غلبه عقل بر احساس، چگونه؟

پرسش:

چگونه مي توان عقل را بر احساس غلبه داد و آيا شما داشتن احساس نسبت به يك نفر را رد مي كنيد يا خير ؟

پاسخ:

با سلام و ادب

اصل وجود احساسات در انسان لازم و ضرورى است. خداوند متعال براساس حكمت عالى خود به بشر آن را ارزانى داشته تا در جاى خود و به شكل صحيح و در جهت تكامل معنوى به كار گرفته شود.  
عقل و احساس دو عامل مؤثر در اداره زندگى بشر و دو نيروى مهم در تأمين سعادت انسان است. وجود هر يك از اين دو در جاى خود ضرورى است. عقل به زندگى شور و حرارت نمى‏ب خشد، ولى عاطفه و احساس، بازار زندگى را گرم و لذت بخش مى‏كند. عقل و منطق به راه را روشن مى‏كند، ولى احساس، آدمى را به حركت وادار مى‏كند. بايد دانست كه هدف احساسات، مختلف است. گاهى انسان را به نيكى و پاكى تحريك مى‏كند و گاهى به ارتكاب جرم و جنايت و بدي وادار مى‏سازد. مهر و محبت، علاقه و عشق، عفو و بخشش، جانبازى و فداكارى، نوع دوستى و يتيم نوازى و صفات عالى ديگر از عواطف و احساسات پاك سرچشمه مى‏گيرد.

از سوى ديگر: جنايت و خيانت و خشم و ظلم و اهانت و غارت و نخوت، شهوت و زياده خواهى و غيره از صفات غير انسانى نيز از احساسات پديد مى‏آيند. آن چه مهم است، هدايت صحيح احساسات و جلوگيرى از طغيان و سركشى است. بايد احساسات در اختيار نيروى عقل و خرد باشد تا در جاى خود و صحيح به كار رود.

اگر احساسات كنزل و تعديل نشود، عقل را تحت تأثير قرار داده و گاهى تحت اختيار خود مى‏ گيرد و آدمى را به راه سقوط و تباهى سوق خواهد داد. البته مهار كردن عواطف و احساسات كارى بس دشوار و مشكل است، ولى با پيروى از عقل و تحكيم مبانى اعتقادى و پاى بندى به قوانين مذهبى و تكيه بر نيروى ايمان مى‏ توان، احساسات را به كنترل خود در آورد..
از آن جايى كه معمولاً خواسته‏ هاى دل، همان خواسته‏ هاى نفسانى است و يا به خواسته‏ هاى نفسانى تعبير مى‏ شود، در اين صورت براى اين كه راه انتخاب ميان عقل و نفس مشخص گردد، بايد ببينيم عقل و نفس ما را به چه سمت و سويى مى‏ كشانند و از ما چه مى ‏خواهند؟ از آن رو كه تمايلات انسان حد و مرز نمى ‏شناسد و فقط دنبال اين است كه هر چه بيش‏تر اشباع و ارضا شود، اقتضاى تشخيص و راهنمايى عقل، رعايت برخى محدوديت‏ها و نگاه داشتن جانب احتياط است. عقل و نفس با هم مى ‏ستيزند و بايد انسان با اراده خود جانب يكى را بگيرد. بديهى است كه عمل به خواسته‏ هاى نفسانى براى كسى كه به سراى ديگر اعتقاد دارد، هرگز نمى ‏تواند منطقى باشد، زيرا منشأ گناه و معصيت الهى در دنيا و عقوبت اخروى خواهد بود. قرآن مجيد مى‏فرمايد: "از هواى نفس تبعيت نكن، كه تو را از راه خدا گمراه مى ‏كند".(1) چه بسا غوطه ور شدن در هواى نفس به منزله معبود قرار دادن آن است كه قرآن مجيد مى ‏فرمايد::

"اى پيامبر! مى ‏بينى كسى را كه هواى نفس خود را معبود خود ساخته است؟".(2

تبعيت از هواى نفس خشنودى شيطان را دربردارد كه دشمن انسان است..

امام جواد(ع) مى‏فرمايد: "كسى كه از هواى خود اطاعت كند، آرزوى دشمن خويش را برآورده است".(3) هيچ منطقى نمى ‏پذيرد كه انسان دل دشمنش را شاد گرداند و خواسته او راعملى سازد. از اين رو امام على(ع) مى ‏فرمايد::

"در شگفتم از كسى كه بدعاقبتى خوشى ‏هاى دنيا را دانسته است اما چگونه عفت نفس را پيشه خود نمى ‏كند!".(4)

احساس خوب داشتن نسبت به كسي در صورتي كه در اين حد بماند ضرري ندارد ، ولي متاسفانه احساس و علاقه به مراحل ديگر كشيده مي شود و در مورد دختران و جوانان به جهت شدت احساس و ناپختگي آنان و عدم دخالت نيروي عقل يا كم رنگ شدن ، عواقب مطلوبي ندارد و به آسيب هاي بسياري منجر مي شود كه در جامعه نيز كم و بيش مشهود است.

پى‏ نوشت‏ها::
1 - ص (38) آيه 26.
2 - فرقان(25) آيه 43.
3 - بحارالانوار، ج‏70، ص 78.
4 - غررالحكم، ج‏4، ص 337.

نظرات (1)

This comment was minimized by the moderator on the site

مقاله بسیاربسیار عالی بود خیلی ب درد ما جوونا میخوره ک راه واشتباه نریم.باتشکربسیار فراوان ازشما

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت