من با پدرم مشکل دارم!!!

پرسش:
محبوبه: سلام حاج آقا
در ابتدا تشکر میکنم از سایت خوب و پر محتواتون.ما جوونا به اینطور سایتایی که بتونیم درد و دل کنیم و مطمئن باشیم خیلی نیاز داریم.
حاج آقا من با پدرم مشکل دارم و نمیدونم چطور رابطه خودم رو باهش بهتر کنم.خیلی دوست دارم بهش خوب باشم ولی نمیدونم چکار کنم.میشه بهم کمک کنید و بگید چکار کنم؟ممنون از زحماتتون.
پاسخ:
با سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی
ممنون از لطف شما.
در ابتدا خدمت شما عرض کنم که از روايات معصومان استفاده مي‌شود كه والدين چه مؤمن باشند و چه كافر و چه نيكوكار و چه گناه كار بايد مورد احترام قرار گيرند و استثنا بردار نيست. امام‌رضا(ع) مي‌فرمايد: "نيكي به والدين واجب است گرچه مشرك باشند، ولي در معصيت خدا نبايد آنان را اطاعت كرد".(1)
قرآن مجيد تنها در يك مورد مخالفت با پدر و مادر را جايز دانسته و آن صورتي است كه پدر و مادر فرزند را به شرك فرا خوانند، ولي در ساير موارد به رفتار پسنديده توصيه نموده است.(2)
امام باقر(ع) مي‌فرمايد: "سه چيز است كه خداوند دربارة آن‌ها براي مخالفت رخصت نفرموده است: رد امانت به نيكوكار و بد كردار،‌ وفا به پيمان نسبت به نيكوكار و بدكردار و خوش رفتاري با پدر و مادر، نيكوكار باشند يا بد كردار".(3)
البته احترام گذاشتن به پدر و مادر به معناي قبول همة نظريات آنان نيست.
شما مي‌توانيد با رعايت ادب و متانت و حفظ جايگاه پدر و مادر نظر خود را در موضوعات مختلف بيان كنيد و از منطق خود دفاع نماييد. والدين نيز نبايد توقع داشته باشند كه فرزندشان هميشه پيرو نظريات آن‌ها باشد. مهم حفظ حدود و رعايت تواضع و فروتني است. هرگز قرآن و روايات معصومان از فرزندان نمي خواهد در بست تمام نظريات پدر و مادر را بپذيرند، بلكه آية‌"فبشّر عباد الّذين يستمعون القول فيتبعون احسنه".(4)بندگاني را بشارت مي‌دهد كه سخنان را مي ‍‌شنوند و بهترين را انتخاب مي كنند، اين‌آيه فرزندان را نيز در بر مي گيرد. فرزندان بايد از جدل و بحث هاي بيهوده كه ممكن است به تيرگي روابط و موجب ناراحتي پدر و مادر بيانجامد، اجتناب ورزند، يعني براي پدر و مادر حريم قائل شوند وشرائط سني آن ها را در نظر بگيرند.در مواردي لازم است تغافل كنيد يعني خود را به غفلت بزنيد و به گفته ها و رفتار آنان اعتنايي نكنيد تا سبب ناراحتیتان نشود.
به زحمات و تلاش های روزانه آنها دقت کنید که چقدر به فکر شما می باشند و اینکه چگونه از بچگی با مشکلات زیاد شما را بزرگ کرده و سعی کرده اند سخت به شما نگذرد.
حتما غرور خود را بشکنید و هر چند مدت دست پدر و مادر را بوسه زنید و هدیه بخرید برایشان.
در کارهای خانه به مادر حتما کمک کنید و در غذا گذاشتن و جمع کردن و شستن ظرف ها حتما کمک کنید که همگی تاثیر مثبتی در علاقه پدر و همچنین مادر دارد.
در هر حال دو مسئله وجود دارد: يكي احترام به پدر و مادر كه هميشه بايد باشد و دوم اطاعت از آنها كه اين هميشگي نيست. اطاعت از آن‌ها در كارهاي خوب، حتي در كارهاي مباح است، اما اطاعت از آن‌ها در كارهاي گناه و يا آنچه به نفع و مصلت واقعي شخص نيست، لازم، بلكه جايز نيست.
چنانچه مشکل خاصی در ارتباط با پدر دارید ، در نظرات یا ارسال سوال  بنویسید تا راهکارهای جزئی و مشخص ارائه کنم.
موفق باشید.
پي نوشت ها :
1. عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124.1
2. لقمان(31) آيه 15.2
3. اصول كافي، ج 3، ص 236.3
4. زمر (39) آية 18.4

 

نظرات (34)

This comment was minimized by the moderator on the site

به نام خدا
سلام ببخشيد تروخدا راهنماييم كنين ديگه نميدونم چيكار كنم
پدرم اصلا به من ابراز احساسات نميكنه و فقط نياز هاي ماديه منو بر طرف ميكنه وقتي عصباني ميشه هر چيزي ممكنه از دهنش بياد بيرون مثلا امروز داشتم با برادرم صحبت ميكردم و يه لحظه با...

به نام خدا
سلام ببخشيد تروخدا راهنماييم كنين ديگه نميدونم چيكار كنم
پدرم اصلا به من ابراز احساسات نميكنه و فقط نياز هاي ماديه منو بر طرف ميكنه وقتي عصباني ميشه هر چيزي ممكنه از دهنش بياد بيرون مثلا امروز داشتم با برادرم صحبت ميكردم و يه لحظه با برادرم شوخي كردم بعد پدرم گفت چرا مثل معلول ها راه ميري و من واقعا قلبم شكست شايد منظوري نداشته باشه اما بلاخره منم دخترم ناراحت ميشم و اصلا ميونه خوبي باهاش ندارم و همش به براد كوچكترم توجه ميكنه و ابراز احساساتش مال اونه تروخدا كمكم كنين

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام علیکم
پدرتون قطعا قصدی ندارند و حتما دوستتون دارند. اگر هم بعضی مواقع حرفی میزنه و برخورد نامناسبی داره بخاطر خستگی و ... است و ته دلش چیزی نیست.
علت ابراز محبت به بچه کوچیک هم بخاطر شرایط سنی اون هست و الا بین بچه ها پیش والدین فرقی نیست....

سلام علیکم
پدرتون قطعا قصدی ندارند و حتما دوستتون دارند. اگر هم بعضی مواقع حرفی میزنه و برخورد نامناسبی داره بخاطر خستگی و ... است و ته دلش چیزی نیست.
علت ابراز محبت به بچه کوچیک هم بخاطر شرایط سنی اون هست و الا بین بچه ها پیش والدین فرقی نیست. خیلی حساس نباشید.

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

من سوال کردم ولی اسمم راننوشتم لطفا بگویید باپدر وبرادر معتادم که زن عقد کرده چه کنم

This comment was minimized by the moderator on the site

من از ته ته ته قلبم به همه اونایی که یتیم هستن حسودی میکنم کاش من هم یتیم بودم کاشبابای من هم مرده بود....کارم به جاییرسیده تو قنوت نمازم آرزوی یتیمی میکنم...

This comment was minimized by the moderator on the site

همتون رو درک میکنم منم یه بابای بداخلاق دارم که زندگی رو واسه هممون جهنم کرده حاج آقا شما همش میگید صبر کن قبول ما هم داریم همین کار رو میکنیم ولی هر کسی یه ظرفیتی داره کاسه صبر ما هم تموم شده. 23سالمه اصلا یادم نمیاد یه روز خوش داشتیم یانه......

همتون رو درک میکنم منم یه بابای بداخلاق دارم که زندگی رو واسه هممون جهنم کرده حاج آقا شما همش میگید صبر کن قبول ما هم داریم همین کار رو میکنیم ولی هر کسی یه ظرفیتی داره کاسه صبر ما هم تموم شده. 23سالمه اصلا یادم نمیاد یه روز خوش داشتیم یانه... پدر من به حدی بداخلاقه که نمیشه توصیفش کرد هر روز فحش خوردن، هر روز تهمت شنیدن هر روز نفرین شدن هر روز تحقیر شدن شده بخشی از زندگی ما ..هیچ کس با ما رفت و آمد نمیکنه ازبس که این آدم زودجوش و کینه ایه..حاج آقا شما میگید ازدواج میکنید راحت میشید ولی من میگم با این شرایط کسی حاضر نیست بیاد سمت ما..شنیدین میگن هر کسی تو قبر خودش میخوابه من میگم دروغه ما داریم تو قبر این آدم میخوابیم چون جواب همه بدیاش رو ما داریم پس میدیم...این آدم نه همسر خوبی برای زنشه نه پدر خوبی برای بچه هاش نه پسر خوبی برای مادرش نه برادر خوبی برای خواهراش. بخدا یه روز اگه من و خواهرام نبودیم مادرش رو تا حد مرگ کتک میزد. هم ما و هم مادرش نفرینش کردیم ولی هیچ اثری نداشت که نداشت تازه بیماریش هم خوب شد.گاهی فک میکنم خدا داره بی انصافی میکنه.
حاج آقا به نظرم یه بخشش مقصر شماهایید...چندبار شده منبر که میرید به حجاب خانوما گیرندید یه بار رو این موضوع بحث کنید واقعا فک کردید بدحجابی خانوماس که داره جامعه رو ازبین میبره بخدا اشتباه میکنید وقتی این همه آدم میگن دیگه ایمانی براشون باقی نمونده سر همین قضیه بداخلاقی پدرایعنی این که جامعه از اساسمشکل داره اساسش خونوادس وظیفه شماها هدایته یه بار هم رو منبر که رفتید طرف صحبتتون رو آقایونهبه اصطلاح پدر قرار بدید از بسش همه جا همه چیبه نفع آقایون بوده فک میکنن هر غلطی دوس داشته باشن میتونن بکنن

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

با سلام
حاج اقا من دختری 16 ساله هستم و کلا با خاوندام مشکل دارم تک فرزندم هستم
پدرم خیلی ب من گیر میده گیر های الکی.
این بماند
ار موقع مادر اشتباهی میکنه و من ناراحت میشم و بهش میگم بهم فحش میده خیلی زیاد و منم گریه میکنم
پدرمم هم ب بهانه اینکه...

با سلام
حاج اقا من دختری 16 ساله هستم و کلا با خاوندام مشکل دارم تک فرزندم هستم
پدرم خیلی ب من گیر میده گیر های الکی.
این بماند
ار موقع مادر اشتباهی میکنه و من ناراحت میشم و بهش میگم بهم فحش میده خیلی زیاد و منم گریه میکنم
پدرمم هم ب بهانه اینکه مادرم تربیتم نکرده و تقصیر اونه اش داغ تر از دیگ میشه
دیگ واقعا خسته شدم نمیدونم چیکار کنم الان چند مدتیم هست جلوی دهنمو میگیرم تا بهشون چیزی نگم ولی خیلی ناراحت میشمو داغ میکنم و......

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام
همین که سکوت کردید خیلی خوبه. سعی کنید تو دعواها و تذکراتشون جواب ندید و قبول کنید و بگید چشم.
اگر شما کوتاه بیاید سود زیادی بردید.

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام پدرومادرم به برنامه های من (کوتاه مدت وبلند مدت)اهمیت نمیدن این باعث اختلافات ما هست لطفا کمکم کنین ممنون

This comment was minimized by the moderator on the site

با سلام
باید بیشتر و دقیقتر توضیح بدید.

This comment was minimized by the moderator on the site

با سلام من 18 ساله ام و عضو یک خانواده ی شلوغ با وضع مالی خوب پدرم به شدت استرسی و بداخلاق وهمیشه نفوذ بد میزنه پدرم همیشه با حرفاش دل منو میشکنه من در زندگیم اشتپاههای زیادی کردم که همشون منشاش بابامه هیچ وقت کنکورمو یادمو نمیره یه جور پدرمو در...

با سلام من 18 ساله ام و عضو یک خانواده ی شلوغ با وضع مالی خوب پدرم به شدت استرسی و بداخلاق وهمیشه نفوذ بد میزنه پدرم همیشه با حرفاش دل منو میشکنه من در زندگیم اشتپاههای زیادی کردم که همشون منشاش بابامه هیچ وقت کنکورمو یادمو نمیره یه جور پدرمو در اورد که یه ناپدری با ادم نمیکنه هرموقع از خونه میره بیرون ما میگیم اخیش راحت شدیم هرموقع خونس لام تا کام حرف نمیزنیم چون با کوچکترین حرف میفته دعوا وقشقرق راه میندازه وقتی میره بیرون مردم میگن جقد بااخلاقه ولی نمیشناسنش روزیو یادم نمیاد با فحشای بابام نبوده همه ی عروسا و دامادا از دستش ناراضین ولی همه احترامشو نگه میداریم به امید اینکه روزی پدرم پدر باشه چه جاهایی بهش نیاز داشتم پشتمو خالی کرد هرچقدم تلاش کنم به عنوان پدر قبولش ندارم دلم من دانشگاه تهران در بهترین رشته ی مهندسی تحصیل میکنم و جهشی خوندم اما بازم بهم کنایه میزنه وقتی میرم تهران راضی نیستم بیام قم ارزو میکنم سهم الارثمو بریزم تو جوب چون وقتی که بود همیشه میگف ندارم بازم ممنون

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

با سلام
در پاسخ چند نکته عرض میکنم:

1- احترام به والدين واجب است و ما به عنوان فرزند وظيفه داريم كه به والدين خود احترام بگذاريم حال اگر پدر يا مادر خودشان حرمت خود را مي شكنند و باعث تخريب شخصيت خود مي شوند حرف ديگري است ولي در عين حال دليل بر...

با سلام
در پاسخ چند نکته عرض میکنم:

1- احترام به والدين واجب است و ما به عنوان فرزند وظيفه داريم كه به والدين خود احترام بگذاريم حال اگر پدر يا مادر خودشان حرمت خود را مي شكنند و باعث تخريب شخصيت خود مي شوند حرف ديگري است ولي در عين حال دليل بر اين نمي شود كه ما مجاز هستيم به آنها اهانت كنيم. به قول ابن سينا اشتباه را با اشتباه نمي توان پاسخ داد. زيرا اگر شما 100 پاسخ اشتباه به يك اشتباه بدهيد حاصل آن مي شود 101 اشتباه. فرض كنيد پدر شما در رفتارش كاملا در اشتباه است. آيا برخورد متناسب با اشتباهات او اين است كه مقابله به مثل شود يعني رفتار نامناسبي با او شود؟!
2- به نظر مي آيد راه حل اساسي اين است كه رفتارهاي او را ريشه يابي كنيد، عوامل گوناگوني ممكن است باعث بروز اين رفتارها باشد كه ما به برخي از آنها اشاره مي كنيم :
1- تربيت ناصحيح خانواگي؛ يعني در يك خانواده متخلق به اخلاق انساني و اسلامي رشد نكرده، طبيعي است نبايد از او انتظار داشت كه انساني با شخصيت و رفتارهاي سنجيده باشد .
2- معاشرت با دوستان و همكاران بد؛ كه در اين صورت بايد به نحوي ارتباط او را با آنها كاهش داد و دوستان مناسب و همكاران خوب جايگزين آنها كرد.
3- گاهي اوقات بيماري هاي جسماني يا رواني موجب اختلالات رفتاري مي شود كه در اين صورت بايد با يك روان شناس يا روان پزشك مسأله را به صورت حضوري در ميان گذاشت و با مشاوره از راه دور و از طريق پرسش و پاسخ نمي تواند مسأله را حل كرد.
4- گاهي اوقات رفتارهاي نامناسب ديگران باعث بروز اين رفتارها مي شود.
5- گاهي اوقات مشكلات اقتصادي و فشار گراني در بروز چنين رفتارهايي نقش دارد.
6- بعضي از اوقات نيز برخوردهاي نسنجيده، لج بازي ها و بگو مگوهاي در خانه با او باعث چنين پرخاشگري ها مي شود. در هر حال حل مشكل وقتي ميسر است كه اول مشكل ريشه يابي شود و سپس دنبال راه كارهاي عملي براي حل آن بود.
7-در پايان باز هم توصيه مي كنيم اگر پدر شما حريم خود را يا حريم خانواده را مي شكنند شما به خودتان حق ندهيد كه به او بي احترامي كنيد زيرا نه تنها مشكلي حل نخواهد شد بلكه حرمت شكني ها عموميت پيدا مي كند و ديگر هيچ حريمي براي خانواده باقي نخواهد ماند. در حالي كه اگر شما با صبر و تحمل اين حريم را حفظ كرديد حداقل يك پناهگاه و يك ديوار از چهارديواري حريم خانه محفوظ مانده و به همان ميزان آسيب پذيري اهل خانواده كمتر خواهد شد.
8- بنا بر اين نفرين كردن پدر كار درستي نيست و آثار بد و نامطلوبي براي شما در پي دارد . بهتر است به جاي نفرين هدايت و عاقبت بخيري او را از خداوند طلب نماييد .
9- نا گفته نماند كه هيچ كارو عمل خيري بي پاداش نيست و تحمل اذيت و بد زباني پدرتان موجب ترفيع درجه شما و رشد معنوي و روحي شما مي شود و اين موضوع عاملي براي تربيت روحي و معنوي شما است .

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام خسته نباشید ممنون از سایت خوبتون
منم یه مدتی هست که با پدر مادرم خیلی مشکل دارم نمی دونم دیگه چیکار کنم تا اونا از من راضی باشن یعنی به طور خلاصه هر کاری براشون انجام میدم اصلا به چششون نمیاد چند وقتیه که واقعا از خونه متنفر شدم از پنج شنبه...

سلام خسته نباشید ممنون از سایت خوبتون
منم یه مدتی هست که با پدر مادرم خیلی مشکل دارم نمی دونم دیگه چیکار کنم تا اونا از من راضی باشن یعنی به طور خلاصه هر کاری براشون انجام میدم اصلا به چششون نمیاد چند وقتیه که واقعا از خونه متنفر شدم از پنج شنبه جمعه ها متنفرم نمی دونم چرا ولی حسم داره روز به روز نسبت به پدرومادرم کم رنگ تر میشه واقعا تو شرایط روحیه بدی هستم هر روووووووز امکان نداره با من دعوا نکنن حاج اقا شما بگید من چیکار کنم؟؟ ممنون میشم راهنماییم کنید

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام
صبور باشید و به نکات بالا که گفتم دقت کنید.
هر حرفی زدند جواب ندید و به خواسته هاشون تا حد ممکن گوش بدید.
ان شالله خدا بعدا براتون جبران می کند.

This comment was minimized by the moderator on the site

میشه جواب من را بدهید من با پدرم بسیار مشکل دارم ادم بسیار ارومی هم هستم وخیلی به حرفش گوش میدهم اما پدرم با من مشکل داره همش میخواد با من دعوا کنه مثلا امروز بهم گفت که موقع برگشتن از مدرسه مادرم منو برمیگردونه واون نمیتونه بیاد دنبالم من پاشدم...

میشه جواب من را بدهید من با پدرم بسیار مشکل دارم ادم بسیار ارومی هم هستم وخیلی به حرفش گوش میدهم اما پدرم با من مشکل داره همش میخواد با من دعوا کنه مثلا امروز بهم گفت که موقع برگشتن از مدرسه مادرم منو برمیگردونه واون نمیتونه بیاد دنبالم من پاشدم وبهش گفتم باشه ولی گفت کجا میری من دارم هنوز حرف میزنم دوباره نشستم گفت اگه راست میگی من چی گفتم گفتم شما گفتین مادرم دنبالم میاد. فکر میکنین بهم چی گفت. گفت خداشفات بده دیوانه

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام
متاسفانه بعضی از پدران مشکلات کاری و زندگی رو به خانه و فرزندان سرایت می دند و این کار غلطی است.شما بدونید اگر در مقابل چنین رفتارهای پدرتون صبر و تحمل کنید ثواب و اجر زیادی رو بردید و خدا هم حتما جبران می کند.
لذا با ایشون بحث نکنید و...

سلام
متاسفانه بعضی از پدران مشکلات کاری و زندگی رو به خانه و فرزندان سرایت می دند و این کار غلطی است.شما بدونید اگر در مقابل چنین رفتارهای پدرتون صبر و تحمل کنید ثواب و اجر زیادی رو بردید و خدا هم حتما جبران می کند.
لذا با ایشون بحث نکنید و احترامشون رو داشته باشید.

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام خسته نباشید من دوس داشتم توی خانواده حدقل کمی مذهبی باشم اما پدرم بعضی وقتا مثه کافر ها حرف میزنه و بعضی وقتا خودشو ادم به ظاهر مومن نشون میده که درواقع اینطور نیس . از دوران کودکی پدر مادرم حتی منو تشویق نکردن به مسایل دینی ونماز خوندن و...

سلام خسته نباشید من دوس داشتم توی خانواده حدقل کمی مذهبی باشم اما پدرم بعضی وقتا مثه کافر ها حرف میزنه و بعضی وقتا خودشو ادم به ظاهر مومن نشون میده که درواقع اینطور نیس . از دوران کودکی پدر مادرم حتی منو تشویق نکردن به مسایل دینی ونماز خوندن و خودشون هم کاهل نماز بودن همیشه دعوا میگرفتن و در اخر هم بعد 15 سال زندگی مشترک از هم جدا شدن من زندگی سختی رو گذروندم اوایل طلاق پدرم مارو سرزنش میکرد میگفت مادرتون تنهاتون گذاشت مهریه ای که گرفته حق شما بود اون گرفت همه فامیل دلسوزی بخودی به ما میکردن و به ما میگفتن شما چرا گذاشتین جدا بشن من موندم ی دختر13 ساله چقد میتونه حرف بزنه به پدر مدرش که از هم جدا نشن وقتی اونا بخاطر خودخواهی و انتقام گرفتن از هم مارو نادیده گرفتن و با احساس ما بازی کردن بعد طلاقشون منو خواهر کوچیکم وقتی شبا تنها خونه بودیم همو بقل میک ردیم و گریه میکردیم خیلی زجر کشیدیم و پدرم بخاطر انقام از مادرم نمیذاشت ما مادرمونو ببینیم و مادرمم بخاطر ما کوتاه میومد پدرم میگفت مادرتون بهم خیانت کرد من طلاقش دادم ماهم چند سالی از مادرمون ناراحت بودیم ولی به روش نمیاوردیم تااینکه بعد7 سال پدرم دوباره ازدواج کرد الان ی ساله اون خانوم پیشمونه وقتی با این خانوم ازدواج کرد دقیقا همون رفتاری که با مادرم داشت دعوا ها و بحث ها رو بااین خانوم داره و همش میگه مهرت مگه چقده طلاقت میدم بری ادم دم دمی مزاجیه و اینجا متوجه شدیم که پدرم به این زنش خیانت کرد اونم چندین بار و بعد انگار به اون خانوم هم گفت من با همسر سابقمم همین کارو کردم اینقد بهش خیانت کردم با روانش بازی کردم بهش گفتم اگه نمیخوای برو با ی مرد دیه تا اونم بهم خیانت کرد و من طلاقش دادم بعد این همه سال فهمیدم پدرم مقصر بوده و مخواد همین کارو با این خانوم بکنه بهش میگه میدونم چیکار کنم که خودت از ازدواج شیمون شی بزاری بری یعنی این اعتراف هایی که پدرم از زندگی گذشتش با مادرم یا اون دوران بعد طلاقش که مجرد بود برای این خانوم گفت درحین بحث به این ها اعتراف کرد شاید اون موقع سنمون کم بوده ولی الان من خیلی نگرانم برای ازدواجم پدرم اصلا به اینده ما فکر نمیکنه پدرم اینقدر پشت سر مادرم به فامیلاو اشناهاشون توی محلشون بد گفته که حد نداره و خودش رو خوب جلوه داده الان حرف ازدواج ما میشه پدرم میگه کی اینارو اخه میگیره با اون گندی که مادرشون زده البته اینو به خانومش گفت اون برای ماگفته نمیدونم چقد حرفش صحت داره ولی همین هم خیلی بده که پدرم همچین حرفایی پشت دختراش زدهیچ وقت کاری که اونا کردن ما که نباید جواب پس بدیم هرکسی وظیفه داره جواب اعمال خودش رو بده والدین وظیفه دارن وقتی بچه ای رو خدا بهشون میده اون رو باید به کمال برسونن سعی کنن شرایط زندگی مناسبی رو براش فراهم کنن نه این که اعمالی که خودشون انجام دادن رو به ما سرکوفت بزنن و مارو سرزنش کنن من با این شرایط خیلی ناراحتم خیلی با دیدگاهی که اینا دارن به زندگی و دیدگاهی که من دارم فرق هست نمیدونم باید چیکار کنم من خیلی حرف زدم ببخشید ولی برای اینده خودم نگرانم پدرم فکر میکنه چون ما بچه طلاقیم کسی با ما ازدواج نمیکنه در صورتی که احسای میکنم بیشتر این خود پدرم هست که این فکرارو راجب مامیکنه میگه بچه ها طلاق بدن دیگران اونارو به چشم خوبی نمیبینن و کسی حاظر نیس بااونا ازدواج کنه من این رو قبول ندارم هرکسی میتونه زندگی خودشو بسازه ولی از این بابت خیلی ناراحتم چرا پدر خودم باید این طور فکر کنه منو خواهرم بااینکه بچه های طلاقیم ولی اون طوری که ی عده از بچه های طلاق تصور دارن نیستیم میدونم خیلی از بچه های طلاق دیه از طرف دالینشون مثه ما ناراحتن اینا ظلمه خدا هست نمیزاره ظلم بشه واقعا بعضی وقتا میگم هیچ وقت نمیبخشمشون خا حقمو ازشون بگیره ازشون نمیگذرم ولی بازم دلم نمیاد اونا ادون دنیا عذاب ببینن ولی پدرم واقعا به فکر مانیس ی موقع هایی واقعا پدر خوبیه ولی اینقد دروغ گفته که دوست داشتنشم باورم نمیشه امیدوارم ی روزی بتونم ببخشمشون چون دلم میخواس مثه بچه های دیه باشم که والدینشون خوبن و باهم زندگی خوبی دارن میگن برای دیگران دعا کنید دعاتون استجابت میشه لطفا برای من دعا کنید بتونم ازدواج کنم من هنوز سنی هم ندارم 19 -20سالمه الان که ادامه تحصیل میدم لطفا برای من دعا کنید خواستگاری که برام میاد چشمشو نبنده که از روی فقط خانواده قضاوت کنه دلم میخواد ازدواج کنم اون تور که دلم میخواد زندگی کنم هم تو این دنیا هم اون دنیا سعادت نسیبم شه زندگی که اعتقاد ها رو باور داشته باشن پدرم سر همه چی جون منو قسم میخورد که راسته از بچگی تاالان وقتی فهمیدم واسه حرفای دروغ زیادی جون منو قسم خورده بهش گفتم دیگه جون منو قسم نخور قسم میخوری یعنی اون شخص نابود شه اگه دروغ گفته باشم از این هم خیلی ناراحتم برای من و برای همه کسایی که مشکل دارن .و در مورد خانوادمم من چطور باهاشون رفتار کنم ممنون میشم در این باره راهنماییم کنید با سپاس

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

با سلام
موضوع ناراحت کننده ای بود. ای کاش پدر و مادرها کمی به عواقب کارهاشون فکر کنند و بخاطر زندگیشون و بچه ها ایثار و گذشت داشته باشند.
اما شما نگران نباشید کسی که می خواهد ازدواج کند اول از همه خود دختر و شخصیت و شعور او برایش مهم هست و بعد...

با سلام
موضوع ناراحت کننده ای بود. ای کاش پدر و مادرها کمی به عواقب کارهاشون فکر کنند و بخاطر زندگیشون و بچه ها ایثار و گذشت داشته باشند.
اما شما نگران نباشید کسی که می خواهد ازدواج کند اول از همه خود دختر و شخصیت و شعور او برایش مهم هست و بعد خانواده. اگر شما نسبت به این موضوع دقت داشته باشید و مشکلی نباشه حتما خواستگار زیادی خواهید داشت که شما رو بخاطر خودتون خواهد خواست.خوب درس بخونید و خودتون رو مشغول کنید و به مشکلات فکر نکنید و به آیندتون امیدوار باشید.
با پدرتونم بحث و جدل نکنید و وقتی ناراحت و عصبانی بودند بزارید هر چی میخواد بگه تا خودش رو تخلیه کنه. به مادرتونم سر بزنید و حداقل تلفنی در ارتباط باشید.
موفق باشید

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

[code type="xml"]سلام حاج اقا.ان شاالله که حالتون خوبه...قبل از طرح سوالم هم امیدوارم که ان شا الله بتونید از خیر وبرکات این ماه عزیز استفاده کنید و بهره مند بشید...
و اما سوالم....من یه جوان بیست ساله هستم و همچنین فرزند اخر خونه(ته تغاری...

[code type="xml"]سلام حاج اقا.ان شاالله که حالتون خوبه...قبل از طرح سوالم هم امیدوارم که ان شا الله بتونید از خیر وبرکات این ماه عزیز استفاده کنید و بهره مند بشید...
و اما سوالم....من یه جوان بیست ساله هستم و همچنین فرزند اخر خونه(ته تغاری خونه)...من توی یه خونواده کاملا مذهبی زندگی میکنم ولی یه مشکلی با پدرم دارم، و اونم محبت زیادی ایشون نسبت به ما بچه هاشونه. من با اینکه بیست سالمه اما هنوز که هنوزه قادر به انجام دادن خیلی از کارهام نیستم و باید خود بابا برام انجام بده...این در صورتیه که بعضی از رفقای همسنم اونقد دیگه پخته شدن و والدینشون بهشون اطمینان دارن که توی این سن مسئولیت پیمونکاری خونه شون رو بهشون میدن.این از کوچکترین مشکلاتیه که برام به وجود اومده...این محبت در حدیه که من حتی اجازه اینکه یه شب خواسته باشم با رفقام بیرون باشم رو ندارم...من مجبورم حداکثر تا ساعت یازده خونه باشم...این در صورتیه که شهرما یه شهر جنوبیه ودر طول روز بسیار گرمه (بعضی وقتا تا 50 -60 درجه هم میرسه) و از اون طرف هم که فعلا ماه رمضونه و روزا هم روزه و کلا نمیشه از خونه زد بیرون...شبا هم که اصرار داره برم حسنیه و عملا تا ساعت یازده هم حسینیه.وقتی که میخوام ازش اجازه بگیرم که برم بیرون ، میگه که نباید بری. چون اگه بری ما شب خوابمون نمیبره و باید خونه بمونی و حتی برای ورزش کردن(البته بخاطر شرایط فعلی منطقه ، من به عنوان یه بسیجی وظیفه خودم میدونم که از نظر امادگی جسمانی در سطح بالایی قرار داشته باشم)...هر جور که باهاش صحبت میکنم که بهش این اطمینان رو بدم که اتفاقی برام نمیوفته (چون شهر ما شهر کوچیکیه و از نظر امنیتی هم یه شهر بسیار خوبیه و از اون طرف رفقایی هم که دارم ، رفقای بسیار خوب و هیاتی هستن که بابا هم این موضوع رو میدونه و اونا روبه خوبی میشناسه) ، بازم فایده نداره و بهم اجازه نمیده. و حتی بعضی وقتا اینقدر توقع داره (البته به نظر من) که وقتی یکم بحث بالا میگیره و جدی میشه ( و خوب طبیعتا من هم یکم عصبانی میشم و همینطور ایشون) برمیگرده میگه من اصلا از تو راضی نیستم(فقط سر همین قضیه بیرون رفتن).
حالا سوالم اینه که ،خب من هم یه جوونم و دوست دارم با رفقام برم بیرون بگردم(البته گشتن ما هم در حد رفتن به مرقد شهدای گمنام شهرمونه ) اما بابا توقع داره من دائما پیششون باشم تا نکنه یه موقع نگران بشن . من باید چیکار کنم؟؟؟ ایا باید دائما خونه بمونم(با توجه به شرایطی که شهرمون و به ویژه این ماه دارن که عملا هیچ وقت دیگه نمیشه بیرون رفت)؟؟؟؟ تکلیف من در برابر بابام و همچنین تکلیف ایشون نسبت به من چیه؟؟؟ ایا فقط من باید کوتاه بیام و همه دستورات ایشون رو اجرا کنم؟؟؟ لطفا راهنماییم کنید. چون این قضیه سالهاست که داره من و حتی بقیه اعضای خونواده و حتی خود بابا رو ازار میده...
ممنون.... التماس دعا

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

با سلام
سختگیری بیش از حد مسلما درست نیست و بی خیالی هم ضرر داره و لذا باید حد وسط رو نگه داشت.
اینگه پدرتون اجازه نمیدند نیمه شب بیرون باشید و یا 11 به بعد بیرون برید به نظر بنده حق دارند و اینکار به مرور زمان آسیب خودش رو میزنه و البته در صورت...

با سلام
سختگیری بیش از حد مسلما درست نیست و بی خیالی هم ضرر داره و لذا باید حد وسط رو نگه داشت.
اینگه پدرتون اجازه نمیدند نیمه شب بیرون باشید و یا 11 به بعد بیرون برید به نظر بنده حق دارند و اینکار به مرور زمان آسیب خودش رو میزنه و البته در صورت هیئت و مراسمات مذهبی ایرادی نداره.
اما در مورد ورزش و ... خب شما باید اطمینان ایشون رو جلب کنید و حتی چند باری بخواید خودش بیاید و از نزدیک ببینه تا مطمئن بشه مثلا مکان و دوستان شما سالم هست. اگر قبول نکرد از مسئول مسجد یا هیئت بخواید بیان اجازه شما رو بگیرند و این اطمینان رو بدند که مشکلی پیش نمیاد.
در مورد دیگر کارها و داشتن اعتماد به نفس شما خودت سعی کن هر کاری به عهده ات است درست انجام بدی و درک و فهم این موضوع کافیه و کمی هم بزرگ بشید و دانشگاه وارد بشید استقلالتون طبیعتا بیشتر می شود.
موفق باشید

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

باسلام.
حاجاقا من میخواستم اگر امکان داره مشاوره بگیرم ازتون.باید چه کار کنم بزرگوار؟؟17ساله هستم.وباخانوادم خیلی مشکل دارم.

This comment was minimized by the moderator on the site

با سلام
در انجمن یا از ارسال سوال می تونید مشکل خودتون رو مطرح کنید.

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام. خسته نباشید. میخواستم بدونم امر به معروف و نهی از منکر والدین مشکل شرعی نداره؟ پدری دارم که بسیار مقید به واجبات دینه، نماز و روزه و زکات رو کامل انجام میده، قرآن خوندن هر روزش ترک نمیشه. ولی اخلاقیات رو رعایت نمیکنه روز به روز هم بدتر...

سلام. خسته نباشید. میخواستم بدونم امر به معروف و نهی از منکر والدین مشکل شرعی نداره؟ پدری دارم که بسیار مقید به واجبات دینه، نماز و روزه و زکات رو کامل انجام میده، قرآن خوندن هر روزش ترک نمیشه. ولی اخلاقیات رو رعایت نمیکنه روز به روز هم بدتر میشه. با اخلاقش کاری کرد که رفت و آمد با اکثر فامیل قطع شده.به همه بدبینه. به مادرم که از برگ گل پاکتره تهمت میزنه.بچه هایی داره که تو کل فامیل از نظر ایمان و ادب سرآمدن ولی همیشه به یک بهانه ای تو خونه ایجاد درگیری میکنه.واقعا دلم براش میسوزه میدونم با این اخلاق همه ی اعمال خوبش ضایع میشه. خیلی دلم میخواد کمکش کنم ولی از هر راهی وارد میشم آخرش میگه انقد خوبی دارم که خدا اخلاق بدمو میبخشه. با این اخلاق داره با آینده ی ما بازی میکنه.اگه راهی هست که بتونم بهش کمک کنم ممنون میشم که راهنماییم کنید

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

با سلام
عوض کردن اخلاق پدر توسط شما سخت هست و بهترین راه این هست کمک کنید اهل مسجد و هیئت بشند و اونجا در این رابطه که حرف میزنند اصلاح کنند.
باید خودشون بخوان و مشاوره کنند

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام من یه دختر 12 ساله هستم و مشکلم اینه که پدرم کار نداره وپولمون را مادرمان تعمین می کنه من و همین طور قسط های مامانم شروع شده وپولش برای تعمین خانواده نمیرسه پرم هم به دنبال کار نمیره من نمی دونم چی کار کنم در ضمن پرم خیلی خود خواهه

This comment was minimized by the moderator on the site

با سلام
باید ببینید پدرتون به چه کاری علاقمند هست و چی رو دوست داره که در اون زمینه دنبال کار براش باشید حتما موفق میشه.
کمی هم تحت فشار قرار بدیدش تا اراده کنه.

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام.من دوستی دارم که توی رابطش با پدرش خیلی مشکل داره....و مشکلش هم اینه که میگه پدرم بعد ازینکه کارش تموم میشه ترجیح میده خونه نیاد و با دوستاش باشه.....من پدر ایشون رو میشناسم و میدونم که چقدر آدم زحمتکشی هستند ولی گویا مشکلات مالی بسسسسیار...

سلام.من دوستی دارم که توی رابطش با پدرش خیلی مشکل داره....و مشکلش هم اینه که میگه پدرم بعد ازینکه کارش تموم میشه ترجیح میده خونه نیاد و با دوستاش باشه.....من پدر ایشون رو میشناسم و میدونم که چقدر آدم زحمتکشی هستند ولی گویا مشکلات مالی بسسسسیار زیادی هم دارن که این پدر برای اینکه خانواده ازین مشکلات اذیت نشن ترجیح میده بیرون از خونه باشه و خونه نیاد تا شرمنده نباشه......دوست من بسیار عصبیه و به پدرش بخاطر این رفتار پرخاش میکنه، من بهش گفتم که احترام رو نگه داره اما میگه من نه از پدرم پول میخوام نه هیچ چیز دیگه من فقط میخوام پیش ما باشه و بما محبت کنه نه اینکه هیچوقت خونه نیاد......دوست من آرزوی مرگ میکنه بخاطر این زندگی...بخاطر نداری ها...بخاطر مشکلات.....نمیدونم چجوری باید آرومش کنم....لطفا کمک کنید....و براش دعا کنید....متشکرم

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

با سلام
انتظار از پدرش کار درستیه و نباید پدرشون اینطور ازشون فاصله بگیره و آنچه برای خانواده ارزش داره محبت و انس هست.
اما این دوستتون باید بدونند که مشکلات مادی مقطعی هست و ان شالله به زودی تمام میشه و دوباره دور هم جمع میشند و باید صبر کنند.
نک...

با سلام
انتظار از پدرش کار درستیه و نباید پدرشون اینطور ازشون فاصله بگیره و آنچه برای خانواده ارزش داره محبت و انس هست.
اما این دوستتون باید بدونند که مشکلات مادی مقطعی هست و ان شالله به زودی تمام میشه و دوباره دور هم جمع میشند و باید صبر کنند.
نکته مهم دیگه ای که هست باید رفتار مادرشون با شوهرشون ملایم و خوب باشه علت فراری بودن خیلی از مردان از خانه رفتار بد زنان با شوهران هست.
و سعی بکنند این درخواست رو هم از پدرشون داشته باشند که بیشتر در خونه باشه.
موفق باشید

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام. من دختر 27 ساله ای هستم. به دلیل اینکه تک دختر و آخرین فرزند خانواده هستم؛ خانواده بر روی من بسیار حساس هستند و تا سال گذشته با آمدن هر نوع خواستگار مخالفت می کردند و جواب رد از پشت گوشی به آن ها می دادند.
اما از سال 91 که اجازه دادند تا...

سلام. من دختر 27 ساله ای هستم. به دلیل اینکه تک دختر و آخرین فرزند خانواده هستم؛ خانواده بر روی من بسیار حساس هستند و تا سال گذشته با آمدن هر نوع خواستگار مخالفت می کردند و جواب رد از پشت گوشی به آن ها می دادند.
اما از سال 91 که اجازه دادند تا خواستگارها بیایند؛ خواستگار ها هر کدام به دلایلی به هم می خورد. یا به دلیل هم سنی، استخاره بد مادر پسر بعد از اولین جلسه خواستگاری، شغل نامناسب، تحصیلات و... .
دلیل بعضی از آن ها هم اصلاً نمی دانستم. یعنی نمی دانستم به چه دلیل به هم می خورد. این مسئله که یا از طرف آن ها و یا از طرف ما به هم میخورد مرا بسیار غمگین کرده و تصور می کنم که فرصت های زندگیم یکیپش از دیگری از دست رفته و فکر می کنمکه شاید من یک مشکلی دارم. به همین دلیل اعتماد به نفسم از دست رفته.
لطفا راهنمایی کنید. در مورد طریقه صحبت، رفتار، و ... نمی دونم. هر چی صلاح می دانید راهنمایی بفرمایید.
ممنون

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام و احترام
بله متاسفانه حساسیت های بی مورد و بی دلیل کار درستی نیست و خانواده ها باید مصلحت فرزند خویش رو مد نظر بگیرند نه موقعیت خودشون رو.
اما شما نباید ناراحت باشید و لازمه بدونید جواب رد دادن بدون دلیل و خواستگار متعدد آمدن چیز طبیعی است...

سلام و احترام
بله متاسفانه حساسیت های بی مورد و بی دلیل کار درستی نیست و خانواده ها باید مصلحت فرزند خویش رو مد نظر بگیرند نه موقعیت خودشون رو.
اما شما نباید ناراحت باشید و لازمه بدونید جواب رد دادن بدون دلیل و خواستگار متعدد آمدن چیز طبیعی است که امروزه در اکثر خواستگاری ها مشاهده می شود.
لذا بهترین دختر با بهترین موقعیت ها هم مشکل مشابه شما رو دارد و طبیعتا باید خواستگارهای متعددی بیاید تا بالاخره یکی از آنها که مناسب هر دویتان هست انتخاب کنید.
البته حساسیت های بی مورد و اشکال تراشی های الکی مشکل ایجاد می کند و اگر اینطور هست حتما به خانواده تذکر بدید که خیلی اذیت نکنند چرا که سنی گذشته و ممکنه موقعیت ازدواج خوب رو از دست بدید.
خواستگارهایی هم که می آیند شما باید طبیعی باشید و آنچه که واقعا هستید رو باید نشون بدید و با پسر هم هر آنچه برایتان مهم و ملاک زندگی است مطرح کنید که بحثش مفصل است.
مادرتان خیلی نزد خواستگارها سختگیری نکند که آنها بترسند و برنگردند و خود را مادی گرا نشان ندهید و طوری عمل کنید که بدانند دین و ایمان پسر برایتان بیشترین ارزش را دارد.
موفق باشید.

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام. من انسان بسیار مقید به مذهب هستم. به دلیل مشاوره درباره یک پایان نامه، با یک مشاور امور دینی(بسیار مذهبی و مقید به امور دینی)، متاسفانه شماره همراه به دست آن آقا افتاد و بعد از آن مرتباً با تماس هایی از سوی او (صرفاً درباره موضوع پایان...

سلام. من انسان بسیار مقید به مذهب هستم. به دلیل مشاوره درباره یک پایان نامه، با یک مشاور امور دینی(بسیار مذهبی و مقید به امور دینی)، متاسفانه شماره همراه به دست آن آقا افتاد و بعد از آن مرتباً با تماس هایی از سوی او (صرفاً درباره موضوع پایان نامه) مواجه می شدم. سرانجام بعد از اعتراض های زیاد تماس ها رو به کاهش یافت. ایشان که یک مشاو ر بودند؛ درخواست داشتند تا درباره مشکلاتم با ایشان مشورت کنم تا راهنماییم کنند و می گفتند که دوست دارند که مرا کمک کنند. به نظر شما آیا می توانم اعتماد کنم و برای مشکلی نزذ او به مشاوره بروم؟

ادامه مطلب
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام
با توجه به توضیحاتی که دادید صلاح نیست این کار رو بکنید.
حدالمقدور از شخص دیگه و همجنس جهت مشاوره انتخاب کنید.
این کار اصلا صلاح نیست.
موفق باشید.

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام برا پدر من هم که تو غربته دعا کنید..........(فدای پدر عزیزم)
دخترت "ع"

پاسخ طلبه پاسخگو:
سلام
خدا حفظشون کنه و ان شالله هر چه زودتر دور هم شاد و خرم زندگی کنید.

This comment was minimized by the moderator on the site

و علیکم السلام.
والله نا امید شده بودم از اینکه شما جواب بدید ولی خوشبختانه جواب پی ام رو دادید.در ابتدای امر لازم میدونم که ازتون تشکر کنم.حاجی جان آره میدونین شما که روی منبر رسول آلله (ص) میرین قاعدتا از من آگاه تر هستین نسبت به مسائل روز...

و علیکم السلام.
والله نا امید شده بودم از اینکه شما جواب بدید ولی خوشبختانه جواب پی ام رو دادید.در ابتدای امر لازم میدونم که ازتون تشکر کنم.حاجی جان آره میدونین شما که روی منبر رسول آلله (ص) میرین قاعدتا از من آگاه تر هستین نسبت به مسائل روز جوونها مخصوصا اینکه مشاوره هم میدین.میخواه حداقل اگر زحمتی براتون نیست هفته ای یه مساله رو که دغدغه ی جوونهای ما هستش رو یا جوون های ما درگیر اون شدند رو مطرح کنین حداقل تیتر موضوع رو بهم بدین من برم بگردم دنبال جواب براش شاید گره از مشکل یه بنده ی خدایی بشه باز کرد.

پاسخ طلبه پاسخگو:
سلام
خواهش میکنم وظیفه است.
مسائلی که مبروط به جوان ها باشد و بخواهد مورد بررسی قرار بگیرد زیاد است که چند نمونه رو عرض میکنم.
1. جوانان و حجاب
2. جوان و موسیقی
3. جوان و تفریحات سالم
4. علت کم توجهی بعضی جوانان به مسائل دینی
5. جوان و چگونگی ازدواج سالم
6. چگونگی سالم ماندن دختر و پسر در دوران مجردی
و...

ادامه مطلب
نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت