چرا شيعيان از برخى همسران پيامبر(ص) انتقاد مى كنند و به آن ها ايراد مى گيرند؟

پرسش:
با توجه به اين كه آيه 6 سوره احزاب همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) را مادران امت مى شمارد، چرا شيعيان از برخى همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) انتقاد مى كنند و به آن ها ايراد مى گيرند؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
 پاسخ به اين سؤال را ضمن بيان چند نكته روشن مى نماييم:
الف ـ در طول تاريخ فراوان بوده اند بزرگانى كه همسرانى در شأن خود نداشته و از بى تقوايى و انحراف آنان رنج مى برده اند. مثلا قرآن كريم درباره زن حضرت نوح(عليه السلام) و زن حضرت لوط(عليه السلام) مى فرمايد: (ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امرَاَتَ نوح و امرَاَتَ لوط كانَتا تَحتَ عَبدَينِ مِن عِبادِنا صالِحَينِ فَخانَتاهُما فَلَم يُغنيا عَنهُما مِنَ اللّهِ شيئًا و قيلَ ادْخُلاَ النّارَ مَعَ الدّاخِلين؛ خداوند براى كسانى كه كافر شده اند، به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است. آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر)، سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى شوند!)
ب ـ گرچه قرآن كريم همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) را مادران مؤمنان معرّفى مى كند ـ و بى گمان دادن اين جايگاه به آنان به احترام شخص رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بوده است ـ ؛ امّا اين به معناى درست بودن همه كارهاى آنان نيست؛ چنان كه در آيات 1 تا 5 سوره تحريم نيز به خطاى دو نفر از همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) اشاره شده است. در آيه 4 اين سوره چنين مى خوانيم: (اِن تَتوبا اِلَى اللّهِ فَقَد صَغَت قُلوبُكُما؛ اگر شما (دو همسر پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست؛ زيرا) دل هايتان از حق منحرف گشته است) در آيه 5 نيز آنان، تهديد به طلاق شده اند.
ج ـ همان گونه كه انتساب به پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) باعث ارتقاى جايگاه همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)گشته است، خطاهاى آنان نيز ـ به سبب همين انتساب ـ يك خطاى معمولى نيست، بلكه گناهى بسيار بزرگ شمرده مى شود. قرآن كريم در اين باره مى فرمايد:
(يا نِساءَ النَّبىِّ مَن يَأتِ مِنكُنَّ بِفاحِشَة مُبَيِّنَة يُضاعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَينِ وكانَ ذلِكَ عَلَى اللّهِ يَسيراً[1] اى زنان پيامبر! هر يك از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود و اين براى خدا آسان است.) پس نه تنها احتمال كارهاى ناشايست درباره زنان رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) منتفى نيست، بلكه قرآن به صراحت از احتمال آن سخن مى گويد و همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) را تهديد مى كند كه در صورت انجام گناهان فاحش، عذابى دو چندان در انتظارشان خواهد بود.
د ـ انتقاد شيعه از عايشه، به خاطر كارهاى نادرست و موضع گيرى او در برابر ولايت حضرت امام على(عليه السلام)و سبب بوجود آمدن مسائلى همچون جنگ جمل و... است. گزارش تفصيلى اقدامات او را در كتاب «نقش عايشه در اسلام» نوشته علاّمه سيد مرتضى عسگرى مى توانيد مطالعه كنيد. ما در اين جا به برخى از رفتارهاى اشتباه عايشه اشاره مى كنيم:
1. عايشه نسبت به اهل بيت(عليهم السلام) دشمنى ويژه اى داشت؛ مثلا او خود را از حسن(عليه السلام)و حسين(عليه السلام) كه به وى محرم بودند، مخفى مى ساخت تا جايگاه فرزندى آن دو بزرگوار را نسبت به رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) انكار كند و به اين وسيله نسبت آن دو بزرگوار را با پيامبر كم رنگ كند.[2]
2. وى به شدّت از حضرت خديجه كينه در دل داشت و گاه به ابراز اين كينه مى پرداخت كه اين كارش، سبب رنجش رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) مى شد.[3]
3. بر اساس آنچه در منابع شيعه و سنى آمده، دشمنى با على(عليه السلام) نشانه نفاق و انحراف افراد است.[4] با توجه به دشمنى عايشه با امام على(عليه السلام) و تحريك مخالفان آن
حضرت و شركت در جنگ جمل، آيا شيعه حق ندارد كه از كارهاى عايشه انتقاد كند؟! رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به امام على(عليه السلام) خبر داد كه ميان او و عايشه ماجرايى خواهد بود. سپس به همسران خود فرمود: اى كاش مى دانستم كدام يك از شما صاحب آن شتر سرخ موى خواهد بود كه مى شورد و سگ هاى حوأب بر او پارس مى كنند و از چپ و راست او بسيارى كشته مى شوند.[5] در نقل ديگرى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به عايشه هشدار داد كه مبادا او، همان كسى باشد كه فتنه بر پا مى كند.[6]
4. آيات آغازين سوره تحريم در سرزنش عايشه و حفصه نازل شده است.[7]
با توجّه به انتقاد صريح و قاطع قرآن از عايشه، آيا نمى توان از فردى كه قرآن وى را نكوهش كرده، بيزارى جست؟!

[1]. احزاب/30 .
[2]. نقش عايشه در تاريخ اسلام، علاّمه سيد مرتضى عسگرى، ص 281، نشر المهدى.
[3]. ترجمه المناقب، على بن حسين زورائى، ج 2، ص 78، نشر ادب الحوزه.
[4]. ر.ك: بحارالانوار، علاّمه مجلسى، ج 39، ص 246 ـ 334، داراحياء التراث العربى ؛ كنزالعمال، المتقى الهندى، ج 11، ص 622، مؤسسة الرسالة.
[5]. مجمع الزوائد، نورالدين هيثمى، ج 7، ص 234، دارالفكر.
[6]. كنزالعمال، متقى هندى، ج 11، ص 334، مكتبة التراث الاسلامى.
[7]. تفسير الميزان، علاّمه طباطبايى، ج 19، ص 331، انتشارات جامعه مدرسين.

نظرات (0)

نظر ارسال شده‌ی جدیدی وجود ندارد

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. ارسال دیدگاه بعنوان یک مهمان - ثبت نام کنید و یا وارد حساب خود شوید.
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی شما

وبگــــــــــردی طلبۀ پاسخگو

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

بیشترین دانلود ها

جدیدترین مطالب سایت