باید از متخصصش مرادجدی را بپرسی واین یک قضیه ای عقلی است

باز تهمت زدید که رسول ص قرآن را سروده!!!!!!دلیل شما براین تهمت چیست آیا باز هم صرف ادعاست یا مستدل است؟؟؟

گفتی(تمام ایرادهایی که میگیرید را قبلا بزرگان خردگرائی پاسخ گفته اند ؛ من نیازی به تکرار آنها نمی بینم .)
تکرار وقتی است ذکری شود تو که ننوشتی تا تکرار برایش صدق کند مرا به عقل و استدلال دیگران حواله میدهی ای عاقل؟؟؟؟؟؟؟؟شما با عقل آنها مرتد شدی یا عقل خودت؟؟؟
اینکه گویی آنها باسوادتر از منند خوب فلاسفه اسلامی هم حتما با سوادتر از تو بوده اند و هستند چرا عقل و سواد و استدلال آنها را قبول نمیکنی؟؟؟؟؟؟؟
آنها هم وقت مردن بعد سالیان زیاد تحقیق و تفحص و استدلال از نظر خود برنگشتند بلکه یقین شان با دیدن علائم مرگ به یافته هایشان بیشتر شد پس حق هستند؟؟؟؟؟(همین مطلب را در مورد راسل گفتی)
اگر راسل دانشمند بود بزرگان فلاسفه اسلام هم اندیشمند و متفکر بودند و سوادشان از تو بیشتر بود چرا حرف آنها را قبول نمیکنی؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتی(مطمئنا افرادی مثل راسل و ولتر اینقدر احمق نبوده اند که سوالاتی که شما از من راجع به عقل پرسیدید را ؛ از خود نپرسیده باشند ! مطمئنا در اطراف آنها هم کسانی بوده اند که همین حرفها را بزنند .)
من هم میگویم
خوب مطئنا فیلسوفان نامدار اسلامی چون ابونصر فارابی، سهروردی، ابن سینا، فخر رازی طبرستانی، ملا هادی سبزواری، ملاصدرا، محمدحسین طباطبایی و حسن حسن‌زاده آملی و...
همه اینقدر احمق نبوده اند که سوالاتی که شما از من راجع به دین پرسیدید را ؛ از خود نپرسیده باشند ! مطمئنا در اطراف آنها هم کسانی بوده اند که همین حرفها را بزنند ...

گفتی ملاک من عقل راستین است کو عقل راستین عقل چه کسی راستین است؟؟؟نشانم بده برای این تشخیصت معیاری هم داری؟؟
گفتی معیار اشتباه و عدم اشتباه عقل ها اخلاقیات مدرن است نمی دانستی خود مقوله اخلاق مدرن ،مبانی آن ،حیطه و محدوده آن ،و بلکه اصل آن نزد متفکران و اندیشمندان مورد تردید است می دانستی پست مدرن با مدرن در فلسفه اخلاق چه مبانی دارند و چه اختلافاتی بین شان است ؟؟؟
شما در واقع با پذیرش اخلاقیات مدرن به عقلتان اهانت کردی چون می گویی جناب عقل اگر حکم تو با اخلاقیات مرن تنافی داشت تو نفهمی و درکت ناقص است تو را کنار میگذارم پس معیار تشخیص اخلاق مدرن است نه عقل تو!!!!!!!!!!!!!
عقل تو فقط ضرورت تبعیت از اخلاق مدرن را شناخته بقیه راه راننده اوست نه عقل تو ،راهنما اوست نه عقل تو ...پس تو مقلد اخلاقیات مدرنی ودر بند حکم آنی نه حکم عقل خودت...
گفتی ملاک با عقل کل است که از راه تجمیع نظرات فلاسفه بزرگ به دست می آیدبه نظر تو فلاسفه اسلامی فیلسوف نیستند یا بزرگ نیستند کدام؟؟؟؟؟
این تجمیع کجاست درکدام بحث نقطه مشترک وتجمیع همه فلاسفه بزرگ وجود دارد؟؟؟؟؟
جواب این سوالم را ندادی
اینکه گفتی در % 10 از افراد کره زمین بطور طبیعی وجود دارد بدان هپاتیت ب هم در % 10 از افراد کره زمین بطور طبیعی وجود دارد
بدان نارسایی کلیه هم در% 10 از افراد کره زمین بطور طبیعی وجود دارد،% 10 از افراد کره زمین بطور طبیعی به سل مقاوم نیستند،% 10 از افراد کره زمین بطور طبیعی لثه نامیزان دارندو...یعنی همه اینها بیماری نیست طبیعی است؟؟؟؟؟؟؟؟
این جزء واضحات است وقتی 90درصد حالت معمولی دارند به 10 درصدغیر از بیمار که حالت غیر طبیعی است اطلاق نمی شود....



حتی اگر چنین بود این مسئله دلیل نمی شود که فرد به گناه دست بزند. به صورت مشابه برخی افراد نیز به صورت ژنتیکی تمایل زیادی به خشونت و قتل دارند. آیا این دلیل می شود که این افراد دست به خیانت و قتل بزنند؟
از نظر من عقلم خشونت را برای کسانی که بطور مادرزادی خشن بدنیا می آیند نه تنها آزاد بلکه برای آن افراد واجب میداند و از نظرعقل من اشکالی ندارد که قتل و غارت کنند. گرایش به خشونت ، یک پدیده مادرزادی و ژنتیکی است..
تو چه جوابی به این حکم عقل من داری؟؟؟
گفتی (چرا شما اکتساب نکرده اید ؟ چرا % 90 آدمهای جهان اکتساب نکرده اند ؟ چرا فقط % 10 مردم دنیا به آن گرایش دارند ؟ اگر همجنسگرائی یک لذت مضاعف بود ؛ همه مردم به دنبال آن می رفتند . اما حقیقت این است که امروزه % 90 مردم جهان از همجنسگرائی بیزار اند و از فکر آن چندششان میشود...)خود دلیل بر غیر معمول بودن و بیماری این افراد است که گرایشی برخلاف گرایش نوع خود دارندوباید درمان شونداینکه 90درصد ندارد 10درصد دارد دلیل بیماری و کجی ونارسایی این خصیصه است نه طبیعی بودن آن......!!
اینکه گفتی(من خودم به شخصه ، تاکنون دهها فیلم پورنوگرافی همجنسگرایانه را چه در مردها و چه در زنها دیده ام ؛ ولی هرگز به همجنسگرائی تحریک نشدم)
اتفاقا من هم صدها فیلم خشونت و قتل و غارت ودزدی وخون آشامی و.... بودن دیدم (و البته برخی هم واقعی بودند)ولی تحریک نشدم که خشونت و قتل و غارت ودزدی وخون آشامی انجام دهم به نظرت این دلیل جایز بودن خشونت و...برای این عده است؟؟؟؟؟
مراد از اکتسابی این است که مادر زادی نبود بعدا به خاطر انحرافات اخلاقی ایجاد شده است و امکان یادگیری آن هست نه که حتما با دیدن ده تا فیلم ،حتما اکتساب کنی اکتسابی است نکنی نیست........
گفتی (وقتی که برای بحث را شما میگذارم را میتوانم صرف بیخدا کردن دهها نیمه مسلمان کنم..)معلوم میشود جواب استدلالیبرایمتفکران اسلامی نداری ولذا به سراغ ضعفاء مسلمان می روی ،هنر این نیست که دو تا کم سواد یا بیسواد را به راه خودت هدایت کنی مهم این است که یک متفکر اسلامی را راهنما باشی؟این از ضعف استدلال و ناتوانی بیان تو نیست؟؟؟؟؟؟
شما برای نوشتن یک مشت ادعا و تهمت مگر چقدر وقت و عمر صرف میکنی؟؟می خواستی همه را بفهمی و با استدلالات برهانی جوابشان را بنویسی چقدر عمرت فنا می شد؟؟؟؟
اصلا فکر کردی که عمرت چرا فنا می شود؟چرا عقل کل شما جلوی فنای آن را نمیگیرد که جاودانه باشید ؟کو سفر در زمان از طریق مارلوله های نوری تان که زمان را متوقف کند؟؟؟؟رسالت تو در این عالم چیست؟خالقت تو را برای چه هدف متعالی خلق کرده؟؟مگر دنبال لذت نیستی مگر در عاقل کردن نیمه مسلمانان هم لذتی است؟؟؟؟
ضمنا اگر سوالات من کودکانه است
اولا
چرا اینقدر وقت و عمر شما را فانی میکند؟؟؟
ثانیا
شما که جواب کودک را نتوانستی بدهی چطور در دنیا جواب اشکالات فلاسفه را و درآخرت جواب خالق هستی را(البته اگر به آخرت معتقد باشی)خواهی داد؟؟
رابعا
اگر من کودکم و سوالات کودکانه ای دارم نیمه مسلمانان چی هستند؟؟خدا به دادت برسد چگونه جواب شیرخوارگان را خواهی داد؟؟

در این پست بیش از صد سوال ازت کردم ببین چند مرد حلاجی؟؟؟

ودر اخر اول بحث نوشتم اگر خسته ای حوصله ادامه بحث را نداری تو ادامه نده ولی نمی توانی اعلامیه حقوق بشر (که اینقدر بهش می نازی و بهش معتقدی)را زیر پات قرار بدی و از من بخواهی ادامه ندهم فراموش کردی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ماده 18 اعلاميه جهاني حقوق بشر
«هر كس حق دارد كه از آزادي فكر، وجدان و مذهب بهره مند شود. اين حق متضمن آزادي تغيير مذهب يا عقيده و همچنين متضمن آزادي اظهار عقيده و ايمان مي باشد و نيز شامل تعليمات مذهبي و اجراي مراسم ديني است. هر كس مي تواند از اين حقوق، منفرداً يا مجتمعاً، به طور خصوصي يا به طور عمومي برخوردار باشد».

به امیداینکه خداوند همه ما را هدایت فرماید
إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدين‏
در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمى‏توانى راهنمايى كنى، ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مى‏كند، و او به راه‏يافتگان داناتر است.
من در این نوشتار بیش از صد سوال ازعقلت در12بند کردم ببینم توانایی جواب به چندتاشو دارد؟؟؟؟؟؟؟؟
(البته غرضم تفهم است نه تعنت)
منتظرجواب عاقلانه و برهانی ات هستم رفیق
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
آقای عبادی ، بحث با امثال شما بی فایده است . منابعی که در اثبات آموختنی بودن همجنسگرائی آوردید همگی باطل نیستند ؛ اما همه آنها اشتباه مرتکب شده اند . همجنسگرائی یک مسئله مادرزادی است . و در ضمن ، فرد همجنسگرا به هیچ عنوان حتی بصورت اجباری هم تمایلی به آمیزش با جنس مخالف ندارد .
اگر همجنسگرائی اکتسابی است ، پس چرا شما اکتساب نکرده اید ؟ چرا % 90 آدمهای جهان اکتساب نکرده اند ؟ چرا فقط % 10 مردم دنیا به آن گرایش دارند ؟ اگر همجنسگرائی یک لذت مضاعف بود ؛ همه مردم به دنبال آن می رفتند . اما حقیقت این است که امروزه % 90 مردم جهان از همجنسگرائی بیزار اند و از فکر آن چندششان میشود . شما خودت حاضری با یک مرد آمیزش کنی ؟ اگر آموختنی است پس چرا شما همجنسگرا نشدی ؟
من خودم به شخصه ، تاکنون دهها فیلم پورنوگرافی همجنسگرایانه را چه در مردها و چه در زنها دیده ام ؛ ولی هرگز به همجنسگرائی تحریک نشدم و از همه آن فیلمها حالم به هم خورد . پس اکتسابی نیست ژنتیکی است .
یک جمله هم درباره زن باکره و میانسال بگویم : اینکه شما میگویید ( سکس با باکره بهتر است یا زن 40 ساله ) بستگی دارد منظورتان چه جور زنی باشد . اگر منظورتان از زن 40 ساله جنیفر لوپز و نیکی کریمی باشد که صدالبته سکس با او از هر دختر نوجوانی بهتر است !
در ضمن ، یکبار گفتم که آدم از زنی که دوستش نداشته باشد و پیر باشد ، 4 بچه نمی آورد ! ( اگر خدیجه پیر و فرتوت بود پس چرا محمد حاضر شد حداقل 4 بار با او همبستر شود؟)
درباره حرفهای شما راجع به انتقاد و توهین هم حق کاملا با شماست و من هم نگفتم که شما توهین کردید ؛ اما فقط گفتم که هرچه بحث جلوتر میرود ، لحن شما جسورانه تر میشود و این یعنی خوی تروریستی مسلمانی تان لحظه به لحظه بیشتر گل میکند . همین خوی مخرب است که مسلمانان جهان را به بمبگذاری ها و گروگانگیریها و کشتارهایی که میبینی انداخته ؛ چون جنبه انتقاد از دین و پیامبرشان را ندارند .
در کل ؛ راجع به تمثیلهای قرآن هم باید بگویم که خود قرآن مدعی است که به ساده ترین زبان و برای همه نازل شده است . و مطمئنا جوری نازل شده ( البته اگر نازل شده باشد!) که دورافتاده ترین اعرابی بادیه نشین نیز قادر به درک آن باشد . و اتفاقا سرتاسر قرآن نکوهش خاخامها و کشیشهایی است که آنها هم همین حرف شما را میزدند و میگفتند ( هرکسی نباید تورات و انجیل را با عقل خودش بسنجد و باید به نزد متخصص آن برود ) و قرآن گفته که اتفاقا در اسلام هرکس باید خودش باید در قرآن مطالعه کند و فرهنگ رهبانیگری و خاخامی گری را نفی میکند ( تنها نکته مثبت قرآن همین است ) آن وقت شما همچنان اصرار دارید که معانی قرآنی لازم التفسیر اند و باید متخصصانش آنرا تفسیر کنند ؟
درباره نوبت بندی محمد میان زنانش و سپس لغو هوسبازانه آن از طریق قرآن نیز ؛ میتوانید سوره احزاب را بخوانید که به حق ( سوره هوس ) باید نام گیرد چون در بخش اعظم آن ، خدای جهان آفرین و قادر مطلق همه کائنات را ول کرده و فقط برای لذتهای جنسی محمد آیه نازل کرده است !
درباره نسبت سرودن قرآن به محمد هم ؛ اگر میخواهید بدانید چرا ما معتقدیم قرآن سروده محمد است و نه وحی الهی ، کتابهایی نظیر ( الله اکبر ) از دکتر مسعود انصاری ، تولدی دیگر از شجاع الدین شفا ، بازشناسی قرآن از مسعود انصاری ، ( چرا مسلمان نیستم ؟ ) از ابن وراق ، و کتاب ( نگاهی نو به اسلام ) مجددا از مسعود انصاری و مهمتر از همه سایت زندیق و مقالات روشنگر آن را بخوانید .
همچنین بعنوان بهترین پیشنهاد در این زمینه ، مقالات استاد حجت اله نیکویی را به شما پیشنهاد میکنم . این مقالات در اینترنت به نام خود ایشان موجود اند و شامل نقدهای منطقی او بر قرآن است . خوب است بدانید آقای نیکویی جانباز جنگی است و استاد حوزه علمیه قم بود ؛ اما مرتد شد و در همان شهر قم این مقالات را نوشت و منتشر کرد و هم اکنون نیز در قم زندان خانگی است . مقالاتش درباره ضعف و بی بنیادی آیات قرآن را حتما بخوانید . بعد بیایید و با من حرف بزنید
چون تمام ایرادهایی که میگیرید را قبلا بزرگان خردگرائی پاسخ گفته اند ؛ من نیازی به تکرار آنها نمی بینم . هروقت تمام آن کتابها را خواندید و از اشکالات ما برقرآن آگاه شدید ؛ میتوانید در مقام دفاع از قرآن برآیید .
البته نه اینجا ؛ چون من حقیقتا حوصله ادامه این بحث بی فایده با شما را ندارم .
من ترجیح میدهم وقت گرانبها و عمر فناپذیر خودم را در راستای عقل کردن کسانی صرف کنم که هنوز امیدی به هدایتشان به سوی نور لذت ؛ وجود دارد , نه کسانی چون شما که آنقدر در مرداب اسلام فرو رفته اید که بعید میدانم بتوانیم نجاتتان دهیم . وقتی که برای بحث را شما میگذارم را میتوانم صرف بیخدا کردن دهها نیمه مسلمان کنم که هنوز کاملا در باتلاق اسلام ، جوانمردی ، عدالت ، انصاف و عقل خود را نباخته اند .
بعد از خواندن این کتابها اگر سوالی داشتید به روی چشم پاسخ میدهم ، اما تا وقتی تحقیق نکرده اید ، خواهشا سوالات کودکانه مطرح نکنید
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
با سلام
چرا جواب سوالات قبلی مرا ندادید وبه خاطر فرار ازپاسخ مستدل به سوالات من شبهات دیگری مطرح کردید
1-
در مورد همجنسگرايي در نگاه عقل و علم به آدرس های
http://rasekhoon.net/article/show-109509.aspx

http://www.wikiporsesh.ir/%D9%87%D9%85%E2%80%8C%D8%AC%D9%86%D8%B3%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9%D9%82%D9%84_%D9%88_%D8%B9%D9%84%D9%85

http://www.porseman.org/showarticle.aspx?id=753

http://maghale2moghan.parsiblog.com/Posts/70/%DA%86%D8%B1%D8%A7+%D9%87%D9%85%D8%AC%D9%86%D8%B3+%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%8A%D9%8A+%D9%88+%D9%87%D9%85%D8%AC%D9%86%D8%B3+%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%8A+%D8%B4%D8%B1%D8%B9%D8%A7+%D8%8C+%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%D8%A7+%D9%88+%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7+%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%D9%86%D9%8A%D8%B3%D8%AA%D8%9F/

http://moshavere.org/node/462
مراجعه کنید
علم و همجنس گرائی
از منظر ژنتیکی تئوری های کمی به منظور توضیح یک ژن مستقیم برای توجیه همجنس گرائی وجود دارد هرچند وجود ژن گی یک باور عمومی در جامعه است. بر اساس پاره ای از پژوهش ها ثابت شد که ترتیب چینش ژنوم مادر می تواند بر گرایش فرزندان تأثیرگذار باشد. پژوهشگران در این تحقیق که در نشریه (Genetic human) به چاپ رسیده کروموزم غیرفعال x را در ۹۷ مادردارای فرزند همجنسگرا و ۱۰۳ مادر دارای فرزنددگر جنس گرا مورد آزمایش قرار دادند. با این وجود به قطع یقین نمی توان آنرا نسخه ای حتمی لحاظ کرد چرا که برخی از پژوهشگران بر این عقیده هستند که ژنی تحت عنوان «ژن گی» وجود ندارد. http://psychology.harferooz.com/
تحقیقات مختلفی از سوی فعالانِ حقوق همجنس گرایان برای توجیه علمی آن انجام گرفته است از جمله بررسی کروموزم x ، تحقیق بر روی عملکرد هیپوتالاموس، تحقیق بر روی دوقلوهای همسان همجنس باز، درتمام کاوش های به عمل آمده نتیجه مشابه بوده، البته نباید فراموش کرد که در هر سه مطالعه، محققان به شخصه همجنس گرا بودند. از این گذشته باید توجه داشت که مطالعات آنها توسط محققان دیگر موشکافی و تجزیه و تحلیل نشده است. همچنین رسانه های گروهی هیچ اشاره ای به متدهای بکار رفته در این پژوهش ها نکرده اند. هیچ مدرک موثقی وجود ندارد که اثبات کند همجنس گرائی به دلیل وجود ژن های معینی در بدن انسان بروز می کند./ http://m ghale2m oghan.parsiblog.com
گزارش نهائی ارگان تعمید در جنوب استرالیا (BUMA) پیرامون تمایلات جنسی بشر حاکی از آن است که فرد تنها با قدرت تشخیص فردی خود تصمیم می گیرد/ و اینجاست که علم در تأیید «نباید» به معنای وجوب بالقیاس وارد شده و رابطه علی و معلولی آن راتأیید می کند. بنگرید به مبحث نظریه مختار.
که همجنس باز شود و با انتخاب های آگاهانه، خود را در ارتباط جنسی با یکی از همجنسان خود قرار می دهد. این امر هیچ ارتباط معقولی با خصوصیات ذاتی انسان از قبیل جنسیت یا نژاد ندارد. این گزارش همچنین تصدیق کرده که همجنس گرائی از نظر ادیان مختلف گناه شناخته می شود و ارزش های اخلاقی غیر همجنس گرایان را نیز زیر سؤال می برد. یک کارشناس با صراحت کامل معتقد است که برقراری ارتباط جنسی با فرد همجنس به طور آشکارا بیماری های عدیده ای را به همراه دارد. (البته همه ما می دانیم که برقراری روابط جنسی حتی با جنس مخالف اگر رنگ بی بندوباری به خود بگیرد ممکن است موجبات ابتلا به برخی از انواع بیماری های آمیزشی را فراهم آورد) اما همجنس گرائی روند سرایت بیماری هایی نظیر تبخال مقعد، هپاتیت B ، انگل، تومور روده و ایدز را تا حد بسیار زیادی افزایش می دهد.
در تحقیقی که بر روی طول عمر مردان همجنس باز در دهه‌ی ۹۰ در کانادا انجام شد پژوهشگران به این نتیجه دست یافتند که مردان همجنس باز در حدود ۸ تا ۱۲سال کمتر از همنوعان غیرهمجنس باز خود عمر می کنند./ http://m aghale2m oghan.parsiblog.com/
با همه‌ی این شواهد سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۲ با ارائه دادن استنادات به ظاهر علمی و باتوجه به اینکه جوامع مختلف همجنس بازی را پذیرفته اند آنرا از لیست امراض حذف کرد. این در حالی است که برخی این عمل سازمان بهداشت جهانی را نه وجه علمی بلکه سیاسی و فرهنگی می دانند.
یک شبهه
یکی از سؤالات پیرامون همجنس گرایی این است که این میل در برخی انسان ها بیشتر است و به صورت ژنتیکی اینگونه می باشد در واقع به شکلی این افراد نمی توانند جلوی خود را بگیرند.
پاسخ:
همانطور که تا اینجا گذشت با دلایل متقن توضیح داده شد که اولاً همجنس گرائی آموختنی است نه فطری. دوماً حتی اگر چنین بود این مسئله دلیل نمی شود که فرد به گناه دست بزند. به صورت مشابه برخی افراد نیز به صورت ژنتیکی تمایل زیادی به خشونت و قتل دارند. آیا این دلیل می شود که این افراد دست به خیانت و قتل بزنند؟ سوماً این افراد می توانند شهوت خود را از راه مشروع با جنس مخالف ارضا کنند تا مجبور نباشند به خود، دیگران و طبیعت و بشریت خیانت کنند.
تا وقتی به مکتبی جامع، معقول و علمی که هدفش رساندن انسان به سعادت و لذات معنادار است اعتماد نداشته باشیم در صورت ازدواج با همه همجنس گرایان ایالت ماساچوست، باز هم این غریزه‌ی قوی اشباع شدنی نخواهد بود. طبیعت گناهی نکرده است برای تحمل این همه اعمال و رفتار غیرانسانی. لااقل می توان بدون اعتقاد به ادیان سامی، قدیم و یا پیشرفته که جملگی این مسئله را رد می کنند به عنوان انسانی آزاد، دوستدار طبیعیت باشیم. قانع نبودن به داشته ها،‌ طلب آنچه که انسانیت را به نسیان می برد، پای بسیاری از مفاسد اخلاقی، اجتماعی واقتصادی را به پیش می کشد. دلیل معقول، طبیعی و اخلاقی برای توجیه همجنس گرائی نیافتم و گرنه خداوند به عنوان خالق عقل، طبیعت و عشق، آدم را با فرهاد می آفرید و شیرین را با حوا ! چرا که او از همه مخلوقاتش باهوش تر است.به هر حال باید با فرد همجنس گرا با شفقت و ملاطفت رفتار نمود تا بتواند خود را از این ورطه نجات دهد. باید او را دستگیری کرد و دستانش را در دست خالق گذارد. او سرنوشت مخلوقش را به بهترین شکل رغم خواهد زد. او یاوری مطمئن برای انسان والبته او خدائی مهربان است…لا یُخْلِفُ اللهُ وَعْدَه
اینکه گفتی در % 10 از افراد کره زمین بطور طبیعی وجود دارد بدان هپاتیت ب هم در % 10 از افراد کره زمین بطور طبیعی وجود دارد
بدان نارسایی کلیه هم در% 10 از افراد کره زمین بطور طبیعی وجود دارد،% 10 از افراد کره زمین بطور طبیعی به سل مقاوم نیستند،% 10 از افراد کره زمین بطور طبیعی لثه نامیزان دارندو...یعنی همه اینها بیماری نیست طبیعی است؟؟؟؟؟؟؟؟
این جزء واضحات است وقتی 90درصد حالت معمولی دارند به 10 درصدغیر از بیمار که حالت غیر طبیعی است اطلاق نمی شود....



2-
من کجا به شما توهین شخصی کردم این شما بودید که به معتقدات میلیونها بلکه میلیاردها موحد توهین کردید خدا را عاجز تر از عقل دانستید رسول معصوم خدا را زنباره و...دانستید قرآن راسروده بشر دانستید،خدا را با مادر یکی گرفتید،حق قانون گذاری را از خدای خالق کونین سلب کردید،اسلام را خرد ستیز معرفی کردید،و...
شما چطور به خودت حق می دهی که به شعور یک ملت اهانت کنی و مقدسات آنها را بی دلیل زیر سوال ببری وبه خدا توهین کنی که بالاتر از آن نیست...
ولی من اگر دقت میکردی می دیدی با ضمیر جمع تو را بیشتر مخاطب قرار می دهم این توهین است؟؟؟؟محترمانه تر از( بفرما،فرمایید ) کلمه ای سراغ داری؟؟؟؟؟که من در خطاب به تو داشتم؟؟حال بگو شما کاملا مودبانه با من صحبت میکنید یا من؟؟؟
هرچه گفتم انتقاد بود نه توهین......
3-
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر
و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرده‏ايم پس آيا پندگيرنده‏اى هست؟
اگر توجه داشتی می فهمیدی که قرآن برای پندآموزی آسان است ولکن در قرآن چون برای همه بشریت از زمان نزول تا قیام قیمت نازل شده است برای همه حرف دارد محکم دارد متشابه دارد مجمل دارد مبین دارد ظاهر دارد باطن دارد تاویل دارد تفسیر داردحد دارد مطلع دارد ناسخ دارد منسوخ داردعبارت و اشاره و لطایف وحقایق داردو...
قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ ع‏
ازعلى بن الحسين ع مى‏خوانيم:" وقتى در باره توحيد از حضرتش سؤال كردند در پاسخ فرمود:
ان اللَّه عز و جل علم انه يكون فى آخر الزمان اقوام متعمقون فانزل اللَّه تعالى:" قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" و الآيات من سورة الحديد، الى قوله:" عليم بذات الصدور"، فمن رام وراء ذلك فقد هلك:
" خداوند متعال مى‏دانست كه در آخر زمان اقوامى مى‏آيند كه در مسائل تعمق و دقت مى‏كنند، لذا سوره قل هو اللَّه احد و آيات آغاز سوره حديد، تا عليم بذات الصدور، را نازل فرمود، پس هر كس ما وراى آن را طالب باشد هلاك مى‏شود"
از اين حديث استفاده مى‏شود كه اين آيات حد اكثر معرفت ممكن را به تشنه‏كامان مى‏دهد.
پس بخش هدایت گری و ذکر قرآن عمومی است و بواطن و حقایق و لطایف و متشابهات آن برای خواص است هر کس به اندازه بهره هوش توانایی و طهارت خود از این چشمه می نوشد




4-
نمیشود در متون فاخر ادبی به ظاهر آن اکتفا کرد چون در این سنخ نوشته ها تشبیه و استعاره و تمثیل و کنایه ومجازو توریه و استخدام و طباق و ادماج وارصاد و... محسنات معنوی ولفظی ،وجود حصر اضافی و حقیقی و..همه لازم و ضروی است و جزء لاینفک آن می باشد......
فقط در یک آیه (هود44)که 17 کلمه است ،ادیبان 22نوع محسنات معنوی شمرده اند...
و این نشانه اعجاز قرآن است که در کنار این زیبایی ها آنقدر برای ذکر و هدایت روان است که عرب بادیه نشین هم میفهمد
پس جواب شهاب سنگ را هم قبلا داده بودم (فصاحت و بلاغت و کنایه و استعاره ومحسنات لفظی و معنوی و..در کلام وحی غوغا کرده است ازجمله آن همین آیه است)
با قرائن و شواهد فراوانى كه ذكر كرديم به نظر مى‏رسد كه منظور از آسمان آسمان حق و حقيقت است، و شياطين همان وسوسه‏گران هستند كه مى‏كوشند به اين آسمان راه يابند و استراق سمع كنند و به اغواى مردم بپردازند، اما ستارگان و شهب يعنى رهبران الهى و دانشمندان با امواج نيرومند قلمشان آنها را به عقب مى‏رانند و طرد مى‏كنند. رجوع به تفسير نمونه، ج‏11، ص: 50

5-
عرب شترچران سوادنوشتن نداشت ولی طبع شعر عالی داشت چیزی در مورد معلقات سبع شنیده ای که قرآن همه را رسوای ادبی کرد؟؟
معلقات سبع يا سبعة معلقة: نام هفت قصيده از شاعران فصيح و بليغ عرب كه از روى تفاخر بر دروازه كعبه آويخته بودند تا صادر و وارد هر ديار مشاهده نمايند. شاعران عبارت بودند از: امرؤ القيس و زهير بن ابى سلمى و حارث بن حلزه يشكرى بكرى و لبيد بن ربيعه و عمرو بن كلثوم و طرفة بن عبد و عنترة بن شداد عیسى.
شعرهای دوران جاهلیت هنوز هم که هنوز است مرجع ادبی به شمار می روند و محسنات فوق العاده ای دارند ولو با نزول قرآن افول کرده اندولی فی نفسه از نظر ادبی نفیس هستند
پس آنها مثل ما بلکه بیشتر از ما تشبیه وکنایه و استعاره میفهمیدند....
6-
باز تهمت زدید که رسول ص قرآن را سروده!!!!!!دلیل شما براین تهمت چیست آیا باز هم صرف ادعاست یا مستدل است؟؟؟
دلیل شما براین ادعایتان(دقیقا معنای ظاهری آن است و نه هیچ چیز دیگر)چیست؟؟؟؟

7-
جواب سوال مرا ندادی
رسول ص نمی توانست دختر زیبای باکره بگیرد قحطی دختر زیبا بوده؟؟؟
آدم هوس باز دختر باز...با زنان بیوه ازدواج میکند یا باکره؟؟؟؟؟؟؟؟
این ادعا را ثابت کن که خدیجه س زیبا بوده؟؟؟؟
برعکس چقدر دختران نا زیبا وجود دارد که زنی اشراف زاده است و دست به سیاه و سفید نمیزند ولی ظاهرجذابی نداردیا اصلا دوست دارد عادی باشدو به خودش نمی رسد......
هرپولداری به خودش برسد جوان میشود؟ جذاب میشود؟ زیبا میشود؟؟؟؟؟؟؟؟
در ازدواج حضرت با خدیجه با مشاهده معجزات و کرامات و صداقت و امانتداری ایشان و چون درکتب قبلی نشانه های رسول خاتم ص را خوانده بود،پیشنهادازدواج دادپیشنهاد دهنده خود خدیجه بود او افتخار بر این وصلت میکرد وحتی او مهریه اش را به حضرت هبه کرد بدهد او تا آخر عمر با حالت اختیار اموالش را دراختیار رسول ص گذاشت با این وجود ادعای شما باطل شد
ثابت کن حضرت خدیجه س اجازه تجدیدفراش نمی داد؟؟؟
سوال سکس با دختران باکره با حالتر است یا بیوه؟؟؟؟؟؟؟؟؟اگر پیامبر اهلش بود باید با هزار باکره ازدواج میکردبه نظر شما مقدورش نبود؟؟؟؟


8-
این تهمت و ادعا راثابت کن
(قول الله آیاتی آورد تا نوبت گذاری بین زنانش را منسوخ کند و هروقت دلش خواست هرکدام را که به نظرش جذاب تر بود به بستر ببرد)
اگر خودش قرآن را سروده چرا اصلا نوبت گذاری کرد که بعدا نسخ کند از او میگفت نوبت نیست عقلت چه میگوید؟؟؟؟؟تو بودی چه میکردی؟؟

بیش از 20 سوال در8بند ازت پرسیدم ببین چند مرد حلاجی؟؟؟؟؟؟

به امیداینکه خداوند همه ما را هدایت فرماید
إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدين‏
در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمى‏توانى راهنمايى كنى، ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مى‏كند، و او به راه‏يافتگان داناتر است.
من در این نوشتار بیش از صد سوال ازعقلت در12بند کردم ببینم توانایی جواب به چندتاشو دارد؟؟؟؟؟؟؟؟
(البته غرضم تفهم است نه تعنت)
منتظرجواب عاقلانه و برهانی ات هستم رفیق
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
و شما آقای طلبه
من تمام اخباری که ذکر کردم را از خبرگزاریهای همشهری آنلاین ، ایرنا ، ایسـنا ، فارس ، روزنامه ایران ، روزنامه جام جم ، سایت پلیس نیروی انتظامی ایران ، وزارت کشور مصـر ، سایت دانشگاه الأزهر و نیز ، خبرگزاریهایی چون فاکس نیوز ، بی بی سی ، دویچه وله و فرانس 24 و راشاتودی گرفته ام . منابع اینها هستند اگر بروید میتوانید در آرشیوشان پیداکنید اما روز دقیق را یادم نیست . بهرحال فقط از شما میخواهم یکبار دیگر این مطالبی که گفتم را بخوانید ؛ تا ببینید که آیا اسلام در حال جهانگیر شدن است یا منقرض شدن ؟
من نمیگویم که همین الان اسلام در حال انقراض است . چون نیست . ولی اگر همین روند آماری را پیش بگیریم ، طبق برآوردهای برخی آمارگیران ؛ در خاورمیانه تا سال 2100 میلادی ، حداقل در سه کشور ایران ، افغانستان و عراق ؛ اسلام به اقلیتی ناچیز تبدیل خواهد شد . در عربستان سعودی ، عمان ، یمن ، مصر ، پاکستان ، ترکیه و سوریه ؛ هم برآوردها حاکی است که جمعیت مسلمانان تا سال 2130 ؛ به کمتر از % 10 این کشورها خواهد رسید . و بعد از آن نیز اسلام تنها به قبایل بدوی آفریقایی در سودان و چاد و ... محدود خواهد شد و بطور کلی از خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی رخ برخواهد بست . میدانم حقیقت تلخ است اما باور کنید !
برای آخرین بار میپرسم که آیا زنان بنی قریظه با وجود آنکه طبق تورات ، از دخالت در امور سیاسی منع شده اند و اگر خیانتی هم روی داده در آن دخالتی نداشته اند ؛ باز هم شایسته بردگی بودند یا نه ؟ من کاری به اصل برده داری در اسلام ندارم و تمایلی هم ندارم با شما راجع به آن بحث کنم چون بیفایده است . اما راجع به همین مورد نظرتان را میخواهم .
همچنین حالا که نمیتوانید لیستی از 900 مرد مسلمان تهیه کنید که بدست بنی قریظه کشته شده باشند ؛ پس این کشتار ناعادلانه و خبیثانه بوده , همین و بس
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
آقای عبادی
از کل حرفهایی که زدید یکی بیشتر از همه ناراحت کننده است و آن اهانت شما به جامعه همجنسگرایان است .
از نظر من عقل من همجنسگرائی را برای کسانی که بطور مادرزادی همجنسگرا بدنیا می آیند نه تنها آزاد بلکه برای آن افراد واجب میداند و از نظر اشکالی ندارد که با هم ازدواج کنند . همجنسگرائی از نظر عقل سلیم و نظر اکثریت مطلق پزشکان بیولوژیست ، یک پدیده مادرزادی و ژنتیکی است که در % 10 از افراد کره زمین بطور طبیعی وجود دارد و آنها در ماه ششم جنینی در شکم مادر بعلت افزایش کروموزوم پدریx بر مادریy ( در همجنسگرایان مرد ) و مادریy بر پدریx ( در همجنسگرایان زن ) بطور ناخواسته همجنسگرا میشوند و این را میتوان حتی پیش از بلوغ و در نوزادی آنها با آزمایش ژنتیکی فهمید . اینکه شما همچنان این اقلیت مظلوم را به خاطر میل مادرزادیشان به اعدام و امساک محکوم میکنید نشان میدهد که نه تنها ظرفیت استفاده از عقل را ندارید بلکه شاید اصلا عقلی هم نداشته باشید ( البته این شوخی بود ) همجنسگرائی یک پدیده صهیونیستی نیست بلکه در هر جامعه ای %10 از مردمش همجنسگرا هستند و بطور طبیعی دوست ندارند با جنس مخالف آمیزش کنند . و این حق طبیعی آنهاست که بتوانند آنطور که هستند زندگی کنند.و این اصلا هوس نیست . بلکه عدالت است . چون اصلا منصفانه نیست که بین دو جوان پسر ؛ که یکی تصادفا همجنسگرا و دیگری تصادفا دگرجنسگرا شده ، اولی باید تا آخر عمرش از میل مادرزادی خود پرهیز کند و در حسرت بمیرد ؛ ولی دومی اجازه داشته باشد تا 4 زن عقدی و بیشمار صیغه ای اختیار کند ! منصفانه است ؟
در ضمن ، منظور از آزادی همجنسگرائی فقط برای خود همجنسگرایان است . چرا که افرادی که ذاتا دگرجنسگرا باشند ؛ حتی اگر همجنسگرائی آزاد شود هم به دنبال آن نخواهند رفت !
( همچنین خواهش میکنم این پاسخ پوسیده سنتی را تکرار نکنید که همجنسگرایان باید خود را درمان کنند . چون هیچ پزشکی در جهان تاکنون دارویی برای تغییر میل جنسی پیدا نکرده است و این مسئله هم بیماری نیست )
پس بگذارید یکبار دیگر چند جمله را تکرار کنم :
از نظر عقل من این افتخار است که همجنسگرایان آزادی ازدواج داشته باشند
از نظر عقل من این افتخار است که بی دینان و بیخدایان و شیطان پرستان و دراویش و نوکیشان مسیحی و نوکیشان زرتشتی به اندازه مسلمانان حق تبلیغ و آزادی داشته باشند(حتی اگر اندیشه هایشان غلط باشد )
از نظر عقل من این افتخار است که بین یک بهائی با آیت الله مکارم شیرازی هیچ فرقی در موقعیت اجتماعی و حقوق سیاسی نباشد
در ضمن ، من هیچگاه نگفتم که عقلم را تعطیل میکنم و از راسل پیروی میکنم ، بلکه هرجا که ببینم راسل ، اشتباهی مرتکب شده است ؛ از او پیروی نمی کنم . از کجا این اشتباه را میفهمم ؟ از روی یک معیار ثابت بشری به نام اخلاقیات مدرن ، که نظر شخصی هیچ کس را یارای تغییر آن نیست . مثلا ، طبق این معیار ؛ دزدی کار بدی است . و حتی اگر خود راسل هم زنده شود و بگوید دزدی خوب است ؛ ما قبول نمی کنیم . همانطور که وقتی محمد میگوید دزدی کنید ( غنیمت بگیرید ) ما قبول نمی کنیم
در ضمن ، نمیدانم چرا علیرقم آنکه من همچنان کاملا مودبانه با شما صحبت میکنم ، شما لحظه به لحظه به خوی مسلمانی تان نزدیک تر میشوید و پرخاشگر تر میشوید . آقای محترم بحث که جای تحقیر و توهین شخصی نیست . اینکه شما با عقاید من مشکل داشته باشید حق شماست ؛ اما اینکه با شخص من کدورت بورزید بدون آنکه حتی مرا دیده باشید برایم تعجب آور است . البته سرزنشتان نمی کنم چون این حق شماست ؛ اما فقط تعجب کردم .
درباره ستونهای آسمان هم پاسختان بسیار خنده آور بود . این شمائید که چون نمی خواهید باور به قرآن را از دست بدهید ، جهان را آنطوری میبینید که قرآن میگوید ، نه آنطوری که واقعا هست . وگرنه این تعابیر افسانه ای که شما از آیات قرآن میکنید را هیچ کس باور نمیکند . خود قرآن بارها گفته که به ساده ترین شیوه نازل شده تا همه مردم اعم از عامی و خاص از آن بهره ببرند ( البته اگر نازل شده باشد ! ) بنابراین آیا برفرض که این کتاب الهی است ، خدای شما نباید آنرا به ساده ترین بیان بگوید که همه بفهمند ، پس چرا این همه استعاره و تعبیر و کنایه بکار برده ؟ قرآنی که خودش مدعی است به ساده ترین زبان نازل شده ؛ چرا باید تشبیه بلیغ و حصر اضافی بکار برد ؟ آیا جز این است که مخاطبان آن زمان قرآن مشتی عرب بی سواد جاهل بوده اند ؟ آیا خنده دار نیست که در مقابل مشتی بی سواد عامی ، سخنان مشبه بلیغ و استعاره بکار ببرید ؟
مطمئن باشید منظور محمد از این آیات ، دقیقا معنای ظاهری آن است و نه هیچ چیز دیگر . و او نیز همانند بقیه انسانهای بیسواد آن زمان ، برای آسمان ستونهای نامرئی می پنداشت . اما امروزه علم بشری غلط بودن آنرا ثابت کرده است .
در مورد استراق سمع جن ها و شهاب سنگ هم آدرس داده بودم در سوره جن ؛ گویا نخواندید !
در مورد زنان محمد هم باید بگویم ؛ اگرچه هر زنی در جوانی زیباتر از 40 سالگی است ؛ اما زنان 40 ساله هم زشت و پیر نیستند . جنیفر لوپز و نیکی کریمی را شما زشت و پیر میدانید ؟
در ضمن ، من خدیجه را ندیده ام . اما در تاریخ آمده که او زنی اشراف زاده بوده و دست به سیاه و سفید نمیزده است . از همین جا میتوان فهمید که به خودش می رسیده و کارگر نبوده و در نتیجه ، همانند دیگر زنان پولدار ، به ظاهرش رسیده و خوب مانده است .
در ضمن ، اگر محمد در جوانی با خدیجه ازدواج کرد بدلیل موقعیت مالی خدیجه بود . چون بسیار ثروتمند بود و محمد برای تحقق رویای پیامبر شدن و حاکم شدنش بر عربستان ، به ثروت خدیجه نیاز داشت . و اگر تا زمان زندگی او هوو برایش نیاورد ؛ بدلیل آن بود که حقیقتا خدیجه اجازه چنین کاری را به او نمیداد . محمد تمام دار و ندارش را از خدیجه داشت و طبیعی بود که خدیجه سرور او بود و اجازه نمیداد چنین کاری کند . اما به محض آنکه خدیجه مرد ، محمد سوده را بعنوان پرستار بچه هایش گرفت و سپس به سرعت بدنبال هوسبازی رفت . ابتدا عایشه را گرفت که حتی اگر 19 ساله هم بوده باشد باز جوان و سکسی است . سپس هم زنان زیبایی چون صفیه ، ریحانیه ، زینب بنت جحش ، حفصه و دیگران را به بستر آورد . او آنقدر در آمیزش با زنان عجله داشت که حتی از قول الله آیاتی آورد تا نوبت گذاری بین زنانش را منسوخ کند و هروقت دلش خواست هرکدام را که به نظرش جذاب تر بود به بستر ببرد . واقعا که چه انسان پاکی بود !
قدری راجع به حرفهائی که زدم و زدید فکر کنید . به راستی بخاطر دفاع از قرآن ، چگونه دلتان می آید حقوق میلیونها همجنسگرا و بهائی و بی دین و مرتد و ... را زیرپا بگذارید ؟
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
با سلام به نیمای عزیز
منابع ایرانی که ذکر کرده بودم فقط نقل قول کردند و مستند اصلی نشریه ها و کتاب و سخنرانی غرب هست. توقع ندارید که آنها با اون سانسور تبلیغاتی شدید این اخبار رو به راحتی نشر دهند؟
اما هر چه بود از نقل شما معتبرتر بود که بدون هیچ استنادی ذکر کردید.بنده هم از این آمارها خوب بلدم لذا مستند کنید همگی رو.حداقل مثل بنده هم باشه قبوله
در مورد تعداد کشته شدگان چون اختلاف هست در تاریخ بنده اظهار نظری نمیکنم اما همه مقصر بودند و توضیحات رو قبلا دادم.
بحث بردگی آنها هم همان شبه بردگی معروف هست که در سایت بارها بحثش کردم و خواستید لینک میدم همون جا بحث کنیم.
در مورد اعتقادتون به سکولار هم هزاران ایراد و اشکال وجود دارد که باید جداگانه بحث شود.
موفق باشید
اللهم عجل لولیک الفرج
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
باسلام
آقا نیمای عاقل
من بیش از صد سوال کردم جواب مستدل به هیچ کدام ندادی همه نوشتارت ادعایی بودنه برهانی
1-
من شما رامجبور به بحث نکردم قبلا نوشتم شما دوست نداری دلت نمی خواهد ادامه نده،
اگر مطالب من (جزء ابتدائی ترین دروس منطق و فلسفه است)فرار نکن جوابش را مستدل و منطقی بده
2-
ما خرد باخته نیستیم بلکه خرد گرای افراطی(راسیلولیسم) نیستیم نوشتم که قرآن 1400 سال قبل چقدر به علم و عقل بهاء داده وقتی بود که عقل مورد اجحاف واقع شده بود احیاگر خرد گرایی اسلام بوده است(نمونه آیات را برایت نوشتم و روایات که لاتحصی است)
بلکه یکی از منابع استنباط احکام شرع در اسلام عقل است ولی نه هر عقلی ،نه بی درو پیکر،بلکه با اصول و ضوابط خاص
پس شما حق ندارید مسلمانان را به خرد باختگی مهتم کنید

3-
اگر عقل شما به حد راسل است چرا استفاده نمی کنی استفاده کن چون اگر ازقافله خردگرایی عقب بمانی باید تا ابد نشخوارکننده نظرات آتنهایی باشی که استفاده کردند آنوقت مجبور خواهی بود در تشخیص حق و باطل به جای عقل خود تابع و مقلد عقل نویسندگان پیمان حقوق بشر،طبق معاهده حقوق بشرهستی باشی اگر قرار است آنها حق و باطل را باری تو مشخص کنند آنوقت تو مقلد هستی کور عصا کش هستی به چیه عقلت می نازی وقتی در تشخیص خوب و بد تابع دیگران است اصلا عقل به چه دردت می خورد وقتی تو تابع عقل جمعی فیلسوفان بزرگ هستی؟؟؟
عقل خودت را گذاشتی از عقل دیگران تبعیت میکنی و آن را معیار و ملاک قرار میدهی!!!!!!!!
در واقع مدیریت زندگی و حق تصمیم گیری را از خود سلب و به دیگران واگذار کردی؟؟؟
به نظرت عقلی که همجنسگرایی را تجویز میکند عقل یا هوس؟عقل است یا ...
شما همجنسگرایی را خوب میدانی؟؟ببخشید حتی نسبت به خود وبرادرو پدر و فرزندت و....؟؟؟

4-
نوشتی همسران رسول ص بجز سوده دختر باکره بودند؟؟؟درکدام کتاب تاریخی و روایی دیده ای؟؟
نوشتی خدیجه پیر بود و بچه زایید؟؟می دانی یائسگی چیست ؟در چه سنی محقق میشود؟می دانی زن به طور عادی تا رسیدن به یائسگی توان حمل دارد؟؟؟؟؟نمی دانستی یائسگی غیر از پیری است؟؟؟؟
نوشتی خدیجه پیر بود ولی زیبا بودمگر او را دیده ای؟؟؟؟با صرف احتمال زیبایی آنهم در پیری عقلت حکم قطعی می دهد؟؟
به نظرت زنانی که نام بردی در زمان دختر بودن زیباتر بودند یا زمان 45سالگی؟؟؟؟؟
به نظرت رسول ص نمی توانست دختر زیبای باکره بگیرد قحطی دختر زیبا بوده؟؟؟
آدم هوس باز دختر باز...با زنان بیوه ازدواج میکند یا باکره؟؟؟؟؟؟؟؟
عایشه زمان ازدواج با رسول ص 19 ساله بوده نه 6 ساله (برای فهمیدن ادله مراجعه کن http://shahaab.blogfa.com/post-50.aspx )
شما فکر میکنی نور اسلام با آمدن کسی و رفتن دیگری خاموش می شود؟؟؟پس چرا 1400ساله خاموش نشده؟؟؟این وعده حق خداست
هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون‏
چراغى را كه ايزد بر فروزد هر آن كس پف كند ريشش بسوزد

5-
شبهات مطرح شده توسط افرادی چون مانند گلدزيهر و رژى بلاشر و آرتور جفرى و در رأس آنان، نولدكه و ديگران مانند بروكلمان و بوهل و ...بیش ازآماری است که نوشتی و همه مستدل توسط اندیشمندان اسلام جواب داده شده است
برای اطلاع بیشتر به کتب شبهات و ردود آقای معرفت،نقدبازشناسی قرآن براتی،عقلگرایی در تفاسیر نفیسی و..مراجعه فرمایید
ومجله تخصصی مستقلی در این باب نوشته شده به نام قرآن پژوهی خاورشناسان که به طور مستدل شبهات را پاسخ داده است

6-
در مورد کشتار هم عین عبارتم این بود
بمبگذاری مرضی اسلام نیست اگر هست از کج فهمی مسلمانان و هوسهاس

7-
در تعریف انتقاد گفتی
( انتقاد ) یعنی نسبت دادن یک فعل ، به کسی که واقعا آنرا انجام داده ؛, و نکوهش او به خاطر این عمل .
شما مگه خودت را عاقل نمی دانی و تصمیمات عاقلانه نمی گیری؟
نکوهشت میکنم چرا خودت را تابع عقل دیگران کردی و مصوبات آنها را به جای ایده های عقل خودت اخذ کردی؟
چرا به عقلت می بالی درحالیکه محدود است درحالیکه خطاو اشتباه دارد درحالیکه ناقص است درحالیکه احتمال لغرش دارد
چرا به عقات می بالی به دستوذات عقلت گوش نمی دهی که میگوید
خدا هست
خدا را شکر گذارد(وجوب شکر منعم)
خدا حکیم است با هدف آفریده
برای کشف هدف خدا باید ارسال رسل و انزال کتب باشد
و...
شما که عقل گرایی بگو بینم فاضل باید مقدم شود یا مفضول؟؟؟؟؟
برای تصمیم گیری امور ونقش محوری داشتن در همه کارها دو گزینه داری یکی فاضل دیگری مفضول کدام را مقدم میکنی؟؟؟؟؟
چطور حکم کردی(باید بگردیم و کسی را که از همه دانا تر است و این دانا بودنش برایمان اثبات شده ، بعنوان عقل کل در نظر بگیریم و از تجربیات او بهره ببریم - البته این جمله اصلا به معنای سپردن حکومت و ... به آن فرد نیست بلکه فقط از اندیشه های او استفاده میکنیم -)
خیلی مضحک است که کسی عقل کل باشد و دانا بودنش بر ما ثابت بشود ولی در سپردن حکومت به او که نزد هر عاقلی به فرد اعقل و اعلم محتاجتر است کنار بزنی؟؟؟!!!یضحک به الثکلی
گفتی من به متخصص مراجعه نمیکنم حرف متخصص فن را قبول ندارم این تناقض آشکار کلام توست مگر عقل نمی گوید درهر رشته ای به متخصص آن رشته مراجعه مکن؟؟؟؟؟؟؟؟
پس چرا در امر دین رجوع نمیکنی و حرف متخصصان دین را قبول نداری؟؟؟؟؟؟؟؟
در مورد فهم مرادقرآن به کدام متخصص مراجعه کرده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همه این مطالب در واقع نکوهش شما نسبت به عملتان است
حال بفرما این انتقاد است یا توهین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
7-
جواب مرا درمورد آیات نگرفتی چون نشانی آیات را نمی دانی و لکن جوابم کامل بود
کجای قرآن فرموده زمین مسطح است؟؟؟؟؟؟؟؟
کجای قرآن فرموده علت آفرینش ماه تعیین اوقات حج و عبادت مردم بوده است؟؟؟؟؟؟؟
کجای قرآن فرموده علت آفرینش شهاب سنگ ها ؛ شلیک آنها به سوی جنهای خبرچینی است که اخبار آسمان هفتم را استراق سمع میکرده اند !؟؟
(شما فرق علت و حکمت را می دانی؟؟؟؟؟؟؟از باب مثال وقتی عقلت می گوید علت چاقی غذای زیادخوردن است یعنی علت منحصره است ؟و علت دیگری ندارد؟؟؟)
اصلا می دانی کلام فصیح چیست کلام بلیغ چیست ؟؟تشبیه و استعاره و تمثیل و کنایه ومجازو توریه و استخدام و طباق و ادماج وارصاد و...را بلدی؟؟(می دانی محسنات معنوی ولفظی چیست؟؟؟)
معنای حصر اضافی و حقیقی را می دانی؟؟؟
میدانی اگر ندانی و در مورد قرآن قضاوت کنی می شوی جزء بی ادبان دور از ادب که به ادبیات قرآن اشکال میکنند؟؟؟
در تفسیر وفهم مرادجدی این آیات آیا سراغ مطالعه تفسیری رفته ای؟؟
آقای عاقل ماشینت خراب بشود خودت درست میکنی؟مریض شدی آپاندیست را خودت عمل میکنی؟؟یا به متخصص فن رجوع میکنی؟؟در مورد فهم مرادقرآن به کدام متخصص مراجعه کرده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینکه نوشتم کجای قرآن نوشته، منظورم برداشت شماست که این برداشتها را از کجای آیه استفاده کردید؟؟؟؟ البته جوابهای هر آیه را دادم کسی که به قواعد فصاحت بلاغت و محسنات معنوی و لفظی بلد باشد امر آیات بر او مشتبه نمی شود
اللَّهُ الَّذي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها....رعد2
نمونه اش همین (آسمان ستون های نامرئی دارد است که در قرآن ذکر شده است )
اين آيه با توجه به حديثى كه در تفسير آن وارد شده است، پرده از روى يك حقيقت علمى برداشته كه در زمان نزول آيات، بر كسى آشكار نبود، چرا كه در آن زمان هيئت بطلميوس با قدرت هر چه تمامتر، بر محافل علمى جهان و بر افكار مردم حكومت مى‏كرد، و طبق آن آسمانها به صورت كراتى تو در تو همانند طبقات پياز روى هم قرار داشتند و طبعا هيچكدام معلق و بى‏ستون نبود، بلكه هر كدام بر ديگرى تكيه داشت، ولى حدود هزار سال بعد از نزول اين آيات، علم و دانش بشر به اينجا رسيد كه افلاك پوست پيازى، به كلى موهوم است و آنچه واقعيت دارد، اين است كه كرات آسمان هر كدام در مدار و جايگاه خود، معلق و ثابتند، بى‏آنكه تكيه گاهى داشته باشند، و تنها چيزى كه آنها را در جاى خود ثابت مى‏دارد، تعادل قوه جاذبه و دافعه است كه يكى ارتباط با جرم اين كرات دارد و ديگرى مربوط به حركت آنهاست.
اين تعادل جاذبه و دافعه به صورت يك ستون نامرئى، كرات آسمان را در جاى خود نگه داشته است.
حديثى كه از امير مؤمنان على ع در اين زمينه نقل شده بسيار جالب است، طبق اين حديث امام فرمود:
هذه النجوم التي فى السماء مدائن مثل المدائن الذى فى الارض مربوطة كل مدينة الى عمود من نور
:" اين ستارگانى كه در آسمانند، شهرهايى هستند همچون شهرهاى روى زمين كه هر شهرى با شهر ديگر (هر ستاره‏اى با ستاره ديگر) با ستونى از نور مربوط است".
آيا تعبيرى روشنتر و رساتر از" ستون نامرئى" يا" ستونى از نور" در افق ادبيات آن روز براى ذكر امواج جاذبه و تعادل آن با نيروى دافعه پيدا
مى‏شد؟
تفسير نمونه، ج‏10، ص: 112
چرا فکر میکنی عقل انسان هر چیزی را بالفعل می داند؟؟؟و به متخصص رجوع نمیکنی؟؟

این هم بیش از چهل سوال دیگر، ببین توانایی جواب برهانی مستدل به چند تاشو داری؟؟؟؟
به امیداینکه خداوند همه ما را هدایت فرماید
إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدين‏
در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمى‏توانى راهنمايى كنى، ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مى‏كند، و او به راه‏يافتگان داناتر است.
من در این نوشتار بیش از صد سوال ازعقلت در12بند کردم ببینم توانایی جواب به چندتاشو دارد؟؟؟؟؟؟؟؟
(البته غرضم تفهم است نه تعنت)
منتظرجواب عاقلانه و برهانی ات هستم رفیق
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
آقای عبادی ، من گفتم که دلم نمیخواهد این بحث را با شما ادامه دهم . چون اولا مثل شما بیکار نیستم و همه فکر و ذکرم هم عاقل کردن مسلمانان خردباخته ای چون شما نیست ؛ و در ثانی ، بحث اصلی ما راجع به بنی قریظه است و نه این چیزهائی که شما میخواهید . اما چون اگر نگویم ممکن است توهم در شما ایجاد شود که توانسته اید با چندتا کلمه قلمبه و سلمبه که از کتاب منطق سوم دبیرستان تان کش رفته اید ! مرا قانع کنید ؛ ناچارم پاسخ بگویم :
دوست عزیز ، همانطور که گفتم ، اظهار کردن چند تا کلمه سخت و سنگین ، سواد کسی را زیاد نمی کند . اینکه بخواهید عقل را به انواع عملی و نظری و ... تقسیم کنید اولا جزء ابتدائی ترین دروس منطق و فلسفه است و دوما بی ربط است . منظور من از عقل همه جوانب آن است که هرکدام در بخشی از زندگی انسان حکم میکنند .
اما نکاتی که باید بگویم :
1- اگر من گفتم که به اندازه راسل و ولتر باسواد نیستم درست گفتم چون حقیقتا به اندازه آنها با فلسفه آشنائی ندارم و مطمئن هستم که شما هم نداری ؛ اما این به این معنی نیست که عقل من از آنها کمتر است . بلکه ظرفیت من برای استفاده از عقلم ، از آنها کمتر است . اینکه شما میگویی یک معیار واحد برای عقل وجود ندارد تاحدودی درست است . بله همه انسانها عقلشان مثل هم حکم نمی کند . اما ما باید بگردیم و کسی را که از همه دانا تر است و این دانا بودنش برایمان اثبات شده ، بعنوان عقل کل در نظر بگیریم و از تجربیات او بهره ببریم ( البته این جمله اصلا به معنای سپردن حکومت و ... به آن فرد نیست بلکه فقط از اندیشه های او استفاده میکنیم ) بنابراین مسلما در مورد این بحثها ، نظر برتراند راسل و ولتر از من معتبر تر و مهم تر است و اگر میخواهید همانطور که قبل گفتم ، به کتابهای آنان مراجعه کنید
2- اینکه شما به کرات تکرار میکنید که من سوادم به پاسخگویی به پرسشهای شما نمی رسد ، توهین نیست ؛ اما انتقاد هم نیست و من نمیدانم اسمش را چه بگذارم ! شما دلتان میخواهد با تکرار چند جمله ابتدائی که هر دانشجوی فلسفه در ترم اول پاس کرده ، خود را داناتر از من نشان دهید ؟ این نوعی تکبر است .
3 - در مورد اینکه کسی بگوید ( عقل من حکم میکند که توهین همان انتقاد است ) باید گفت آن شخص عقلش بیمار است ! و به همین دلیل گفتم که ما باید از یک معیار واحد برای عقل پیروی کنیم که همان اصول عقلانی است که در پیمان حقوق بشر آمده . طبق معاهده حقوق بشر ، توهین با انتقاد متفاوت است و برای هرکدام حریمی مشخص طراحی شده است .
4 - کنوانسیون حقوق بشر مایه ننگ بشریت نیست ، قوانین اسلامی و مسیحی و یهودی مایه ننگ بشریت است . شما که میگویید کشت و کشتار در جهان وجود دارد یک لحظه آمار بگیرید ببینید بیشترش مال کجاست ؟ تمام گروههای تروریستی مشهور جهان در مسلمانان وجود دارند . بیشترین اعدام و قتل در کشورهای اسلامی و ( چین ) است . اگر چین را استثناء کنیم ، بیشتر اعدامها در جهان اسلام است . تا کنون دیده اید در یک کشور پایبند به حقوق بشر ، یک گروه بیاید و 60 نفر از مشتریان یک مغازه را به جرم مسلمان نبودن قتل عام کند ؟ دیده اید در مثلا آمریکا ، یک گروه دختران دانش آموز را گروگان بگیرد و به بردگی بفروشد ؟ آیا جز مسلمانان این کارها را میکنند ؟ خواهشا نگویید آنها مسلمان واقعی نیستند چون مغالطه اسکاتلندی واقعی میشود ( اگر منطق خوانده اید باید بلد باشید )
در جهان امروزی هیچ گروهی بجز اسلامگرایان را سراغ ندارم که حملات انتحاری انجام دهند . اگر هم باشند بشدت ناچیزند . من هم نگفتم که هرکس مسلمان نیست آدم خوبی است . و همینطور نگفتم که هرکس مسلمان است آدم بدی است . چرا حرف در دهان من میگذارید ؟ در میان مسلمانان هم آدمهای خوبی پیدا میشوند . اما تعدادشان نسبت به نامسلمانان بسیار کمتر است . وگرنه من به همان اندازه که با آخوندها و مفتیهای مسلمان مخالفم ، با کشیشها و پاپ ها و خاخامها و موبدها و دالائی لاما هم مخالفم
در ضمن ، گروههای تروریستی در هر دو مذهب سنی و شیعه هستند و خواهشا شیعیان را مبرا نکنید . اگر سنی ها گروههایی مثل القاعده و داعش دارند ، شیعیان هم حزب الله و سپاه پاسداران دارند .
5 - من تهمتی به اسلام وارد نکردم . هرآنچه گفتم عینا در قرآن آمده است . فقط سوره ها و آیه هایش در ذهنم نمانده است . اما اگر خواستید ، از این طلبه بخواهید که آیه هایش را برایتان پیدا کند و بگوید . من تا کنون 24 بار کل قرآن را به فارسی خوانده ام بنابراین فکر نکنید اشتباه میکنم .
آیه ای که مربوط به استراق سمع جن ها و بمباران شهاب سنگی آنهاست هم در سوره جن است . میتوانید پیدا کنید و بخوانید
اینکه آسمان ستون های نامرئی دارد به کرات در قرآن ذکر شده است . تازه من همه خرافات قرآنی را بازگو نکردم . تا کنون قرآن شناسان ، توانسته اند 82 تناقض در قرآن پیدا کنند که با هیچ برهانی قابل توجیه نیستند . حدود 60 تا از آنها در سایت زندیق آمده ، و 22 تای دیگر هم توسط گلدزیهر و نولدکه پیدا شده اند که به زبان آلمانی است .
6- لطفا با تکرار کلمه عاقل ، شأن آن را پائین نیاورید . اگر شما هدفتان از این بحث این است که ما عقل راتعطیل کنیم و دربست از اندیشه های محمد پیروی کنیم ، هرگز به این نخواهید رسید . یکبار پیامی که برای آقای طلبه گذاشتم را بخوانید تا ببینید که بشریت روزبه روز از دین فاصله میگیرد . نه اینکه به آن نزدیک شود . رژیم ولایت فقیه ایران ، آخرین حکومت مذهب گرای جهان است که با مرگ هرچه زودتر خامنه ای ، آن هم به تاریخ خواهد پیوست . امروزه حتی پاپ هم اجازه ندارد در امور کشورهای به ظاهر مسیحی دخالت کند . به یاد بیاورید که وقتی پاپ نادان قبلی ، گفته بود همجنسگرائی گناه است ، هزاران همجنسگرای انگلیسی در سفر او به لندن ، جلوی مسیر حرکتش همدیگر را بوسیدند تا دهن کجی خود را به او نشان دهند . و مردم عادی هم به سمتش گوجه فرنگی پرتاب کردند. حال شما فکر میکنید بشریت به سمت دین مداری پیش می رود ؟ اگر میرود که بدا به حالش!
7- درباره زنان محمد ، حرفهای شما کاملا تکراری است و من بارها از مسلمانان دیگر هم شنیده ام . نمیدانم شما چقدر تاریخ اسلام را خوانده اید . اما اگر اندکی مطالعه کنید در می یابید که محمد هیچگاه بخاطر پیوندهای قبیله ای ازدواج نکرد . یک بار مرور کنید : خدیجه اولین زن او ، موقع ازدواج با محمد بین 35 تا 40 ساله بود. آیا از نظر شما زن 40 ساله پیر است ؟ هم اکنون نیکی کریمی ، جنیفرلوپز و جولیا رابرتز ، از زیباترین زنان جهان هستند که همگی بالای 40 سال دارند . آیا پیر اند ؟
اگر خدیجه پیر بود ، پس چرا محمد 4 بچه از او داشت ؟ آیا انسان عاقل با یک پیرزن چهار بار همبستری میکند ؟
عایشه در 6 سالگی به عقد محمد درآمد و در 9 سالگی به بستر او کشانده شد .
زینب بنت جحش که محمد بدلیل آنکه عاشقش شده بود از قول الله پیام جعلی آورد تا او را مال خود کند ، 35 ساله بود .
ریحانیه دختری که در واقعه بنی قریظه کنیز محمد شد و محمد با او آمیزش کرد ، کمتر از 25 سال داشت
تمام زنان محمد بجز سوده ( که آن هم بیشتر حکم پرستار بچه را داشت تا همسر ) جوان بوده اند . همچنین بجز ام سلمه ، هیچکدام از آنها بیوه های مسلمانان نبوده اند . البته برخی از آنها بیوه بوده اند اما نه بیوه مسلمانان ، بیوه نامسلمانانی که توسط خود محمد یا سپاهیانش به قتل رسیده بودند ! مثل صفیـه
یک مقاله جالب در اینترنت درباره زنان محمد هست که میتوانید بخوانید . که در آن با تکیه بر احادیث مورد تائید شیعه ، اثبات شده که محمد حتی تا دو هفته قبل از مرگ هم به فکر ازدواج های بیشتر بود و حتی از دیدن دختران نوزاد تحریک میشد !
محمد 4 بچه از خدیجه داشت و چند بچه دیگر از دیگر زنانش از جمله ماریه قبطیه کنیزش ؛ که همگی در کودکی مردند . مانند ابراهیم
همچنین از او حدیثی موثق مانده که گفته ( از دنیای شما رایحه خوش و غذای لذیذ و زنان را بیشتر از همه چیز دوست میدارم )
8 - من عقل بشر را در حال تکامل ندانستم ، بلکه ( ظرفیت استفاده از عقل ) را در حال تکامل دانستم . عقلی که ادیسون داشت ، با عقلی که من دارم ، با عقلی که خسرو انوشیروان داشت و با عقلی که چنگیزخان داشت ، همگی برابر بودند . اما از این میان ادیسون ظرفیت استفاده از عقلش را به خوبی داشت و بقیه کمتر داشتند و دارند .
9- یکبار به شما گفتم که مطمئنا آدمهای باهوشی مثل ولتر و راسل ، قبل از بیخدا شدن همین سوالات شما را از خود پرسیده بودند و اینقدرها هم که شما فکر میکنید نادان نبوده اند
10 - شما گفتید که امروزه بشر شاید بتواند جنسیت بچه را در جنینی بفهمد . اما در اشتباهید چون امروزه میتوان حتی پیش از همبستر شدن والدین با هم ، جنسیت بچه را تعیین کرد . از طریق لقاح مصنوعی ، و همچنین میتوان والدین را اصلاح ژنتیک کرد تا بچه ای که خودشان دوست دارند به دنیا بیاید . حتی میتوان رنگ پوست و چشم و قد بچه را انتخاب کرد . پس خیلی هم عقل را دست کم نگیرید ! در مورد باران هم بدانید که نه فقط میتوان زمان آمدن باران ، بلکه میزان آن ، طول مدت بارش ، تاثیر آن بر خشکسالی و ترسالی زمین و نیز ، شدت آن را از ماهها و سالها قبل اندازه گرفت .
در پایان ، باید بگویم که عقل کل ، معیار تصمیم گیری ماست . نه صرفا هر احساسی که آدم ممکن است نام عقل بر آن بگذارد . و عقل کل هم از راه تجمیع نظرات فلاسفه بزرگ بدست می آید .
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
با سلام
و اما
فلسفه تعدد همسران پيامبر (ص) چيست؟
ازدواج پيامبر با زنان مختلف و متعدد براى حل يك سلسله مشكلات اجتماعى و سياسى در زندگى او بوده است.
زيرا مى‏دانيم هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله نداى اسلام را بلند كرد تك و تنها بود، و تا مدتها جز، عده محدود و كمى به او ايمان نياوردند، او بر ضد تمام معتقدات خرافى عصر و محيط خود قيام كرد، و به همه اعلان جنگ داد، طبيعى است كه همه اقوام و قبائل آن محيط بر ضد او بسيج شوند.
و بايد از تمام وسائل براى شكستن اتحاد نامقدس دشمنان استفاده كند كه يكى از آنها ايجاد رابطه خويشاوندى از طريق ازدواج با قبائل مختلف بود، زيرا محكمترين رابطه در ميان عرب جاهلى، رابطه خويشاوندى محسوب مى‏شد، و داماد قبيله را همواره از خود مى‏دانستند، و دفاع از او را لازم، و تنها گذاشتن او را گناه مى‏شمردند.
قرائن زيادى در دست داريم كه نشان مى‏دهد ازدواجهاى پيامبر لااقل در بسيارى از موارد جنبه سياسى داشته است.
و بعضى ازدواجهاى او مانند ازدواج با «زينب»، براى شكستن سنت جاهلى بوده كه شرح آن در ذيل آيه 37 سوره احزاب آمده است.
بعضى ديگر براى كاستن از عداوت، يا طرح دوستى و جلب محبت اشخاص و يا اقوام متعصب و لجوج بوده است.
روشن است كسى كه در سن 25 سالگى كه عنفوان جوانى او بوده با زن بيوه چهل ساله‏اى ازدواج مى‏كند، و تا 53 سالگى تنها به همين يك زن بيوه قناعت مى‏نمايد و به اين ترتيب دوران جوانى خود را پشت سر گذاشته و به سن كهولت مى‏رسد، و بعد به ازدواجهاى متعددى دست مى‏زند حتماً دليل و فلسفه‏اى دارد، و با هيچ حسابى آن را نمى‏توان به انگيزه‏هاى جنسى پيوند داد، زيرا با اينكه مساله ازدواج متعدد در ميان عرب در آن روز، بسيار ساده و عادى بوده و حتى گاهى همسر اول به خواستگارى همسر دوم مى‏رفته و هيچگونه محدوديتى براى گرفتن همسرى قائل نبودند براى پيامبر صلى الله عليه و آله ازدواجهاى متعدد در سنين جوانى نه مانع اجتماعى داشت، و نه شرائط سنگين مالى، و نه كمترين نقصى محسوب مى‏شد.
جالب اينكه در تواريخ آمده است پيامبر صلى الله عليه و آله تنها با يك زن «باكره» ازدواج كرد و او عايشه بود، بقيه همسران او همه زنان بيوه بودند كه طبعاً نمى‏توانستند از جنبه‏هاى جنسى چندان تمايل كسى را برانگيزند
حتى در بعضى از تواريخ مى‏خوانيم كه پيامبر با زنان متعددى ازدواج كرد و جز مراسم عقد انجام نشد، و هرگز آميزش با آنها نكرد، حتى در مواردى تنها به خواستگارى بعضى از زنان قبائل قناعت كرد
و آنها به همين قدر خوشحال بودند و مباهات مى‏كردند كه زنى از قبيله آنان به نام همسر پيامبر صلى الله عليه و آله ناميده شده، و اين افتخار براى آنها حاصل گشته است، و به اين ترتيب رابطه و پيوند اجتماعى آنها با پيامبر صلى الله عليه و آله محكمتر، و در دفاع از او مصمم‏تر مى‏شدند.
از سوى ديگر با اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله مسلماً مرد عقيمى نبود ولى فرزندان كمى از او به يادگار ماند، در حالى كه اگر اين ازدواجها به خاطر جاذبه جنسى اين زنان انجام مى‏شد بايد فرزندان بسيارى از او به يادگار مانده باشد.
و نيز قابل توجه است كه بعضى از اين زنان مانند عايشه هنگامى كه به همسرى پيامبر صلى الله عليه و آله درآمد بسيار كم سن و سال بود، و سالها گذشت تا توانست يك همسر واقعى براى او باشد، اين نشان مى‏دهد كه ازدواج با چنين دخترى انگيزه‏هاى ديگرى داشته و هدف اصلى همانها بوده است كه در بالا اشاره كرديم.
گرچه دشمنان اسلام خواسته‏اند ازدواجهاى متعدد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را دستاويز شديدترين حملات مغرضانه قرار دهند، و از آن افسانه‏هاى دروغين بسازند، ولى سن بالاى پيامبر به هنگام اين ازدواجهاى متعدد از يك سو، و شرائط خاص سنى و قبيله‏اى اين زنان از سوى ديگر، و قرائن مختلفى كه در بالا به قسمتى از آنها اشاره كرديم از سوى سوم، حقيقت را آفتابى مى‏كند، و توطئه‏هاى مغرضان را فاش مى‏سازد.
منبع: يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص: 219
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
با سلام

از خدا می خواهم کمک کند طوری بنویسم بتوانی هضمش کنی
(ولو اینکه غرضم از نوشتن نوع است نه شخص)
1-اگر شما فقط با طلبه بحث داری چرا بحث را در انجمن مطرح کردی؟؟در انجمن هر کس حق اظهار نظر در مورد مطالب نوشته شده را داردآیا عقل شما این حق را به ما نمی دهد؟؟؟بگذارید جوهر نوشته تان خشک شود عقل شما که حق هر گونه انتقادی به هرکسی میدادچی شد؟؟
ولوبحث ما ریشه یابی شبهه شما در مورد بنی قریظه است ولی اگر موافق باشی سوال را در موضوع جدید طرح کنیم ومستقلا دنبال کنیم تا این بحث مزاحم بنی قریظه نباشد؟
2-
بحث من بی ربط به شبهه شما نبود به نظر عقل شما درمان ریشه ای و اساسی بهتر است یا ظاهری؟؟عقلتان میگوید برای درمان بیماری باید ریشه بیماری را خشکاند یا فقط مسکن تجویز کرد؟؟
3-
گفتید عقل کاملترین و بی نقص ترین معیار تصمیم گیری است
ولی نگفتید مرادتان کدام عقل است ؟عقل نظری یا عملی؟عقل فطری یا اکتسابی؟عقل قطعی یا ظنی؟عقل ابزاری یاتجربی؟عقل شهودی یا استدلالی؟عقل کلی یا جزئی؟؟عقل بدوی یا مستقر؟؟
گفتید نباید در تصمیم گیری تابع احساسات شد
ولی نگفتیدفرق عقل و احساس و عاطفه چیست؟؟اگر کسی ادعاکرد که حکم عقل من این است (بزن و طرف مقابل را خورد و خاکشیر کن ! )چطور با چه معیاری مشخص میکنی که کدام تصمیم از روی عقل است وکدام از روی احساس ؟؟
شما خود را عاقل دانستی و حکم عقل را حتی برتر ازخداوندخالق عقل گرفتی
ولی نگفتی حیطه کارایی عقل چقدر است محدوده اش کجاست؟انتهای عقل کجاست؟اصلا محدود است یا نامحدود؟؟؟عقلت عجز هم دارد یا به همه چیز قادر است؟؟نکند در مورد چیزی که بهش می بالی اصلا شناخت نداری؟؟؟؟
اسباب حکم عقل را میدانی؟؟وجه تمییز این اسباب چیست؟؟نکند عقل مغلطه کند !!سفسطه کند !!جدل کند!!حکم درست و نادرست عقل را از کجا تشخیص میدهی؟
فرق عقل و وهم وخیال را می دانی؟؟وجه تمییز اینها چیست؟؟از کجا معلوم حکمی که به نام عقل ارائه می دهی حکم وهم وخیال نباشد؟؟
فرق عقل عالم کبیر ووهم کل را می دانی؟؟یا بدون داشتن معیارمشخص سنجش صحت و سقم ،همه حکم های عقل را تلقی به قبول کردی؟؟
نیروی ادراکی و تحریکی انسان را می شناسی؟؟وقتی جزم به حکمی پیدا کردی از کجا می دانی از بین 4 نیروی ادراکی،حکم کدام است؟؟
شما که عقل را کاملترین و بی نقص ترین معیار می دانی چه تعریفی از عقل داری؟؟ماهیت عقل را می شناسی؟؟
شما به روح معتقدی؟؟فرق روح و نفس و عقل را می دانی؟؟
4-
شما که عاقلی عقلتان به وجود خدا حکم میکند یا نه؟؟
اگر عقلت می گوید خدا هست نمی گوید شکر خدای منعم واجب است؟؟طریقه شکر را از کجا در می یابی؟؟
اگر عقلت گفت خدا هست؟خواسته ها و مطلوبات و انتظارات آن خدااز خود را هم می داند؟؟آنها چیست؟؟
عقلت به خدای حکیم مقر است یا خدای سفیه؟؟


5-
دین اسلام با عقل در تنافی نیست بیشترین بهاء را در بین ادیان ،اسلام به عقل داده است ولی نه بی در وپیکر و بدون قاعده و ضابطه اسلام برای عقل جایگاه تعیین کرده و حکم عقل در در جایگاه خودش نافذ می داند
عقل در قرآن با مشتقاتش 49 بار آمده و مدح شده است در قرآن واژه هایی چون لب و حجر و قلب هم به عنوان مترادف های قرآن ذکر شده است
و ماده علم با شكلهاى گوناگون، بيش از 750 بار، در قرآن كريم تكرار شده است.
اسلام آموختن دانش را، فريضه دانسته و بر آن تأكيد نموده است.
اسلام هر چه عقل را زایل میکند حرام و ممنوع اعلام کرده است ولی خود این مدعیان عقل و عقلانیت شیشه شراب که به اجماع همه عقلاء و حکماء مزیل عقل است را نوش میکنند(این چه تناقض آشکاری است که مدعی عقل ،مرتکب مزیل عقل می شودآن هم به صورت دائمی...)
از باب نمونه قرآن مى‏فرمايد:
1 «قل انَّما اعظكم بواحدة، ان تقوموا الله مثنى و فرادى ثمَّ تتفكروا» خداوند به پيغمبر اكرم (ص) دستور مى‏دهد كه در مقابل سخنان بى اساس ماجراجويان و مخالفين، آنها را به يك چيز كه در حقيقت ريشه تمام خيرات و پايه اصلى سعادت بشر است و به خوبى مى‏توان در پرتو آن راه حقيقت را پيدا كرد، پند و اندرز دهد. مى‏فرمايد بگو: «من شما را تنها به يك چيز اندرز مى دهم و آن اينكه فرد فرد يا دسته جمعى براى خدا، قيام كنيد و تفكر نماييد.» بنا بر اين معلوم مى شود كه تنها راه نجات و سعادت، انديشه و تفكر است.
2 «كتابٌ انزلناه اليك مبارك ليدبروا آياته و ليتذكر اولو الالباب اين كتاب گرانبها و پر بركتى است كه برتو فرستاديم تا در آياتش تفكر كنند و صاحبان انديشه و عقل متذكر شوند».
بنابراين منظور اصلى از تنظيم اين كتاب مقدس آسمانى و فرستادن آن بر پيغمبر اكرم (ص) تفكر و انديشه و ياد آورى صاحبان فكر و عقل مى باشد و اين بزرگترين افتخار و فضيلتى است كه نصيب عقل شده است.
3 «انَّما يتذكر اولو الالباب» در اين آيه شريفه خداوند فهم معانى آيات و تذكر را مخصوص به صاحبان عقل و انديشه كرده است. و در جاى ديگر فرمود: «و ما تذكر الّا اولوالالباب»در اين آيه نيز، همان معنى، را بيان مى‏فرمايد و اين بزرگترين موقعيتى است كه با اين آيات براى عقل و انديشه اثبات مى شود.
4 «اولئك الذين هداهم الله و اولئك هم اولو الالباب» در اين آيه شريفه خداوند متعال «هدايت» و «عقل» را قرين يكديگر قرار داده و بندگان مخلص و خاص خود رابه اين دو صفت برجسته مى‏ستايد. از اين بيان اهميت مقام عقل به خوبى روشن مى شود.
5 در سوره طلاق، صاحبان عقل را مخاطب ساخته و مى‏فرمايد: «فَاتّقوُا اللهَ يا اوُلِى الْالْبابِ الَّذينَ آمنوا(6) پرهيزگارى را پيشه سازيد اى صاحبان عقل كه ايمان آورده ايد». شكى نيست كه بالاترين كمالى كه براى انسان متصور است همان مقام تقوى و پرهيزگارى است، چنانكه صريحاً در جاى ديگر مى فرمايد كه ميزان شخصيت و مقام هر كس تقواى اوست «انَّ اكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ اتْقاكُم» و چون در آيه سابقه دستور اكيد درباره تحصيل مقام تقوى صادر فرموده و روى سخن را با صاحبدلان و عاقلان كرده است، استفاده مى شود كه اساس و شالوده «تقوى» را «عقل» تشكيل مى دهد. آيا با اين وضعيت، عقل را بيگانه و اجنبى، بلكه راهزن راه خدا شمردن صحيح است؟
6 «قُل هاتُوا بُرهانَكم ان كُنتُم صادِقين بياوريد برهان خود را اگر راستگو هستيد».
پيغمبر اكرم (ص) مأمور شد كه اين سخن را در مقابل دعاوى بى اساس اهل كتاب كه داخل شدنه بهشت را اختصاص به خود مى دانند بفرمايد. خداوند در اين آيه شريفه، دليل بر صدق و راستى را برهان و منطق شمرده، و دعاوى بى دليل و برهان را از درجة اعتبار ساقط گردانيده است روش و طريقه قرآن در هر مورد مطالبة دليل و برهان است و خود قرآن هم براى اثبات حقايق به اين ابزار دست زده و مطالب خود را بر روى اين پاية محكم، (نه چوبين) برقرار ساخته است، هر كس با قرآن سرو كار دارد به خوبى مى‏داند كه قرآن در هيچ مورد، ارزشى براى سخنان كسانى كه از روى عقل و انديشه صحبت نمى كنند، قائل نشده است

6-
شما اقرار دارید که اشخاصی هستند که از شما عاقل ترند؟
شما عاقلترید یا برتراند راسل ، ریچارد داوکینز و ولتر؟؟
هر جوابی بدهی محکومی(ولو با این عبارت جواب داده ای که-« اگرچه من هم در جامعه بیخدایان ، جزء فیلسوف ترین آنها نیستم که بتوانم جوابهای کاملا منطقی به شما بدهم»-و نوشتی«- افراد زیادی در اینترنت حضور دارند که میتوانید با آنها گفتگو کنید . بیخدایانی که از من هم خیلی باسواد تر اند»-) چرا که جواب تو از وجود مراتب و درجات فهم و عقل ،حاکی خواهد بود جواب تو از وجوداختلاف بین احکام عقل وعقلاء پرده برمی دارد و این خود برای اثبات نارسایی و عجز عقل در حکم به همه جزئیات کافی است.
ازکجا معلوم چیزی که تو عاقلانه می دانی راسل هم عاقلانه بداند؟ چیزی که او می داند خلافش را ولتر معتقد نباشد؟؟همین که بین نظرات این آقایان که همه عقل پرستند، اختلاف است خود یعنی نارسایی عقل و عدم اطمینان به آن...
7-
اعلامیه حقوق بشر مایه ننگ عقل بشراست نه ترقی او،کجای در سایه این اعلامیه همه انسانها نفس راحت می کشند!! اصلا عقلا چنین چیزی امکان دارد؟؟
پس این همه قتل و غارت .و کشتار وتجاوز چیست؟؟؟به این همه کشتار نفس کشیدن است؟؟
دردنیا کشوری نیست که همه انسانها نفس راحت در آن کشور بکشند شما کشوری بدون پلیس و قاضی و دادگاه و زندان سراغ دارید؟؟
اینکه می گویی شما هنوز در حال کشتن یکدیگر و بمبگذاری هستیدسوال این است فقط مسلمانان بمبگذاری میکنندانسان های دیگر عالم در صلح و ثبات کاملند؟؟قتل و کشتار ندارند؟؟شیعه کجا بمبگذاری کرده ؟؟؟ که چرا علی خلیفه چهارم شد و اول نشد ؟!
البته اگر در این ساحه مسلمان یک است غیر او صد...
بمبگذاری مرضی اسلام نیست اگر هست از کج فهمی مسلمانان و هوسهاست

8-
گقتید انتقاد آری توهین نه
سوال
این فرق بین توهین و انتقاد را از کجا درآوردید؟؟
رابطه منطقی بین توهین و انتقاد در تعریفی که کردید چیست؟؟
اگر کسی بگوید عقل من میگوید هر انتقادی نوعی توهین است چه می گویید؟؟
انتقاد توهین آمیز چطور؟جایز است یا نه؟؟
ملاک تشخیص اینکه چه حرفی انتقاد است و چه حرفی توهین چیست؟؟
گفتم فحش و توهین نسبت به شخصیتهای مختلف ، مجازاتهای مختلفی دارد که این حکم عقل است،مگر عقل شما مقر نیست؟؟
من که نوشتم ( اگر سوادتان به همه سوالها قدنداد ، فقط سوال 4 را جواب بده)
شما این سخن را انتقاد فرض کردید یا توهین؟؟عقل من که می گوید غرضم انتقاد بود.عقل شما چی؟..

9-

شما اتهاماتی به قرآن و مسلمانان زدید که باید اثبات کنید
کجای قرآن فرموده زمین مسطح است؟؟؟؟؟؟؟؟
کجای قرآن فرموده علت آفرینش ماه تعیین اوقات حج و عبادت مردم بوده است؟؟؟؟؟؟؟
کجای قرآن فرموده علت آفرینش شهاب سنگ ها ؛ شلیک آنها به سوی جنهای خبرچینی است که اخبار آسمان هفتم را استراق سمع میکرده اند !؟؟
(شما فرق علت و حکمت را می دانی؟؟؟؟؟؟؟از باب مثال وقتی عقلت می گوید علت چاقی غذای زیادخوردن است یعنی علت منحصره است ؟و علت دیگری ندارد؟؟؟)
اصلا می دانی کلام فصیح چیست کلام بلیغ چیست ؟؟تشبیه و استعاره و تمثیل و کنایه ومجازو توریه و استخدام و طباق و ادماج وارصاد و...را بلدی؟؟(می دانی محسنات معنوی ولفظی چیست؟؟؟)
معنای حصر اضافی و حقیقی را می دانی؟؟؟
میدانی اگر ندانی و در مورد قرآن قضاوت کنی می شوی جزء بی ادبان دور از ادب که به ادبیات قرآن اشکال میکنند؟؟؟
در تفسیر وفهم مرادجدی این آیات آیا سراغ مطالعه تفسیری رفته ای؟؟
آقای عاقل ماشینت خراب بشود خودت درست میکنی؟مریض شدی آپاندیست را خودت عمل میکنی؟؟یا به متخصص فن رجوع میکنی؟؟در مورد فهم مرادقرآن به کدام متخصص مراجعه کرده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


10-
درمورد وسعت علم خدا بایدعرض کنم
گفتی(تصور میکردید که ( چهار علم در جهان هست که علوم الله است)درحالیکه 5 علم است نه 4
جواب شما را علی ع بیش از هزار سال قبل داده است
در" نهج البلاغه" آمده است: هنگامى كه على ع از بعضى حوادث آينده خبر مى‏داد يكى از ياران عرض كرد: اى امير مؤمنان! از غيب سخن مى‏گويى؟ و به علم غيب آشنايى؟
امام خنديد و به آن مرد كه از طايفه" بنى كلب" بود فرمود:
يا اخا كلب! ليس هو بعلم غيب، و انما هو تعلم من ذى علم، و انما علم الغيب علم الساعة و ما عدده اللَّه سبحانه بقوله إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ ... فيعلم اللَّه سبحانه ما فى الارحام، من ذكر او انثى، و قبيح او جميل، و سخى او بخيل، و شقى او سعيد، و من يكون فى النار حطبا و فى الجنان للنبيين مرافقا، فهذا علم الغيب الذى لا يعلمه احد الا اللَّه، و ما سوى ذلك فعلم علمه اللَّه نبيه فعلمنيه و دعا لى بان يعيه صدرى و تضطم عليه جوانحى:
" اى برادر كلبى! اين علم غيب نيست، اين فرا گرفته‏اى است از عالمى (يعنى پيامبر) علم غيب تنها علم قيامت است، و آنچه خداوند سبحان در اين آيه بر شمرده ... و بعد از ذكر آيه شريفه فرمود: خداوند سبحان از آنچه در رحمها قرار دارد آگاه است، پسر است يا دختر؟ زشت است يا زيبا؟ سخاوتمند است يا بخيل؟ سعادتمند است يا شقى؟ چه كسى آتش‏گيره دوزخ است و چه كسى در بهشت دوست پيامبران؟ ... اينها علوم غيبيه‏اى است كه غير از خدا كسى نمى‏داند و غير از آن علومى است كه خداوند به پيامبرش تعليم كرده و او به من آموخته است، و برايم دعا نمود كه خدا آن را در سينه‏ام جاى دهد و اعضاى پيكرم را از آن مالامال سازد
از اين روايت به خوبى بر مى‏آيد كه منظور از عدم آگاهى مردم از اين امور پنجگانه تمام خصوصيات آنها است، فى المثل اگر روزى وسائلى در اختيار بشر قرار گيرد- كه هنوز آن روز فرا نرسيده است- و از پسر يا دختر بودن جنين به طور قطع آگاه شوند، باز اين امر مساله‏اى ايجاد نمى‏كند، چرا كه آگاهى از جنين به آن است كه تمام خصوصيات جسمانى، زشتى و زيبايى، سلامت و بيمارى، استعدادهاى درونى، ذوق علمى و فلسفى و ادبى، و ساير صفات و كيفيات روحى را بدانيم، و اين امر براى غير خدا امكان پذير نيست.
همچنين اينكه باران در چه موقع نازل مى‏شود؟ و كدام منطقه را زير پوشش قرار مى‏دهد؟ و دقيقا چه مقدار در دريا و چه مقدار در صحرا و دره و كوه و بيابان مى‏بارد؟ جز خدا كسى نمى‏داند.
در مورد حوادث فردا، و فرداها، و خصوصيات و جزئيات آنها نيز همين گونه است.


11-
اینکه گفتی عقل شاهکار کرده فضا رفته،شبیه سازی کرده،و...ازخودت نپرسیدی این عقل را چه کسی داده ؟؟این قابلیت را عقل از کجا آورده ذاتی او بوده یا کسی داده است؟؟این توانایی را چه کسی در نهاد او قرار داده؟؟چرا حیوانات این توانایی را ندارند؟؟
چطور عقلت راضی شده که حکم کند که اگر توربات باهوش با حق انتخاب بسازی یله و افسارگسیخته ولش میکنی تا همدیگر را بکشندو بی عدالتی و فساد و خونریزی بکنند و تو گوششان را نگیری و کنترلشان نکنی؟؟(راه و چاه را نشانش نمی دهی؟؟در مسیر کمال و برنامه ای که ساختی هدایتش نمی کنی؟)این چه عقلی است که حکم فراق عقل می دهد؟حکیم در کارخود هدف دارد (عبث نمی آفریند)هدف تو از ساختن راباتهای باهوش مختار چیست؟؟؟
رها کردن ربات مرید مختار به صورت بی هدف، صددرصد مخالف حکمت حکیم و عقل عاقل است.مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟

12-
چه قیاس مع الفارق واضحی!!!!!!!
قیاس مادر با خدا!!!
خدا فاطر است ازعدم آفریده مادر نه
خدا خالق است مادر مخلوق حامل
خدا واجب الوجود است مادر ممکن الوجود
خدا ازلی و ابدی است مادر حادث
خدا نامحدود است مادر محدود
خدا به جز جز خلقت جنین عالم است و مادر کاملا غافل ،چه بسا تکان نخورد فکر میکند مرده ،حتی حداقل اشراف و اطلاع از تکون نطفه و جنین ندارد!!!!!!!
بر مظومیت خدا باید گریست که در حیطه قانون گذاری او را عقل آقا نیما با مادر یکی پنداشته است
همین خطاهای واضح عقل است که او را رسوا و بی اعتبار نموده است.
قانون را کسی میگذارد که اشراف دارد وقتی انسان ها همه مقرند که ما خود را نشناخته ایم و در مقابل زوایایی پنهان وجود انسان متحیرو سرگردان است و انسان عاقل می داند که مجهولاتش از معلوماتش صدها برابر بلکه هزاران برابربیشتر است ،چطور داعیه قانون گذاری کامل بر انسان موجود ناشناخته دارد انسان برچیزی قانون می گذارد بتواند کامل بشناسد و بر او محیط باشد نه محاط؟؟؟وقتی عقل نیازها ،گرایشات،خواسته ها، رفتارها و...انسان را کاملا نمیداندوضع قانون ناقص چه فایده دارد؟؟؟؟؟؟
این یک حکم عقلی است نمی بینی قانون بشر با هم فرق میکند و هرازگاهی تغییر اساسی بنیادین دارد

درنتیجه
شما تهمتهای ناروایی به خدا ،قرآن و رسول ص نسبت دادید که باید مستند اثبات نمایید
عقل را برتر و توانا تر از خدا گرفتید
حق قانونگذاری را از خالق گرفته و آنرا حق مسلم مخلوق علیل ذلیل سر تا پا خطا قرار دادید
گفتید منکر خدایید
ضرورت حکم عقل به عجز ممکن الوجود و قدرت علی الاطلاق واجب الوجود رامنکر شدید
خدارا با مادر مقایسه کردید
بدون علم واطلاع در مورد قرآن نظر دادید
مسلمانان را متهم به خشونت کردید وغیر مسلمانان را تنزیه نمودید
قانون دست نوشته متغیر بشررا بر قانون خالق بشرترجیح دادید
شما حکم عقل بر وجوب شکر منعم را منکر شدید
شما باوجود اینکه عقل بشررا در حال طی مسیر تکامل و رشد درکشف مجهولات میدانید آنرا کاملترین و بی نقص ترین معیار معرفی کردید(تناقض آشکار)..
در کل من در نوشته شما،ادعاهای بدون دلیل وتهمتهای جاهلانه دیدم
در آخر اگرخیلی خسته کننده است میتوانی ادامه ندهی!نشخوارکلام ولتر من هم قبول دارم خسته کننده و بی فایده است
مرا حواله به دیگری دادی که از تو باسوادتر است فکر نمیکنی(ولوبه صورت یک احتمال) که افرادی باسوادتر از تو هستند که خدا و دین اسلام را مستدل قبول کرده؟؟؟و ازباب دفع ضرر محتمل که حکم عقل است واجب است که حتما مراجعه به مطالب آنها بنمایی؟؟؟
به امیداینکه خداوند همه ما را هدایت فرماید
إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدين‏
در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمى‏توانى راهنمايى كنى، ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مى‏كند، و او به راه‏يافتگان داناتر است.
من در این نوشتار بیش از صد سوال ازعقلت در12بند کردم ببینم توانایی جواب به چندتاشو دارد؟؟؟؟؟؟؟؟
(البته غرضم تفهم است نه تعنت)
منتظرجواب عاقلانه ات هستم رفیق
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
و اما حالا ؛ جوابی به شما دارم آقایی که با نام عبادی ، وارد بحث ما شده اید . ببینید آقا ، من واقعا نمیدانم شما اصول مباحثه را بلد هستید یا نه ، اما وقتی من و آقای طلبه داریم راجع به یک واقعه تاریخی و چندوچون آن بحث میکنیم ،فکر نکنم کار جالبی باشد که بیائید و یک موضوع کاملا بی ربط به بحث اصلی را مطرح کنید . ببینید اصلا مهم نیست که من از ماجرای بنی قریظه چه نتیجه ای بخواهم بگیرم ، مثلا اینکه نبوت محمد را انکار کنم و یا دین او را غلط بخوانم ؛ که شاید در آینده بخواهم این کار را بکنم ، ولی فعلا هدف من از بحث ، فقط دانستن نظر جامعه مسلمانان درباره این جنگ و تعداد دقیق قربانیان آن و علتهای آن است . همین ؛ بنابراین بحث درباره « جایگاه عقل در نزد بیخدایان » یک بحث کاملا مفصل و متفاوت است که جای دیگری را می طلبد و شما نباید این بحث را در یک پست متفاوت مطرح میکردید . اگرچه من هم در جامعه بیخدایان ، جزء فیلسوف ترین آنها نیستم که بتوانم جوابهای کاملا منطقی به شما بدهم ، ولی سعی میکنم تا آنجا که بتوانم به همه بحثهایتان پاسخ دهم ، با آنکه این بحث مفصل و طولانی است . از آقای طلبه هم خواهشمندم به حرفهائی که در زیر می زنم جوابی ندهند و همان بحث بنی قریظه را ادامه دهند . :
1 – در یک مورد اگر بخواهم به طور کلی به پرسش شما راجع به نگرش ما به عقل جواب بدهم ، میگویم « عقل کاملترین و بی نقص ترین معیار تصمیم گیری برای انسانهاست . » از نظر ما در عقل راستین هیچ شبهه و اشتباهی راه ندارد . برخلاف آنچه شما میگوئید ، عقل به تنهائی برای پاسخگویی به نیازهای ما کافی است و انسان اگر واقعا از عقلش بهره ببرد ، دیگر نیازی به وحی نخواهد داشت . ( بماند که اصلا وحیی هم وجود ندارد ! ) این که شما با آوردن نمونه های مغلطه آلود بخواهید ناقص بودن عقل را نتیجه بگیرید ، کار سختی نیست و من هم میتوانم با آوردن مثالهای مغلطه آلود ، ناقص بودن وحی را نتیجه بگیرم . اما بهتر آن است که هر دوی ما اگر هم انتقادی به طرف مقابل داریم ، مغلطه نکنیم .
اشکال شما این است که عقل را با احساسات و بعضاً عقده ها و هوسهای انسانی یکی میگیرید . بله من هم قبول دارم که اگر انسان در تصمیم گیری احساسات را به جای عقل بکار برد اشتباه کرده است . مثلاً ، وقتی که دو انسان با هم دعوایشان میشود ، احساسات حکم میکند که ( بزن و طرف مقابل را خورد و خاکشیر کن ! ) ولی عقل حکم میکند که ( با او منطقی صحبت کن و اگر هم دارد حق تو را میخورد ، از او شکایت کن ) می بینید ؟ دیگر نیازی به وحی نیست
2- برای آنکه نشان بدهم که عقل همواره کاملترین معیار تصمیم گیری است ، بگذارید چند مثال برایتان بزنم تا بفهمید که نه تنها عقل از افسانه ای بنام وحی کاملتر هم هست ، بلکه وحی اصولا غلط است :
برای قرنهای متمادی ، کتابهای تورات و انجیل و قرآن به بشر تحمیل کردند که زمین مسطح است و همه کائنات به دور آن می چرخند . چون شما مسلمان هستید بیشتر راجع به قرآن حرف میزنم . هزار وچهارصد سال قرآن را خواندید که میگوید زمین صاف است و آسمانها بوسیله ستونهائی نامرئی روی آن استوار اند ! و با همین باور خرافی ، جلوی پیشرفت علم را در کشورهایتان گرفتید . در غرب هم تازمانی که کلیسا حاکم بود همین طور بود . اما وقتی که غربیان کلیسا را به حاشیه راندند ، توانستند با استفاده از «عقل» به ماه و مریخ سفر کنند و کهکشان راه شیری را در نوردند و کاوشکر وُیجر به فضا بفرستند و بفهمند که نه زمین مسطح است ، نه آسمان ستون دارد و نه اصولا آسمان جسم دارد که بخواهم ستون داشته باشد زیرا خلأ است !
قرنهای متمادی فکر میکردید که علت آفرینش ماه ، تعیین اوقات حج و عبادت مردم بوده است ( طبق قرآن ) اما امروزه عقل ثابت کرده که ماه میلیونها سال پیش از آنکه انسانها خلق شوندو کعبه بنا گردد ، از زمین جدا شده و بصورت قمر درآمده است .
برای قرنها تصور کردید علت آفرینش شهاب سنگ ها ؛ شلیک آنها به سوی جنهای خبرچینی است که اخبار آسمان هفتم را استراق سمع میکرده اند ! اما امروزه همین عقل بطلان این ادعا را ثابت کرد
بخاطر باور به قرآن ، همواره تصور میکردید که ( چهار علم در جهان هست که علوم الله است و جز او هیچ کس نمیداند : جنسیت بچه در شکم مادر ، زمان آمدن باران ، مکان وفات انسان ، اتفاقات فردا ) اما امروزه به یاری همین عقل ، دو مورد از آنها را بطور کامل فهمیدیم . جنسیت بچه را نه تنها در شکم مادر ، که اصولا پیش از همبستر شدن والدین میتوانیم انتخاب کنیم ! و والدین میتوانند خود انتخاب کنند که دختردار شوند یا پسردار ! و نیز زمان آمدن باران را نه تنها از چندین روز قبل میفهمیم ، بلکه میتوانیم میزان بارشهای دهها سال دیگر را نیز بطور موثق پیش بینی کنیم ! مطمئن باشید به لطف همین «عقل» تا چند دهه دیگر زمان مردن افراد را نیز پیش بینی خواهیم کرد و با سفر در زمان از طریق مارلوله های نوری ، که دانشمندان پیش بینی کرده اند تا سال 2060 امکان پذیر شود ؛ در آینده سفر خواهیم کرد و بدین ترتیب از الله نیز پیشی خواهیم گرفت !
برای قرنها تصور کردید که جز خداوند ، هیچ کس قدرت آفرینش موجود زنده از هیچ را ندارد . و با همین باور احمقانه جلوی پیشرفت علم را در جهان اسلام گرفتید . اما امروز با کمک عقل توانستیم ابتدا گوسفند شبیه سازی شده خلق کنیم ، و همین دو ماه پیش هم ( نخستین مخلوق انسان ) در آزمایشگاهی در اوهایوی آمریکا خلق شد . که نه تنها شبیه سازی نیست ، بلکه بطور کامل از هیچ بوجود آمده است . یک باکتری کاملا جدید که انسان ، موفق شده ژنوتیپهای مستقلی برای آن ایجاد کنند . مطمئنا میدانید که هم اکنون توانائی آفرینش انسان جدید را نیز داریم اما چون پاپ و ملاها و خاخامها کولی بازی درمی آورند و نمیگذارند ، فعلا نمیتوانیم . اما بالاخره روزی میرسد که یک کشور در جهان با اعلام برائت از پاپ ، مجوز خلق انسان را بدهد ! نگران نباشید ( اگر میخواهید ؛ راجع به این باکتری جدید تحقیق کنید )
با همین عقل ، توانستیم اعلامیه حقوق بشر تنظیم کنیم تا دیگر همه انسانها ، چه کافر و چه مومن ، چه همجنسگرا و چه دگرجنسگرا ، چه سیاه و چه سفید ؛ چه سنی و چه شیعه ؛ بتوانند از نفس کشیدن خود لذت برند . و آن وقت شما با تکیه بر ( وحی ) هنوز در حال کشتن یکدیگر و بمبگذاری هستید که چرا علی خلیفه چهارم شد و اول نشد ؟!
می بینید ؟ عقل آنقدر کامل است که توانست انسان را به فضا بفرستد ، او را به آفرینش موجودات جدید وادارد ، هواپیما بسازد ، با نظریه نسبیت ، عدم وجود خدا را ثابت کند و به زودی با ایجاد عمر جاودانگی ( از طریق اصلاح ژنتیک ) و سفر در زمان ؛ بطور کامل بر جهان مسلط خواهیم شد و آنوقت شما همچنان در مساجد و امامزاده ها اعتکاف کنید و بگویید که ( خداوند از همه ما تواناتر و داناتر است!)
اگر هنوز هم خدا را از عقل بالاتر میبینید ، میتوانید کتابهای برتراند راسل ، ریچارد داوکینز و ولتر را بخوانید. ببینید آقا ، مطمئنا افرادی مثل راسل و ولتر اینقدر احمق نبوده اند که سوالاتی که شما از من راجع به عقل پرسیدید را ؛ از خود نپرسیده باشند ! مطمئنا در اطراف آنها هم کسانی بوده اند که همین حرفها را بزنند . اما برتراند راسل تا 102 سالگی بر عقیده خود ماند و در حال بیخدائی از دنیا رفت . و حتی نزدیک شدن به مرگ هم عقیده اش را تغییر نداد . پس مطمئنا او جوابی قانع کننده برای سوالات امثال شما داشته است . کتابهایش را بخوانید تا دریابید . شما در سوالاتتان جوری حرف زده اید که انگار دانشمندترین آدم جهان هستید و بویژه به من گفته اید ( اگر سوادم به همه سوالها قدنداد ، فقط سوال 4 را جواب دهم ) ظاهرا فکر کرده اید این چیزهائی که گفتید را تا قبل از شما هیچ کس نمیدانست ! بروید کتابهای این بزرگان را بخوانید تا ببینید که آنها مدتها قبل از بدنیا آمدن شما و امثال شما ، این بهانه جوئی های کودکانه را پاسخ داده اند.
3- نکته ای هم درباره مسئله ساب النبی و حکم اعدام توهین به محمد میگویم :
ببینید آقا مشکل شما مسلمانان این است که فرق ( توهین ) با ( انتقاد ) را درک نمی کنید . اگر چه به ظاهر خود را انتقادپذیر نشان میدهید ولی حقیقتا اینگونه نیستید . بگذارید یک توضیح کوتاه بدهم : توهین ، از نظر عقلانی ، یعنی کلامی که باعث هتک حرمتِ بی دلیل فرد یا افرادی شود . یعنی نسبت دادن یک عمل به کسی که آنرا انجام نداده است . مثلا نسبت دادن حماقت به کسی که واقعا احمق نیست ، توهین است . فحش هم یعنی کلامی که دارای بار منفی باشد و تهمتی را به فردی القا کند که شایسته آن نیست . کلماتی مثل مادر.... ؛ آشغال ؛ الاغ ؛ عوضی ؛ ایکبیری ؛ حمال و .... از این دسته هستند . که از نظر ما هم فحش محسوب میشوند . اما ( انتقاد ) یعنی نسبت دادن یک فعل ، به کسی که واقعا آنرا انجام داده ؛, و نکوهش او به خاطر این عمل . مثلا ، کلماتی مثل بی شعور ، نادان ، آدمکش ، دیوانه ، خونخوار ، جلاد ، زنباره ، شهوتران و بوالهوس ؛ فحش نیستند بلکه انتقادند . در دین شما ، حکم انتقاد به محمدبا حکم اهانت به او یکی است و هردو اعدام است . در مذهب شیعه ، این حکم به 13 عضو خانواده او نیز گسترش داده شده است ! از نظر ما هم توهین کردن و فحش دادن عملی ناشایسته است ( البته نه در حدی که شایسته اعدام باشد ) ولی بهرحال کار درستی نیست . اما انتقاد فرق میکند . شما در تاریخ زندگی محمد بنگرید : تمام کسانی که او به اتهام ساب النبی ، دستور به کشتن آنها داده ، حقیقتا توهینی نکرده اند و صرفا انتقاد کرده اند. مثلا : عصماء
بنت مروان ، دختر شاعره ای در مدینه بود که یک شعر در انتقاد از محمد سرود . و محتوای آن چنین بود که ( ای مردم مدینه ! چرا با وجود این همه انسان دلاور که در شهر خود دارید ؛ یک انسان بیگانه از مکه را به رهبری شهر خود برگزیدید ؟ ) درست مانند آنکه هم اکنون یک چینی رئیس جمهور ایران شود ! کاری ندارم که این انتقاد به جا بوده یا نه ؛ ولی بهرحال توهین نبوده و صرفا انتقاد به غیرمدینه ای بودن محمد است . اما محمد چکار کرد ؟ حکم به قتل عصما ء داد و شوهر سابق عصماء که مسلمانی تندرو بود نیز یک شب او را در حالیکه به بچه نوزادش شیر میداد با چاقو تکه تکه کرد !
یا ابوعفک ، پیرمردی که همین انتقاد را به شکلی دیگر مطرح کرده بود و از مردم مدینه انتقاد کرده بود که چرا یک غریبه را رئیس خود کرده اند ؟ و اصلا فحشی به محمد نداده بود. اما محمد دستور قتلش را داد و پیروانش نیز یک شب ابوعفک را در خانه اش با شمشیر قطعه قطعه کردند !
یا مثلا همین اتهامی که به بنی قریظه وارد میشود که به محمد توهین کرده اند درست نیست . بنی قریظه و در کل یهودیان عربستان ، فقط و فقط می گفتند که محمد پیامبر نیست و دروغ میگوید ! و این فحش نیست بلکه انتقاد است . اما محمد هر سه قبیله یهودی مدینه را تارومار کرد .
ببینید در حال حاضر ، اگر من به محمد بگویم ( زنباره شهوتران بچه باز خونخوار ) از نظر مسلمانان من ساب النبی کرده ام و باید تا قبل از صبح فردا اعدام شوم . اما حقیقتا اینها فحش نیست . من فقط انتقاد کرده ام به اینکه محمد در طول ده سال حکمرانی بر مدینه ، 11 زن عقدی و چند کنیز را به بستر برد ، و برای خوابیدن با آنها نوبت تعیین کرد . و حتی در آخرین روزهای عمر به فکر ازدواج با دختران جوان بود. اگر بگویم بچه باز ، انتقاد است نه اهانت چون با دختر 9 ساله آمیزش کرده است . اگر بگویم خونخوار ، بخاطر این است که در طول حکومت بر مدینه آنهمه جنگ براه انداخت که اکثرا تهاجمی بود و نه دفاعی
می بینید ؟ شما فرق انتقاد و اهانت را نمی فهمید . انتقاد هرچند اگر بجا هم نباشد حق هر انسانی است . و کسی را نباید به خاطر انتقاد کشت .
در ضمن ، حتی اگر برفرض محال کسی به محمد اهانت هم کرد ؛ مجازاتش اعدام نیست .
4- یک نکته هم راجع به حرفی که درباره ربات زدید بگویم : اگر من روزی یک ربات خلق کردم ، برایش دستورالعملی قرار میدهم که طبق همان رفتار کند . بله حق با شماست . اما انسان با ربات خیلی فرق دارد . انسان شعور دارد ، حس دارد ، غریزه دارد ، عشق دارد ، نفرت دارد ، عقل دارد و .... اما ربات یک تکه آهن است که هیچ حسی ندارد و طبق آن چیزی که به او بگویند عمل میکند . بنابراین قیاس شما به شدت مع الفارق است . اما اگر روزی من یک انسان خلق کردم ( همانطور که در آینده خواهیم کرد ! ) بهیچ عنوان اجازه ندارم به او تکلیف کنم که چطور زندگی کند ؛ و یا او را بخاطر سرپیچی از دستوراتم تنبیه کنم ! هرگز !
به نظر من حتی محمد آدم باهوش تری از شما بود. چون وقتی قرآن را می سرود ، گفت که ( خداوند دو نوع مخلوق دارد : مخلوقات با اراده که انسانها هستند و مخلوقات بی اراده که فرشتگان هستند ) مثالی که شما زدید مانند فرشته هاست . که خودشان هیچ اراده ای ندارند . اما آیا انسان را نیز میتوان مثل ربات ، وادار به کاری کرد ؟
ببینید ، یک مثال دیگر : مقام خدا از نظر شما ، تاحدودی مشابه مقام مادر است . چون مادر هم انسان را از هیچ به وجود می آورد و به نوعی آفریننده اوست . بسیارخوب ، احترام مادر بر همه واجب است ؛ اما آیا مادر یک فرد ، میتواند به او دستور بدهد که چگونه زندگی کند ؟ وقتی که بزرگ شد ، آیا حق دارد که او را مجبور کند آنطور که او میخواهد کار کند ، زن بگیرد ، آنطور که او میخواهد بچه دار شود ، اسم بچه هایش را آن چیزی بگذارد که مادرش میگوید ؟ معلوم است که نه ! مادر اگر چه محترم است ، ولی حق ندارد از یک سنی به بعد ، در زندگی بچه اش دخالت کند . چنانچه حتی در شریعت اسلامی! هم پدر و مادر از یک جائی به بعد حق تحمیل سلیقه خود در ازدواج فرزندانشان را ندارند ! چه رسد به قوانین سکولار!
شما به مادر خود اجازه می دهید که به شما دستور دهد برایش آدم بکشید ، کنیز بگیرید ، جنگ کنید ، و یا هر چیز دیگر ؟ اگر اجازه نمیدهید پس خداوند هم اجازه ندارد برفرض وجود داشتن ، این طور در زندگی ما دخالت کند .
این حرفی که من می زنم حرف تازه ای نیست ، و مدتهاست که ریچارد داوکینز آنرا در قالب نظریه ای بنام پانتئیسم pantheism یا ( خدا نامهم انگاری ) مطرح کرده است . بدین معنی که خدا اگر هم وجود داشته باشد ، از نظر اخلاقی اجازه ندارد که بین انسانها جنگ و خونریزی راه بیندازد و انسانها را با هم دشمن کند. اگر خواستید بیشتر بدانید ، کتابهای داوکینز را مطالعه کنید
در پایان باید بگویم که من حقیقتا مایل نیستم این بحث فرعی را در اینجا با شما ادامه دهم . بحث من با طلبه پاسخگو ، یک بحث تاریخی است و اگر شما در این زمینه حرفی دارید ، بزنید ، اما این بحثی که شما مطرح کرده اید هم خیلی خسته کننده است ، هم خیلی بی ربط . مدتها قبل از شما هم کسانی به ولتر همین خرده را می گرفتند ؛ و او هم جوابهای قاطعی به آنها داده و من حوصله ندارم دوباره آنها را تکرار کنم . اما اگر ( دیکسیونر فلسفی ولتر ) را بخوانید مطمئنا جواب خواهید گرفت . بنابراین خواهشمندم دیگر این بحث را تمام کنید و هروقت سوادتان راجع به بیخدایان و نگرش آنها به زندگی کامل شد ، افراد زیادی در اینترنت حضور دارند که میتوانید با آنها گفتگو کنید . بیخدایانی که از من هم خیلی باسواد تر اند .
با آرزوی زندگانی خوش و پر از خردورزی و موفقیت برای شما
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
بهترین پاسخ Pending Moderation
0
Votes
Undo
یک بحث دیگر :
شما اگر نمیتوانید لیستی که گفتم را تهیه کنید ، پس به چه دلیلی میگویید تمام آن 900 نفر مجرم بودند ؟ وقتی خودتان هم قبول دارید همه آنها مجرم نبودند و نمیتوانید فهرست مقتولین به دست آنها را تهیه کنی ؟!
درباره زن و بچه ها هم با توجه به نگاه زن ستیزانه تورات ، مسلم است که اگر هم خیانتی باشد ، زنان در آن بی تقصیرند . پس چرا تا آخر عمر از نعمت آزادی محروم شدند ؟
درباره سوال شما درباره جایگزین اسلام هم ، من هیچ دینی را در جهان قبول ندارم . نه اسلام نه مسیحیت نه زرتشت نه یهود و ...
تنها گزینه برای بشریت ، سکولاریسم است . یعنی زندگی بدون توجه به دین ( خواه سکولار مسلمان ، خواه سکولار زرتشتی ، خواه سکولار بیخدا و ... ) و عمل به پیمان جهانی حقوق بشر
نظر
There are no comments made yet.
  1. بیش از یک ماه پیش
  2. تاریخ
  3. لینک جواب
  • صفحه :
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4


هنوز پاسخی برای این پرسش ارسال نشده است.

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت